eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
10هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸برای امام زمانت وقت بذار 🎙استاد عالی 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید مدافع حرم سید محمد حسین میردوستی 🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت : ۱۳۷۰/۴/۱۳ محل ولادت: روستای دوزین از بخش کوهساران مینودشت تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱ محل شهادت: سوریه _حلب مصادف با تاسوعای حسینی مزار: بهشت زهرا(س) _ قطعه ۵۰ _ ردیف ۱۱۵ _ شماره ۱۴ ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🔰زندگینامه شهید سید محمد حسین میردوستی 💐🌿شهید سید محمد حسین میردوستی اولین شهید مدافع حرم شهرستان مینودشت در ۱۳ تیرماه سال ۱۳۷۰ در خانواده ای ۵ نفری و در روستای دوزین از بخش کوهساران مینودشت به دنیا آمد. سید محمد حسین دو خواهر و یک برادر بزرگ تر از خود دارد و پدرش از پاسداران انقلاب اسلامی و از جانبازان جنگ تحمیلی بود و از این رو در خانواده ای معتقد و مذهبی پرورش یافت. 🌹🍃دوران نوجوانی محمد حسین میردوستی با فعالیت در پایگاه های بسیج در کنار تحصیل سپری شد،نمرات سید محمد حسین در دوره دبیرستان عالی بودند اما به خاطر علاقه اش به کامپیوتر،تحصیل در هنرستان و رشته کامپیوتر را انتخاب کرد. 🌷🌱سید محمد حسین میردوستی به علت سوابق پدر در جبهه از بخش زیادی از خدمت سربازی معاف شد و تنها هفت ماه به خدمت سربازی رفت اما با روحیاتی که داشت در همان سربازی مشتاق خدمت در نهادی چون سپاه پاسداران شد و پس از خدمت،جذب نیرو ویژه صابرین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. 🌸🍃شهید محمد حسین میردوستی در سن بیست سالگی و به اصرار خودش با دختر عمویش ازدواج کرد و به این ترتیب با برادر بزرگترش سید قاسم میردوستی باجناق هم شد. همسر شهید میردوستی از قول او نقل میکند که به شوخی می گفت : ”من هر کاری بکنم از دست سید قاسم نمی توانم فرار کنم. او برادرم بود حالا چند سال‌ است باجناق هم شده‌ایم،اخیرا در سپاه هم،همکار شدیم و متاسفانه به هیچ وجه از دست قاسم نمی توانم راحت بشوم ". 🌺🍀شهید محمد حسین میردوستی از نوجوانی انسانی فعال و کوشا در همه امور بود به طوری که برای تامین مخارج زندگی علاوه بر خدمت در سپاه پاسداران و پس از ساعات کاری در آژانس کار می کرد یا مدتی یک مغازه سوپری کوچک کنار منزل تاسیس کرده بود. 🌻🪴با شدت گرفتن درگیری ها در سوریه و نسل کشی مسلمانان در سوریه و یمن دل شهید میردوستی بی قرار شد و مسرانه خانواده و پس از آن فرماندهان سپاه را برای اعزام به سوریه متقاعد کرد تا بالاخره در سال ۱۳۹۲ به جمع رزمندگان مدافع حرم ملحق شد. ✨🌾شهید میردوستی یک پسر سیزده ماهه به نام «سید محمد یاسا» از خود به یادگار گذاشته است. شهید سید محمد حسین میردوستی،بالاخره پس از دو سال حضور در جبهه های حق علیه باطل در اولین روز آبان ماه سال ۱۳۹۴ مصادف با تاسوعای حسینی طی مبارزه با گروه های تکفیری و تروریستی در سوریه به شهادت رسید.🕊🥀 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
✍️📙خاطره ای از شهید میردوستی از زبان مادر بزرگوار ایشون: مادر محمد حسین می‌گوید: "به قدری به حضرت ابوالفضل (ع) علاقه داشت که وقتی اسم مبارک حضرت می‌آمد،او از خود بی خود می‌شد. برادرش در یکی از ماموریت‌ها چشم راستش را از دست داد و جانباز شد،محمدحسین خود را مانند حضرت ابوالفضل(ع) فدای برادرش می‌کرد و به برادرش می‌گفت «عیب ندارد من عصای تو هستم و ناراحت نباش حتی اگر کور شوی من همراهت هستم...». عاشق پسرش بود اما عشق به ائمه و حضرت ابوالفضل (ع) را بر هر چیز دیگری ترجیح داد و برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب(س) عازم سوریه شد و سرانجام هم به آرزوی خود رسید و شهید شد. او همیشه در جمع می‌گفت «من هیچ آرزویی ندارم جز شهادت!» همسرش هم از این حرف او دلخور می‌شد و می‌گفت مگر ما نیستیم، محمد یاسا نیست که تو این حرف را می‌زنی؟ اما محمدحسین با وجود عمر کوتاهی که داشت اما به تمام آرزوهای دنیو‌ی‌اش دست یافته بود. روحش شاد و راهش پر فروغ🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
📝✨فرازی از وصیت نامه شهید سید محمد حسین میردوستی به نام خداوند با سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان (عج ا... تعالی فرجه الشریف) که اگر لطف ایشان نبود بنده در این سنگر نبودم. سلام همسرم؛ 💠 از تو می خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد. و بعد از شهادتم بخاطر من گریه نکن؛ چون من در راه خدا شهید شدم. و به پسرم بگو که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت. ان شاا... بتوانم جبران کنم. سلام به پدر و مادرم؛ 🌸🍃سلام به شما که تا بزرگ شدنم زحمات بسیاری کشیده اید. پدرم ممنونم؛ بابت همه چیز ممنون. از این که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می کردی. مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی. و از شما پدر و مادرم می خواهم بعد از من از همسرم و پسرم مراقبت کنید. آن ها را بعد از خدا به شما سپردم. 🌼🍃از خواهران و برادرم می خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید. فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛ 🦋نمی دانم چه زمانی این نامه را میخوانی؟ از تو می خواهم در زندگی ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی. شرمنده که نتوانستم باشم؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش. یا علی. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتگو با مادر شهید مدافع حرم سید محمد حسین میردوستی 🖇 خدای متعال بر شهدا سلام می فرستد. آنها کسانی هستند که با خدا معامله کردند و هستی خودشان را یعنی مهم‌ ترین سرمایه‌ انسان را که حیات است، در راه خدا و برای رضای خدا تقدیم کردند. (مقام معظم رهبری) ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از شهید والامقام "سید محمد حسین میردوستی" نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🚩 🕯️به نیت "شهید سید محمد حسین میردوستی" 💚همنوا با امام زمان(عج) 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🌿 🌿 6⃣3⃣ قرائت روز سی‌ و ششم 🌼 به نیت تعجیل در فرج 💚 امام زمان علیه‌السلام 💚 هدیه به شهید مد نظر 🎤 علی فانی 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدی گرفته‌ایم زندگیِ دنیایی را و شوخی گرفته‌ایم قیامت را کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند، بیدار شویم! ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
✴️ تنها ملت مسلمانی که شایسته عنوان «مسلمانی» است ایران بوده و این افتخار را مدیون شمس ولایت است! ♦️شهید آوینی: «قدرت حقیقی اینجاست! دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گِرد آمده‌اند و اصلاً وحدت جز در میان موحدین تحقق نمی‌یابد.» 📚 منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷 🕌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شب قبل از شهادتش با هم در حرم مولی امیرالمؤمنین(ع) نشسته بودیم؛ ازش پرسیدم دوست داری چه جوری شهید بشی؟ گفت منظورت چیه؟! گفتم: یک تیر وسط پیشانی.... یا اول زخمی بشی و مثل اباعبدالله ... یک هزار و سیصد و پنجاه زخم بعد سر از تنت جدا کنند؟! در حالی که هر دو به شدت منقلب بودیم... گفت: "دوست دارم مثل اباعبدالله(ع) بی سر بشم و مثل حضرت زهرا غریبانه دفن بشم!" 🚨صبح روز 23 مرداد 83 بلندگوهای حرم اعلام کردند که تانک­ های آمریکایی از سمت وادی السلام در حال پیشروی هستند! 🍃با دوستان ایرانی حرکت کردیم به سمت وادی السلام؛ به داود گفتم: تو که سلاح نداری، برای چی میایی جلو؟! جواب داد: اگر سلاح از دست شما افتاد، من بر می دارم! 💥با جمع دوستان ایرانی، خود را به وادی السلام رساندیم؛ ولی قبل از هر اقدامی، مورد اصابت گلوله­ ی تانک قرار گرفتیم و من در دم بیهوش شدم و زمانی که داشتند زخم­های من را پانسمان می کردند، در حرم امیرالمؤمنین(ع) به هوش آمدم؛ ابوالقاسم بالای سرم آمد؛ پرسیدم چی شد ابوالقاسم؟ 🌷گفت: داود شهید شده و از سرش هیچی پیدا نکردیم! گفتم این چیزی بود که خودش می­ خواست... 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوندا! هرچہ‌گناه‌ڪردم‌و‌توبہ‌شڪستم هرچہ‌بندگۍ‌تورا‌نڪردم هرچند‌ڪہ‌ازتو‌دورشوم اماهرڪجا‌بروم‌بنده‌تو‌هستم..🌿 🍃 ‎‎‌‌‎ ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
...🪴 پدرمان سالها قبل فوت کرده بود مادرمان هم مدتی در بستر بیماری بود روز به روز حالش بدتر میشد تا اینکه سحرگاهی مادرمان هم از دنیا رفت تا چهلم مادر منزلمان شلوغ بود اقوام و همسایه آمد و رفت داشتن چهلم که تمام شد خانه ما هم خلوت شد بهمراه خواهرم تنها زندگی میکردیم دو تا دختر تنها بودیم شبها از ترس و اضطراب خوابمان نمیبرد چند روزی به همین شکل روزهای سختی بر ما می گذشت تا اینکه یه روز سر قبر بیژن رفتیم باهاش دردل کردیم گفتیم داداش ما تنها شدیم. کمک ما کن همان شب که خوابیدم بیژن به خوابم آمد گفت خواهرم شما شب راحت بخوابید من از سر شب تا صبح اینجا جلوی در منزل نگهبانی میدهم خیالتان راحت باشد بعد از اون خواب دیگه هیچ ترس و اضطرابی نداشتیم و راحت میخوابیدیم تاریخ شهادت 136‪6/05/23 محل شهادت.:پیرانشهر 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🦋 🎬 استاد خیره نگاهم میکرد,یکدفعه باصدای بلند زد زیرخنده,حالا نخند کی بخند ,انگار شیرین ترین جوک دنیا رابراش تعریف کرده باشند,همینطور که خنده اش کمتر میشد اشاره کردبه یخچال گوشه ی,اتاق وگفت:پاشو به انتخاب خودت دوتا نوشیدنی بیار... رفتارش خیلی گرم تر شده بود واز حالت بهت زدگی درامده بود,دوتا لیوان از,روی یخچال برداشتم ودوتا اب پرتقال هم گذاشتم روی میز. همینطور که اب پرتقال میریختم گفت:همون روز اول که دیدمت ,احساس کردم توساخته شدی برای اسراییل والان میبینم که احساسم درست میگفته,حالا فرمولت رابده ببینم .... یک دسته کاغذ که همه را از کتابچه اهدایی ابوصالح کپی کرده بودم گذاشتم جلوش..... چشمش که به برگه ها افتاد,غرق مطالعه شد ,انگار من کنارش نبودم. بعداز یک ربع با خودکارش روی میز ضرب گرفت وگفت:احسنت,نه افرین...تااینجا که خوندم همه چی علمی ومنطقی هست...هانیه الکمال...تونخبه ای اما باید خیلی چیزها یاد بگیری. تاحالا توعمرت واکسیناسیون شدی؟؟مثلا واکسن کزاز؟؟ من:نه فکر نمیکنم اسحاق انور:خوب این خوبه,اخه همون فکری که الان به مغز تو خطور کرده,سالها پیش به مغز یهودیان متفکرونخبه رسیده ودست به کار شدندوانواع واکسیناسیون را درقالب حرف بهداشت جهانی به خورد کشورهای دیگه از جهان سوم گرفته تا حتی همین امریکای خودمون دادند,این واکسینه شدن درحالی هست که برفرض اگر یکی ازاین بیماریها را کسی بگیرد احتمال از بین رفتنش یک درصداست اما در واکسیناسیون احتمال مرگ افرادی که حساسیت دارند ده برابر میشه,یعنی مرگ ده درصد...قسمت اعظم کسانی هم که نمیمیرند دراینده وبزرگسالیشان مشکلات عمده ای مثل عقیم شدن دایمشان است وکمترین ضررش اینه که بهره ی هوشی هر فردی که واکسینه میشود از فردی که نمیشه درشرایط مساوی,بسیار پایین تر است ,یعنی هر واکسن مقداری ازسلولهای مغز طرف را میکشد....دقیقا طرح ارسالی تو منتهاخیلی لطیفانه تر وآرام تر ودرطی سالها خودش را نشان میدهد... غرق صحبتهای اسحاق انور شده بودم وباخودم فکر میکردم عجب ادمهای پستی هستند که باحرف انور به خودم امدم. اسحاق انور نگاهی به ساعتش کرد وبالبخندی که باصورت اخموش بیگانه بود بلندشدوگفت:خوب خانم الکمال ,یک ربع از کلاس بعدی من هم صرف شما شد که باید بعدها جبران کنی,حالا شماره ات رابذار روی میز,,سرفرصت که طرحت رابررسی کردم,بهت اطلاع میدم,البته دوست ندارم داخل دانشگاه به کس دیگه ای بگی....این طرحت فعلا بین من وشما میمونه. همینطور که سرم رابه علامت بله تکان میدادم ,شمارم رانوشتم وگذاشتم روی میز.....بازم گیج ومنگ بودم. منظور اسحاق انور از جبران کردن چی چی بود؟؟ باید به علی بگم....سرشار از احساسات بد بودم که از اتاق انور اومدم بیرون... دارد.... 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🎬 خیلی دوست داشتم خودم ا زودتر به خانه برسانم وبه علی اطلاع بدهم,دوباره قامت زیبای علی جلوی در ورودی که با تکان دادن دست وسروتمام اعضا وجوارحش ,خودش رامیکشت تا توجه ام را جلب کند,یه کم شیطان شدم,سرم را انداختم پایین,انگار ندیدمش وخیلی راحت از کنارش رد شدم. صدای علی بود پشت سرم:عه بانووو,نازبانو,دکتر...خدایا شکرت بانوی نازنینم کوروکر شد رفت پی کارش خخخخ ومحکم دست مردانه اش دستم راگرفت... من:عه تویی؟!فکر کردم روحت هست خخخخ علی:عجب......حالا دیگه همسرگرامت هم نمیشناسی ,برگو چه به خوردت دادند که تمام زندگی ات,داروندارت,پناه گاه امنت وغلامت را نشناختی؟😉 من:شناختمت ,تازه من از,فرسنگها بوت راحس میکنم آقااا,خواستم سربه سرت بذارم,علی.....نمدونی چی چی شد.... علی:حدس میزنم,حالابزار برسیم خونه ,توهم نمدونی چی چی شده.... بازم علی برد, دوباره حس کنجکاویم به غلیان افتاد,یعنی چی شده؟ علی:صبرکن دخترک فضول,اینبار دیگه چیزی نیست که بخوای دزدکی بری سروقت کیفم...اشاره کرد به سرش وادامه داد:اینجاست... نهار ونماز و....تمام شد یک چایی عراقی ریختم ونشستم روی مبل وگفتم:علی من بگم یا تومیگی؟؟ علی زد زیرخنده وگفت:بیچاره این یهودیا که انتر دست من وتو شدن. درحالی که خیره شده بودم توچشاش گفتم:نه بیچاره یک دنیا که بازیچه دست این خناثان شدند وشروع کردم به تعریف هرچه که دیده وشنیده بودم... علی:نه عالیه....افرین ....امیدوارم طی همین روزها خبرهای بهتری بشه,یعنی تویک نفوذی بالفطره ای....زاده شدی که سراز کار شیاطین دراوری.. من:حالا توبگو چی شده,بگو که دارم از کنجکاوی میترکم. علی:به چشم ای همسر فضولک خودم...وشروع به گفتن کرد. دارد..... 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸