#خاطره_ای_از
#شـــهــید_جهان_آرا
اميدي به زنده ماندن نداشتيم. مرگ را ميديديم. بچهها توسط بيسيم شهادتنامه خود را ميگفتند
و يك نفر پشت بيسيم يادداشت ميكرد. صحنه خيلي دردناكي بود.
بچهها ميخواستند شليك كنند، گفتم: ما كه رفتني هستيم، حداقل بگذاريد چند تا از آنها را بزنيم، بعد بميريم.
تانكها همه طرف را ميزدند و پيش ميآمدند. با رسيدن آنها به فاصله صد و پنجاه متري دستور آتش دادم.
چهار آرپيجي داشتيم. با بلند شدن از گودال، اولين تانك را بچهها زدند. دومي در حال عقبنشيني بود كه به ديوار يكي از منازل بندر برخورد كرد.
جيپ فرماندهي پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت.
با مشاهده عقبنشيني تانك، بلند شدم و داد زدم: الله اكبر، الله اكبر...
حمله كنيد؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود...
(به روایت خود شهید)
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه ها اگر شهر سقوط کرد
آنرا پس میگیریم
مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند...♥️
#شهید_جهان_آرا
🔹#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸