🌷 #حسیــن_جانم🌷
🌿نگاهے ڪن بہ چشم بےقـرارم
ڪہ بـارانـے تـر از ابـر بهــارم
🌿فقط یڪ #آرزو در سینہ مانده
هواےِ دیدنِ #ششگوشہ دارم
#اللهم_ارزقنا_ڪربـلا🌹
#یا_سیدالشهــدا❤️
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
❁ ﷽ ❁
يـادتـان
خـاطره ای نيست
ڪ از دل بـرود ...
نـقش شـن نيست
ڪ از بـاور ساحـل برود ...
"شهدا زنده اند و در نزد پروردگارشان عِندَ رَبهم یرزقونند. *
سلام وصبحتون شهدایی🌹
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
زبان حال #دختر_شهید_مهدی_دهقان کنار #ضریح #خانم_رقیه سلامالله
سلام رقیه جانم♥️
سلام دختر حسین ع
منم #فاطمه
دختر مهدی، کسی که جانانه برای عمه ات ،زینب جنگید👊
پدرم ،نیز چون پدر تو #حسین(ع) جنگید تا
#ظلم_بمیرد...
#اسلام_بماند ...
و #من_بمانم...
راستی بی بی جانم، رقیه جانم، بابای تو هم قول عروسک، داده بود⁉️
#بابامهدیم، به من قول عروسک داده بود ...ولی آدمهای بد و ظالم( اسراییل) نگذاشتند بابام با آوردن عروسک، مرا خوشحال کند😔
اما من ناراحت نیستم، چون #فرزند_شهید هستم و عاشقانه💖 به یاد پدرم راهش را ادامه میدهم.
و عاشقانه #چادر بر سرمیکنم ،تا مشتی به دهن ظالمان بزنم و امام زمانم عج را خوشحال کنم.
خانم جان حالا من برات #عروسک آوردم، تا برای ما دعا کنی
تا منم مثل تو #سرباز امام زمانم باشم و مثل تو در راه امام زمانم بال و پر بگشایم🕊 و پرواز کنم به دیار زیبای عشق و #ایثار...
اینک مرا و همه ی عزیزانم را و همه ی دوستانت را دریاب.
⇜عشق به تو، عزیزحسین ع ...
⇜عشق به همه ی خوبیهاست
مرا دریاب💞
#رقیه_های_زمانه
#دخترا_بابایی_اند
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
فعالیت درگمنامے
آمد ، گفت :« باید برای نیروهایی که رفته اند خط مهمات بار بزنیم💣 . نمی شناختمش اما رفتیم دنبالش🚶. رفت زاغه ی مهمات . جعبه ها را بار کامیون کردیم . عرق همه در آمده بود😓 ، عرق او هم . بچه ها کلافه شده بودند و خسته ؛ غرغر می کردند و لجبازی😤😩 . اما او فقط بچه ها را آرام میکرد🙂 و کار تمام که شد خسته نباشیدی گفت و تشکر. مجری گفت🎤: هم اکنون توجه شمارا به فرمایشات معاونت محترم تیپ 27 محمد رسول الله برادر گرامی حاج محمد ابراهیم همت جلب می کنیم 😧. وقتی آمد پش تریبون پیشانیهایمان عرق کرد. او همان بود که به او بد وبیراه گفته بودیم .😑🙈
خدمت از ما –بهزاد دانشگر – صفحه 15
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
#همسرانــه❤️
1. معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد👌. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم🍃. به من می گفت: «فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.»👌🙂
2. وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم😌. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد🙂. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.☺️❤️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت❤️
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔸ذرهاي به دنيا #دلبستگي نداشت🚫 مثل جوانان اول انقلاب بود. خيلي ساكت و كم حرف بود. #خندههايش حالت تبسم داشت🙂. در عين حال خيلي احساساتي💖 بود.
🔹ميگفت: به من دل نبند💕 من آدمي نيستم تا كهولت سن #با_هم باشيم. ميگفت: من آنقدر در بيابانها و گرماي 60 درجه🌡 ميگردم تا #شهيد_شوم.
🔸در #مأموريتها در گرماي 60 درجه بيابانها از شدت گرما♨️ كلاه حصيريشان ميسوخت😓 ميگفت: دنبال چه ميگرديد من از اين بمبها و نارنجكها💣 دست برنميدارم آنقدر ميگردم تا به مرادم #شهادت برسم☝️
#شهید_اکبر_ملکشاهی
#شهید_مدافع_حرم
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🌷به همسرش می گفت: وقتی برای خواستگاری آمدم، بار سنگینی بر سینه ام احساس می کردم، اما وقتی شنیدم که نامت زهراست، #آرام_شدم.
🌷رمز زندگی ما نام حضرت زهراست.
در فتح المبین با رمز یا زهرا مجروح شدم، همسرم زهراست.
ارادت ویژه ای به حضرت زهرا
( سلام الله علیها) داشت.
🌷در روضه حضرت به حالت عجیبی گریه می کرد و از خود بی خود می شد.
طاقت شنیدن روضه های بانوی دو عالم را نداشت. می گفت: گره همه کارها به دست حضرت زهرا (سلام الله علیها) باز می شود و در آخر هم در عملیات بدر با رمز «یا فاطمة الزهرا» به
شهادت رسید.
📚برگرفته از کتاب«مهرمادر»
#شهید_عباس_کریمی🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
¤پاسدار شهیدمدافعحرم
#محمد_حسین_سراجی🌹
• شهادت ۱۳بهمن ماه۹۴💔
• محل شهادت عملیات نبل والزهراء
•شهیدی که قبل از شهادت محل قبر خود را نشان داد😔
🌹واکنش شهید در مقابل با غیبت🌹
با حسین آقا رفتیم پایگاه مقاومت مسجد محله ، هوای قم اون سال سوز عجیبی داشت❄️ ، گفتم حسین بیرون نباشیم بریم بریم تو اتاق،
رفتیم تو، دو نفر از بچه های پایگاه شروع به غیبت کردند🤦♂ ،
دیدم حسین سرش پایینه و سریع رفت بیرون ،
رفتم دنبالش گفتم چی شد ؟😳
هوا سرده بیا تو ، گفت : هوای سرد رو ترجیح میدم به گرمای اونجا😒 ، اون شب اینقد بیرون وایساد که وقتی دست زدم به دستاش سرد و خشک شده بودن😔 ، گفتم حسین برو خونه ، مثه همیشه لبخندی زد و گفت نه بابا ، بادمجون بم آفت نداره.🙃
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
زمانی #زهرا(س)، بعد از پدر، خطبه میخواند. زمانی #زینب(س) علم در دست میگیرد و نفس در سینه کوفیان و شامیان حبس میکند. زمانی #سکینه بر پیکر پدر، حماسی اشک میریزد و زمانی #زینب_سلیمانی در شهادت پدر سخن میگوید.
من این #دین را دوست دارم که زن را در صحنه اما #والامقام میخواهد. این احترام زن در #اسلام است! نه آنچه علینژادها و افشارها برای زنان سرزمینمان خواب میبینند.
#استوری
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
زندگینامه_شهید_عبدالله_اسکندری #نویسنده_نجمه_طرماح #قسمت_پنجاه_و_ششم #منبع_کتاب_سرّسر همه چیز برایش
زندگینامه_شهید_عبدالله_اسکندری
#نویسنده_نجمه_طرماح
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
#منبع_کتاب_سرّسر
دنیا رو سرم آوار شد. پس به این سادگی ها نبود. پس این مراسم ختمی که حرفش را می زنند چه! برای یک شهید مفقودالاثر؟
سرم روی تنم سنگینی می کرد. دلم میخواست به دیوار تکیه اش می دادم. این تشریفات کی تمام می شد.! می خواستم برگردم و در تنهایی خودم برای غربت عبدالله عزاداری کنم.
حرف بچه ها پیش آمد. :"دختر خانم ها کجا هستند؟"
آقا اسدالله جواب داد:"اداره هستند"
"خبر که ندارند درسته؟"
"نه خبر ندارند"
"پس خودتون، قبل از اینکه در محل کار از همکارها چیزی بشنوند زنگ بزنید بگید برگردند خونه. شما مادرشون هستید و با روحیاتشون آشنایید. بهتر می تونید این خبر رو بدید. ممکنه در محل کار دسترسی به نت باشه و عکس ها را ببینند"
بازهم عکس ها، باز هم رسانه ها، خدایا از عبدالله چه پخش شده که همه دیده اند و ما نباید ببینیم.
اتاق از مهمان ها خالی شد. علیرضا هم انگار همراهشان رفته بود. پاهایم روی زمین نبود. کی خداحافظی کردند که من نفهمیدم؟!
محبوبه خانم صورتش را توی صورتم آورده بود و تکرار پشت تکرار که :"نمیگذارم بری. بخدا نمی گذارم. زنگ میزنیم فاطمه و زهرا هم بیان اینجا. حالت خوب نیست نمیگذارم بری."
"می خوام برم خونه الان مردم میان. هر کی از هرجا بشنوه اول میاد خونه ما. در ضمن به دخترا هم فعلا چیزی نگید. همین که رنگ بزنیم بگیم کارتون رو تعطیل کنید هول می کنند.
"باشه هیچی نمی گیم. هروقت صلاح دونستی بگو. ولی الان اینجا بمون"
رویش را بوسیدم و اتاق را ترک کردم.هنوز اصرار می کرد. نای حرف زدن نداشتم. خانم ده بزرگی داشت قانعش می کرد که تا هروقت تنها باشد پیشش می مانم. شما نگران نباشید. باهم برگشتیم خانه. مثل همیشه کنارم بود. بی معطلی رفت اتاق دخترها. یک بالش و پتوی مسافرتی آورد. پایین سالن روی مبل سه نفره بالش را گذاشت و کمکم کرد نشستم و تکیه دادم. توی سرم مثل بازار مسگرها ضربه های پتک بود که بالا می آمد و به پیشانی ام می نشست. معلوم بود از تمام احوالات من باخبر است. بی آنکه از سردردم بگویم یک قرص مسکن و یک لیوان آب آورد.
"یه ساعتی تا اذان مانده. چشمات رو ببند و بخواب"
"چطوری بخوابم؟ چطوری به بچه ها بگم؟"
همه چیز برایم سی سال به عقب برگشت.حال و روز خانم هایی که دور و برمان بودند و یکباره باشنیدن خبر شهادت همسرشان، دنیای قشنگ آرزوهایشان به هم می ریخت. بعد از سالها برای من اتفاق افتاد.
"
در ایتا 👇 🌷 🌷 🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷 🌷 🌷
#گُـــلِستٰانِ_خـــٰاطِرٰاٺِ_شُـــــهَدٰا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
*عضویت در واتساپ👈🏻09178314082*
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──