eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.2هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
12.6هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️❤️ .. ظرف های شام ، دو تا بشقاب و یک قابلمه بود . رفتم سر ظرف شویی ، گفت : " انتخاب کن ، یا تو بشور من آب بکشم ، یا من میشورم تو آب بکش " گفتم : " مگه چقدر ظرف هست ؟ " گفت : " هر چی هست ، انتخاب کن با هم انجام میدیم " .. رواے:همسرشهید❤️ 🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔰 همسرم، خیلی بامحبت بود مثل یه مادری که از بچه‌اش مراقبت می‌کنه از من مراقبت می‌کرد؛ یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود، خسته بودم، رفتم پنکه رو روشن کردم و خوابیدم، «من به گرما خیلی حساسم» خواب بودم و احساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته، بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه، دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم می‌چرخونه تا خنک بشم و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی، شاید بعد نیم‌ساعت تا یک‌ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم می‌چرخونه تا خنک بشم، پاشدم، گفتم: کمیل تو هنوز داری میچرخونی!؟ خسته شدی! گفت: خواب بودی و برق رفت و تو چون به گرما حساسی می‌ترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد. 🌷شهید کمیل صفری‌تبار🌷 ‎‎‌🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸