eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
خدمت گذار اهل خرابات اگر شدے ایام نوکرے تو شاهانه بگذرد ما عقل خویش را سر عشق تو باختیم بگذار عمرمان همه دیوانه بگذرد #شهید_جواد_تیمورے #شهید_تشنہ_لب http://eitaa.com/golestanekhaterat
گفت: رفتم به طرف نمازخونه، دیدم یه برگه a4 به دیوار زده به این مضمون نوشته"برادر محمدحسین خانی، درگذشت کودک دلبندتان را به شما تسلیت میگوییم". شنیده بودم تازه بچه دار شده. یه فاتحه ای خوندم و رفتم پیِ کارم... . . گفت: هیئت تموم شد و شام رو خوردیم. بعد دست عمارو گرفتم ورفتیم به طرف اتاقم. برقو روشن نکردیم... صدای گریمون بی بهونه بلند شد... یکی من میگفتم و یکی عمار میخوند....انگار تازه عزاداری ما شروع شده بود... من خوندم: دست را بر طناب می گیرد بچه را از رباب می گیرد بچه را از رباب می گیرد خیمه را اضطراب می گیرد دست و پا می زند علی اصغر تیر دارد شتاب می گیرد مگر این حنجر بهم خورده چند قطره آب می گیرد از سوال نکرده اش حنجر به سه صورت جواب می گیرد آه از غنچه گلی این بار تیر دارد گلاب می گیرد تا که اصغر سوار عرش شود خود مولا رکاب می گیرد. صدای گریه ی بلند عمار بیتاب ترم میکرد.... عمار جواب میداد: تو فقط نیزه نخور صدعلی اصغر به فدات دادمش بلکه بگیری سپرش گردانی گلویش تازه گل انداخته من می ترسم صبرکن تا صدقه دور سرش گردانی و ضجه های عمار همه محیط اتاق رو میگرفت... من میخوندم: این که جلوی خیمه ها زانو زده کیست؟ شاید زبانم لال بیچاره رباب است اصلاً بیا و فرض کن کن که آب خورده اصلاً بیا و فرض کن یک گوشه خواب است اینکه نمیخوابد علی تقصیر تو نیست به جای لالا بر لب تو آب آب است گیسو نکش اینقدر تو تازه عروسی ای کاش میشد زودتر دست تو را بست حال عمار آتیشم میزد... آتیش میگرفتم با گریه هاش... عمار جواب میداد: سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات چه زود این همه تغییر کرد آب فرات چه کرد با جگر تشنه ها نمی دانم رُباب را که زمین گیر کرد آب فرات رُباب را چقدر در حرم خجالت داد همان دو لحظه که تاخیر کرد آب فرات سفید شد همه گیسویش یکی یکی عروس فاطمه را پیر کرد آب فرات همان که آبرویت را ز گریه اش داری سه شعبه در گلویش گیر کرد… آب فرات دو قطره آب ندادی و شاه عطشان را چقدر حرمله تحقیر کرد، آب فرات و نتونست شعر رو تموم کنه... هق هق میزد... داد میزد... عمار دوباره ادامه داد و خوند: حالا برای خنده که دیر است گریه کن بابا نخواب… موقع شیر است گریه کن درمانده ام میان دو راهی کجا روم چشمم که رفته است سیاهی کجا روم جان رباب من به همه رو زدم نشد دنبال آب من به همه رو زدم نشد زار میزد و میخوند... به اینجا که رسید، با همون حالت زار، رو بهم کرد و گفت:اینو هیچ جا نگفتم، الان میخوام به تو بگم... عمار با حال زارش و بغض گلو گرفته اش گفت: دیدی میگن اباعبدالله بعد از علی اصغر متحیر شد، درمونده شد، تو دوراهی موند... دو قدم به سمت خیمه میرفت... دو قدم بر میگشت... حیرون شده شده بود... شرمنده رباب شده بود... عمار گفت: اردوگاه بودم که تماس گرفتن حال بچه ات خراب شده... چیزی تو گلوش گیر کرده بود و.... راه نفسش بسته شده بود....خودمو سریع رسوندم ولی... بچه ام... طفلم... گلم... پر پر شده بود... با چشمای پر اشکش نگام کرد و گفت، نگاه مادرش آتیشم میزد، گلش پرپر شده بود جلو چشماش... میگفت: بچه رو از مادرش گرفتم و.... نگذاشتم که بیاد، که باشه... خودم غسلش دادم... خودم گلم رو کفن کردم... خودم بهش نماز خوندم... خودم قبرش رو کندم و تو خاک گذاشتمش.... خودم خاک رو تن نازنینش ریختم... میگفت: وقتی میخواستم برگردم خونه... از شرمندگی مادرش... دو قدم میرفتم... دو قدم برمیگشتم... میگفت متحیر شده بودم چی کار کنم....برم... نرم... میگفت حسین متحیر شده بود... بچه تو آغوشش بود... برده بود سیرابش کنه... حالا سر علی اصغرش رو یه دست و.... تن گلگونش تو یه دست دیگه.... آقا به سمت خیمه برگشت... دید رباب کنار خیمه است.... پاهای آقا.... دو قدم میرفت.... برمیگشت.... میگفت خانم رباب به خیمه برگشت تا امام خجالت نکشه.... ولی رباب... مادر بود.... مادر بود.... میگفت نمیدونستم چی کار کنم... خانومم.... مادر بچه ام.... برم خونه.... نرم.....مسگفت هنوزم یه وقتایی خانومم میگه، طفلم رو تو خاک کردی.... میگفت آتیش میگیرم.... آآآآآخ حسییییییین میگفت بمیرم برا دل ارباب.... . . . مادر طفل شیرخوار... منو ببخش... السلام علیک یا عبدالله الرضیع... http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 سوال: چرا امام حسين(ع) اهلبیت و خانواده خود را هم به کربلا آوردند؟ ✅ پاسخ در تصویر 👆 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر هفتہ دوشنبہ‌ها #حسن را عشق اسټ اصلا نہ ، تمام هفتہ او را #عشـق اسټ ايـن قدر شدم مسټ ز صهباے #حسـن هـر روز وَ هـر ثـانيہ او را #عشق است http://eitaa.com/golestanekhaterat
هر که خواهد با حسین‌بن‌علی گیرد تماس ابتدا باید شود زینب شناس ترس دشمن از حجاب زینب است حفظ چادر انقلاب زینب است ✔️ @golestanekhaterat
👹حرمله: #پدر را بزنم یا #پسر را؟ گفت: پسر را بزن پدر خودش می افتد... یا باب الحوائج ڪربلا! #دست مرا بگیر #آب از سرم گذشت...💔 السَّلام عَليڪ يٰا عَلى اَصغر(؏)❤️ http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابهای بسیار زیبای یک به توهم جوانانی که هی میگن فردا روز آخر نفسهای 😂 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313    🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
🕊🌷 🌷 🕊 🌷در بین صفوف هیئتی ها، خالیست جایی میان روضه هرشب خالیست... 🌷هرسال میانِ سینه زن های حسین(ع)... خیلی جای "محسن حججی" خالیست... •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈• 🌷گروه بصیرتے گلستان خاطرات شهـــدا🌷 💠عضویت با 👈🏻09178314082 🌷شادے روح شهـــداے اسلام صلوات🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امین روزها وقتی از اداره به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌کنی اگر می‌گفتم کاری را دارم انجام می‌دهم می‌گفت «نمی‌خواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام می‌دهیم.» می‌گفتم «چیزی نیست، مثلاً‌ فقط چند تکه ظرف کوچک است» می‌گفت «خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم می‌شوریم!» مادرم همیشه به او می‌‌گفت «با این بساطی که شما پیش می‌روید همسر شما حسابی تنبل می‌شود ها!» امین جواب می‌داد «نه حاج خانم! مگر زهرا کلفت من است. زهرا رئیس من است.»❤️ 🍃🌸🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat
▪️ #دستهای کوچکش مشکل گشاست ▪️ خواهش ما #اربعین کرب و بلاست ✔️ @golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗امام رضا(ع):👈👈 🌹اگر دوست‌ دارى كه ثواب شهيدان كربلا را داشته باشى،هرگاه به ياد آن حادثه افتادى ،بگو: كاش من‌ نيز با آنان بودم و با آنان به رستگارى بزرگ مى‌رسيدم..... 🌻وسائل الشيعه ج۱۴ص۴۱۷ 💖جانم حسین💖 http://eitaa.com/golestanekhaterat
👤 آیت الله بهجت: 🔅مجلس روضه را کربلا حساب کنید ... https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🍃🕊 🌹🍃ماجرای نامه‌ی امام حسین(علیه السلام) به شهید قبل از اذانِ صبح با حالتِ عجیبی از خواب پرید و گفت: حاجی! خواب دیدم قاصدِ امام حسین(ع) اومد و بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند:به زودی به دیدارت خواهم آمد... 📌خاطره‌ای از زندگی شهید محمد باقر مؤمنی‌راد 📚منبع: کتاب یک جرعه آفتاب ، صفحه 44 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat
جاےشهید #حمیدسیاهکالی مرادی خالی که: اونقدر #سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن گفت این سینه #نمیسوزه ... موقع #شهادت همه جاش ترکش بود جز سینش... #شهید_مدافع_حرم #یادش_باصلوات •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈• 🌷گروه بصیرتے گلستان خاطرات شهـــدا🌷 💠عضویت با 👈09178314082 🌷شادے روح شهـــداے اسلام صلوات http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#واے_علے_اڪبرم جوانان بنےهاشم بیایید علے را بر در خیمہ رسانید بگویید مادرش لیلا بیاید تماشاے علےاڪبر نماید #زمین‌کربلادر_شور_وشین_اسٺ #سر_اکبر_بہ‌دامان‌حسین_اسٺ http://eitaa.com/golestanekhaterat
#روضه شب‌هشتم را #پدرشهیدحججی بیش از‌ همه ی پدران‌شهدا می‌فهمد. به‌قول شاعر "به کنار بدنش خشک‌شده این بدنم؛ از علی‌اکبرِ من یک علی‌اصغر مانده؟" http://eitaa.com/golestanekhaterat
❣پیڪرت مانند تسبیحے است ڪه از هم وا شدھ ... ❣تیغ و تیر و نیـزھ روے بیت بیتت جــا شدھ ... #از‌حد‌آغوش‌من‌بیشتر‌شدے‌ #یا‌علےاڪبر •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈•
❣خون تو جاذبه را ریخت به‌هم چون حساب تو زقانون جداست... ❣این تو و جاذبه و عرش، حسین! بعد از این، خون شما خون خداست... •┈┈••✾•🍃❣🍃•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🍃❣🍃•✾••┈┈•
❣خواندی حدیث خود را، هیهات منا الذله پیچید بین صحرا ، هیهات منا الذله ... ❣تو فاطمی‌سرشتی، با خون خود نوشتی در موجی از بلایا ، هیهات منا الذله ... ❣تو حیدری مرامی، تو حجتی، امامی گفتی به پیش اعدا ، هیهات منا الذله ... ❣خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار یک‌جا شده‌است معنا، هیهات منا الذله ... ❣تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی پر گشت از تو صحرا ، هیهات منا الذله ... ❣هم روی خاک صحرا ، هم پیش چشم زهرا بنوشت خون سقا، هیهات منا الذله ... ❣با داغ اکبر تو ، با خون اصغر تو حک شد به آسمان‌ها، هیهات منا الذله ... ❣با نغمه‌ی رضائک، صبرا علی بلائک گفتی تو در مصلا، هیهات منا الذله ... ❣ای در گلوی نیزه، حتی به روی نیزه پیچید از تو آوا، هیهات منا الذله ... ❣در راه دین و مکتب، می‌خواند خطبه زینب با ما رأیت و الا...، هیهات منا الذله ... ❣با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت شد ذکر ما به هرجا، هیهات منا الذله ... ❣روز ظهور مهدی ، با عشق و با هم‌عهدی باشد شعار دنیا، هیهات منا الذله ... ❣خورشید آشنایی، شد نغمه‌ی "وفایی" در سایه‌ی تولا، هیهات منا الذله ... 🔸شاعر : •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود... •┈┈••✾•🍃🌷🍃•✾••┈┈•
قبور شهدای گمنام دعاگوی دوستان هستم http://eitaa.com/golestanekhaterat