#خاطرات_شهدا
#ڪــوخ_نــشـیـنـهـا
زمستان بود و دم غروب ڪنار جاده
یڪ زن و یڪ مرد با یڪ بچہ
مونده بودن وسط راه ،
من و علی هم از منطقہ بر می گشتیم .
تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون .
پرسید : ” ڪجا می رین ؟ “
مرد گفت : ڪرمانشاه
علی گفت : رانندگی بلدی ؟
گفت بلہ بلدم .
علی رو ڪرد بہ من گفت :
سعید بریم عقب .
مرد با زن و بچہ اش رفتن جلو و
ما هم عقب تویوتا .
عقب خیلی سرد بود .
گفتم : آخہ این آدم رو می شناسی
ڪہ این جوری بهش اعتماد ڪردی ؟
اون هم مثل من می لرزید ، لبخندی زد و ...
🌹👈 گفت : آره
اینا همون ڪوخ نشینایی هستن
ڪہ امام فرمود بہ تمام ڪاخ نشین ها
شرف دارن .
تمام سختی های ما توی جبهہ
بہ خاطر ایناس .
#سردار_شهید_علی_چیت_سازیان
#سالروز_شهادتش
🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷
.
#سلام_بر_گلوی_تشنه_حسین
.
قلاب آهنی رو انداخت روی یخ و کشید.
اولین قالب یخ رو از دهانه تانکر انداخت تو آب،
یه نفر از توی صفِ جماعت معترضش شد
که از کله سحر تا حالا ایستادم برایِ
دو تا قالب یخ، مگه نوبتی نیست؟
علی گفت: «اول نوبت گلوی تشنهی
پسر فاطمه، بعد نوبتِ بقیه »...
.
با صاحب کارخونه یخ شرط کرده بود که
شاگردی میکنه، خیلی هم دنبال مزد نیست
اما اول یخِ تانکر نذری رو میده، بعد بقیه رو
خودش هم با خطِ نه چندان خوبش
روی تانکر نوشته بود:
«سلام به گلوی تشنه حسین عليهالسلام »
✍ راوی: مادر شهیـد
#سردار_شهید_علی_چیت_سازیان
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸