🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
زندگینامه_شهید_عبدالله_اسکندری #نویسنده_نجمه_طرماح #قسمت_پنجاه_و_دوم #منبع_کتاب_سرّسر پای تلفن می ل
زندگینامه_شهید_عبدالله_اسکندری
#نویسنده_نجمه_طرماح
#قسمت_پنجاه_و_سوم
#منبع_کتاب_سرّسر
در را که باز کردم پا روی پله کوتاه جلوی در گذاشت و آمد تو و پشت سرش در را روی هم گذاشت:
"سلام حاج خانوم."
"سلام خوبید؟ بفرمایید"
"شما خوبی؟ از آقای اسکندری چه خبر؟"
"نمی دونم"
"مشکلی ندارید؟ چیزی لازم ندارید؟"
"نمیدونم"
"چی شده؟ ناراحتید؟"
"نمیدونم"
"پس چی؟ خبری شده؟"
"نمیدونم"
دستم را گرفت و چندقدم گیش تر آمدیم و نشستیم روی گله ورودی هال. اینقدر آرام حرف میزد که شش دانگ حواسم را به لب هایش دوخته بودم:
" آقای البرزی گفته بیام یه حالی بپرسم. ببینم چیزی لازم نداری، ولی می بینم خیلی آشفته اید، کسی چیزی گفته؟ "
" صبح یکی زنگ زد به علیرضا یه حرفهایی زد و بعدشم دیگه خبری نشد. دو سه روزه هرکی به ما میرسه حال حاجی رو می پرسه. منم ازش بی خبرم. این تماس ها هم که.. "
" به علیرضا چی گفتن؟ "
" گفتن شنیدیم پدرت شهید شده. بمیرم الهی خبر رو که شنید مثل بید می لرزید. آرومش کردم گفتم شاید شایعه باشه"
لب هایش را به هم می فشرد و چشم از چشم هایم بر نمی داشت. دل ول کرد و گفت :" من هم برای همین اینجام. خبر شهادت آقای اسکندری همه جا پخش شده. حتی رسانه ای شده ولی انگار تنها کسی که خبر نداره شما هستید. شایدم این چند روز هر کی زنگ زده خواسته همین رو بگه ولی دلش رو نداشته. من خواستم قبل از شلوغ شدن اینجا این آمادگی رو بدم که هول نکنی. ما خودمون یه چشممون اشکه.. "
لرزه بر تنم افتاد. بقیه حرف هایش برایم نامفهوم بود. چه فرقی می کرد. همه آن هایی که این چند روز به نوعی خواستند به ما بفهمانند، چرا نتوانستند! این عکس هایی که خانم البرزی می گفت رسانه ای شده چه عکس هایی هستند!
در ایتا 👇 🌷 🌷 🌷 🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷 🌷 🌷 🌷🌷در واتس آپ👇
https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#یاد_یاران
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قسمت_پنجاه_و_سوم
💠 تبدیل گردان خاکی به گردان ويژه غواصی
بعد از عملیات کربلای یک در تیرماه ۱۳۶۵ که شهر مهران آزاد شد ، به اهواز آمديم ، گفتندحاج قاسم سليمانى فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله قرار است به جلسه ای بیاید .
من و آقایان نبی زاده و مالپرست در نشست شرکت کردیم ، سردار سليمانى گفت :
برای مأموريت هایی در آینده ( در آن زمان فقط یک گردان غواص بود ، گردان ۴۱۰ به فرماندهی شهید احمد امینی که در والفجر هشت شهید شد ) نیاز به تقویت و افزایش گردان های غواص داریم .
هیچ كس بهتر از رزمنده های هرمزگان نیستند ، بروید مقدمات راه اندازی گردان های غواصی از بین نیروهایتان را آماده کنید .
سردار سليمانى ما را برای یک سفر تشویقی به مشهد برای زیارت امام رضا (ع) فرستاد .
به اتفاق کادر گردان رفتیم زیارت امام رضا (ع) و از مشهد به بندرعباس برگشتیم و با مراجعه به منطقه ی یکم نیروی دریایی سپاه و ارتش ، کار آموزشی غواصی را در ساحل بندرعباس آغاز کردیم ؛ حاج قاسم سلیمانی فرمانده ی لشکر ثارالله با آن تجربه و تخصص به رزمنده های هرمزگان از جمله فرمانده ی گردان ما آقای منصور نبی زاده اعتماد کرد و به این ترتیب گردان ۴۲۲ خاکی به گردان ویژه ی غواص تبدیل شد .
زمانیکه گردان خاکی ۴۲۲ آقای نبی زاده تبدیل به گردان غواص شد اولین عملیات سه ماه بعد انجام شد ، لذا یکی از گردان هایی که در لشکرثارالله بسیار خوش درخشید ، همین گردان ۴۲۲ استان هرمزگان بود .
به راستی شهادت جامه ای است که جز آن ، برازنده ی حاج قاسم نبود ، درست مانند شهید " مصطفی چمران " مجاهد خستگی ناپذیر دورانهای سخت ، چه در لبنان و چه در جبهه های دفاع مقدس ...
وقتی مرگ از او فرار می کرد ، او خود در پی شهادت می دوید .
راوى : سردار رضا ترابی فرمانده ی سابق سپاه امام سجاد (ع) هرمزگان در آیین شب خاطره " ماهیها دلتنگ آب نمی شوند "
منبع : خبرگزارى جمهورى اسلامی
📚من#قاسم_سلیمانی هستم
#ناصر_کاوه
#ادامه_دارد ...
🥀🕊🌹🌷🌹🕊🥀
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://www.instagram.com/Golestane_khaterate_shohada
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──