eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.2هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
12.6هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_سعید_مسافر #خاطرات_شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
#شهید_سعید_مسافر #خاطرات_شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
📖 ♥️ یڪی از بانوان محل می گفت : قبلنا چادر نمیزاشتم ، یہ بار ساپورت پوشیده بودم ، شهید مسافر منو خیلی تند نگاه ڪرد و سرش رو انداخت پایین . خیلی سر بہ زیر بود ، معلوم بود بدش میاد از بی حجابی ، ساده پوش و بی آلایش بود . بعضی ها اصلا معلومہ مال دنیا نیستن و خیلی خوبن ، من تنها چیزی ڪه ازش یادمہ اینہ ڪه منو ڪج ڪج نگاه ڪرد ڪه نشون داد چرا اینجوری میگردی .  ما ڪه چیز بدی ازش ندیدیم ، عڪساش رو در دیوار محلمونہ جوان ها نوشتن زیرش : آبروی محلہ 🌷 نشر بمناسبت 💖 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
✨﷽✨ #بر_باݪ_سخـــــن 💢 شهید چادرم را در دست گرفت و گفت به خاطر این چادرت می‌روم تا این چادر محکم‌تر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکشند. 🔻گفت: من می‌روم ولی رسالت زینبی به دوش شما است. راوی 👈 همسر شهید ▒ مدافـــع حــــرم ▒ #شهیــد_سعیـــــد_مسافـــــر🌹 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
خیلی عاشق #امام_حسین (ع)بود و در روضه های #حضرت_رقیه(س) آنقدر بی تاب بود که بعد از پایان مراسم،چشم های #سرخش از دل آتش گرفته اش خبر می داد. در #گزار_شهدای_رشت، مزار یکی از #شهدای_گمنام همیشه محل راز و نیاز و نجواهای #شهیدمسافر بود. بارها و بارها شاهد بودم که مدتی طولانی بر سر آن مزار نشسته و اشک می ریزد. حاجت اصلی اش هم همیشه یک چیز بود؛ #شهادت! ‌ #شهید_سعید_مسافر🌷 •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷
✨شب خواستگاری از عزم آقا سعید برای رفتن به سوریه باخبر شدم و او شبِ فردای خواستگاری به سوریه اعزام شد. ✨هیچ‌گاه از مسئولیت و جایگاه همسرم خبر نداشتم و پس از شهادت او فهمیدم که آنجا فرماندهی تعدادی از نیروها را بر عهده داشت. آقا سعید همیشه می‌گفت مسئول جارو زنی در محل خدمتم هستم. ✨سعید به من می‌گفت که از حضرت معصومه (س) خواستم برایم خواهری کند و یک دختر خوب پیش رویم بگزارد تا اینکه شما به من معرفی شدید. ✨یک روز دیدم سعید خیلی حالش گرفته بود و روزنامه در دستش را به زمین کوبید و گفت، خودت روزنامه را بردار و ببین که دیدم عکس دختربچه سه یا چهارساله سوری بود که تکفیری‌ها او را به میله‌های فلزی پنجره‌ای با زنجیر بسته بودند، شهید رو به من گفت؛ بگوییم کوریم و این‌ها را نمی‌بینیم؟ آیا امروز مثل عاشورا نیست؟ ✨در زمان اعزام آقا سعید، به یاد روزی افتادم که زنان کوفی مردانشان را از همراهی با حضرت، مسلم (ع) منصرف می‌کردند اما با اطمینان قلب، آقا سعید را راهی کردم، انگار حضرت مسلم (ع) به کمک من آمد. ✍راوی: همسر شهید http://eitaa.com/golestanekhaterat https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──