💐🍃🌸🍃🌸🍃💐
#طنز_جبهه_ها
#خاطرات_جبهه
يا بخور يا گريه كن
دعاي كميل از بلندگو پخش ميشد، در گوشه و كنار هر كس براي خودش مناجات ميكرد.
آن شب ميرزايي و جعفري بالاي تپه نگهبان بودند.
ميرزايي حدود دو كيلو انار با خودش آورده بود روي تپه موقع پست بخورد.
وقتي هنگام دعا عبارتخواني ميكردند، آنها را فشرده ميكرد و بعد از ذكر مصيبت و گريه، آنها را يكييكي همانطور كه سرش پايين بود ميمكيد! كاري كه گمان نميكنم كسي تا به حال كرده باشد.
به او ميگفتم بابا يا بخور يا گريه كن، هر دو كه با هم نميشود، ولي او نشان ميداد كه ميشود!
شادی روح شهدا و امام شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴
#خاطرات_جبهه
#حفر_سنگر
عملیات کربلای ١٠ بعد از عملیات کربلای ٨ بود که در کردستان عراق انجام گرفت، من در گردان صاحب الزمان (عج) بودم، ما جایگزین نیروهای گردان مسلم شده بودیم، بیشتر ما را آورده بودند تا به پاتک های دشمن پاسخ بدهیم.
در طول ٩ روزی که در آنجا بودیم تعدادی طلبه و روحانی را دیدم که برای تبلیغ آمده بودند ولی وقتی دیدند ما نیرو کم داریم، لباس رزم به تن کردند و در کنار بقیه نیروها جنگیدند. تو دلم می گفتم: پشت جبهه به روحانیت چه می گویند؟! و من اینجا چه می بینم! دلم برای مظلومیت آنها سوخت.
یکی از ابتکاراتی که در آنجا ما انجام دادیم، این بود که با سکه دو تومانی برای خود سنگر کندیم، وقتی دیدیم از بیل و بیلچه خبری نیست، بیکار ننشستیم و با سکه های یک تومانی و دو تومانی برای خود سنگر کندیم، چون قله ای که روی آن مستقر بودیم سنگی بود، چند ساعت طول می کشید تا دور یک سنگ را از خاک خالی کنیم.
بعد با گرفتن سنگ، حفره ای در زمین ایجاد می کردیم، نمی دانم از بد شانسى و یا خوش شانسی ما بود که محل استقرارمان بیشتر به کمین می ماند تا خط مقدم؛ برای همین مواظب بودیم تا دشمن پی به سنگرسازی مان نبرد.
راوی :
یوسف حسین نژاد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──