#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢برادر شـهید؛
به پاسداري و خدمت به اسلام علاقه خاصي نشان مي داد. با دختر عمويش ازدواج کرد. پدرش در مورد ازدواج وي مي گويد: بنا به خواست خود به خواستاري رفتيم. گفت: من دختر عمويم را مي خواهم. اين مسئله با عمويش در ميان گذاشته شد و ايشان بدون مشورت با کسي و فقط با استخاره موافقت کرد. به ما گفت استخاره کردم و اين آيه آمد: من المومنين رجال صدقو ما عاهد الله عليه...
"قائم مقام گردان زرهی لشگر ۵ نصر"
#شهید_محمدمهدی_حمیدی🌷
#سالروز_شهادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢مادر شهید؛ علیرضا به نیازمندان بسیار کمک می کرد، چند وقت پیش یکی از دوستانش از سوریه به او زنگ زد و گفت: خانواده ام به پول نیاز دارند، علیرضا نیز دو ماه از حقوق خودش را برای خانواده دوستش فرستاد، من به او گفتم: مادرجان تو می خواهی ازدواج کنی و باید برای خودت پول پس انداز کنی، اما او گفت: عیبی ندارد، حتما به پول احتیاج دارد، او ایران نیست که پول برای خانواده اش بفرستد.
#شهید_علیرضا_قبادی🌷
#سالروز_ولادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢شهید نوید صفری؛ مادر شهید به سعید گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و جانباز نشو سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیریها او را به رگبار بسته و به شهادت رسانده بودند.
💢نوید بالای سرش بود که میگفت: «من گفتم مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند» دستش را گرفته بود و گاهی میخندید و گاهی گریه میکرد
#شهید_سعید_علیزاده🌷
#سالـروز_ولادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
#روایٺــ_عِـشق ✒️
مقر ما هفت تپه بود. همه مان در سنگر فرماندهی جمع بودیم. گرمای هوا بیداد می کرد. در همین حین، کولری را برای سنگر فرماندهی آوردند. از فرمانده اجازه خواستند کولر را نصب کنند. او مخالفت کرد و گفت:
بسیجی های گردان ، همه مثل ما هستند. فرقی بین من و آن ها نیست.
به پیشنهاد آقا ناصر، کولر در نمازخانه نصب شد تا وقت نماز که گرمای هوا به اوج می رسد، نمازگزارها احساس ناراحتی نکنند. بچه ها از این کار فرمانده ، حسابی به وجد آمدند.
📎فرمانده گردان یاصاحب الزمان لشگر ۲۵ کربلا
#شهید_ناصر_باباجانیان🌷
#سالـــــروز_شھـــــادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#روایٺــ_عِـشق ✒️
#بروجردی که هیچوقت خنده☺️ از لبش نمی افتاد بعد از #شهادت ناصرکاظمی کمتر لبخند مےزد و اغلب اوقات توی فکر بود😞
بهش گفتم:‼️ نکنه ما شرمنده اینها باشیم؟خیلے #سخته که ازشون جداهستیم
بروجردی باتاخیر گفت: خدا وعده داده که #مسلمون اگر چه برای مدت کوتاهےعذاب بکشه🔥 اگه مسلم از دنیا بره دربهشت جا مےگیره و درکنار دیگر #مسلمینه
انگار نه انگار⚠️ که توی این عالم بود به #نقطه ای خیره شده و مدت ها به همون حال باقی موند😔
📎فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا(؏)
#سردارشهید_محمد_بروجردی🌷
#سالروز_شهادت
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
نسیم #صبح پنداری زکوی یار♥️ می آید به جانها #مژده می آرد که آن دلدار💖 می آید به صد اکرام می باید
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢عليرضا ارادتي خاص به شهدا داشت. همواره به شهدا و سعادتشان غبطه ميخورد. علاقه زيادي به شهداي غرب كشور داشت. هميشه هم ميگفت شهداي جنگ كه در مناطق غرب به شهادت رسيدند مظلومترين شهداي ما بودند.
💢 از همان ابتدا حرف از شهادت در خانواده ما بود. هميشه وقتي به مزار عمويشان ميرفت ميگفت فكر كن عكس من را روزي بر سنگ مزار حك كنند و بنويسند شهيد عليرضا بريري. وقتي اين صحبتها را ميكرد بسيار شاد و خوشحال بود. همواره ميگفت دعا كن كه من به آرزوي خود كه شهادت است برسم.
#شهید_علیرضا_بریری🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
༻﷽༺ همیشه با #وضـو و مراقب رفتارش با دیگران به خصوص #نامحرمان بـود. هیچ گاه از او #اخمی ندیدم. بس
#روایٺــ_عِـشق ✒️
عباسم کتاب 📚شهدا را بسیار #دوست داشت و با آنها به خصوص شهید همت ارتباط زیادی برقرار می کرد👌. یک روز قبل از رفتن به #سوریه به من گفت: مادر، من از هر کدام از شهیدان چیزی را یاد گرفته ام اگر روزی🗓 نبودم به دوستان و آشنایان بگویید این #کتاب ها را مطالعه کنند و با درس گرفتن از منش 😇و رفتار #شهدا زندگی خود را به جلو ببرند...💯
✍ به روایت مادر بزرگوارشهید
#شهید_عباس_آسیمه🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#روایٺــ_عِـشق ✒️
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت میدی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست».
#شهید_علی_ماهانی🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢همـرزم شهید:
علی آقا واقعا آرزوشون گمنامی بود و خدا هم روی علی آقا رو زمین نذاشت و علی آقا جاوید الاثر شدند، در آخرین لحظات عمرش عاشقانه این شعر رو زمزمه می کرد:
خواهم كه در این غمكده آرام بگیرم
گمنام سفر كرده و گمنام بمیرم
#جاویدالاثر
#شهید_علی_بیات🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#روایٺــ_عِـشق ✒️
🔰محمدمهدی همیشه تاکید داشت
شاد زندگی کنیم!
یکی از برنامه هایی که داشتیم پیاده روی بود.
و همیشه تو پیاده روی هامون
یک مسجد رو مقصد قرار میدادیم
که یک ساعت پیاده رویمون
ختم به مسجد و اذان میشد...
🔰هیچ کدوم از خوشی هامون خرج بردار نبود
و اصراری نداشتیم که حتما با پول خوشی کنیم،
سعی میکردیم تو لحظه خوش باشیم...
از کوچیکترین اتفاقات زندگی،
حتی غذاخوردنمون هم، برای خودمون خوشی میساختیم... مثلا اگر برنج درست میکردم و ته دیگ داشت
برنج رو پشت و رو میکردیم و روش شمع میزاشتیم
و تولد میگرفتیم...
🔰همیشه اول سفرمون تولدت مبارک داشتیم
و هفته ای سه چهار بار ما تولد داشتیم... و همسایه ها هم همیشه میگفتند
چقدر شما تولد میگیرید و چقد شادید...
#شهید_محمدمهدی_مالامیری🌷
#سالروز_ولادت
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──