🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌸🍃 🍃 #تلنگرانه #دایرکتیها #قسمتنهم نشستم روی کاناپـ🛋ــه و زار زار گریه کردم😭همش به این فکر میکر
🌸🍃
🍃
#تلنگرانه
#دایرکتیها
#قسمتدهم
با اینکه همه چتا رو پاک کرده بودم و دیگه خبری از صفحه های مجازی توی گوشیم نبود،اما باز میترسیدم و تو دلم خدا خدا میکردم کیوان چیزی از ارتباط غلطم نفهمیده باشه😰
ادامه داد..
_دوسش داری؟😒
+متعجب زده از سوالش،گفتم چی؟!😳
_چی نه کی!😠
+خب کی؟واضح حرف بزن
_واضح نیست سوالم؟😤
+نه!😥
_افشین خانت!!!😡
انگار آب یخ ریخته باشن روی سرم!♀
لال شده بودم،نمیتونستم چیزی بگم
کیوان از کجا فهمیده بود!!
من که همیشه چت ها رو پاک میکردم..
خودم رو زدم به اون راه..
با صدای لرزون گفتم افشین خان دیگه کیه!؟😓
_از من میپرسی!!!؟؟
هه هه...
کیوان قهقه ای سر داد و گفت:
_میشه دیگه برام نقش بازی نکنی😏
من همه چی رو میدونم!!
+چی رو میدونی؟!😣
چرا درست حرف نمیزنی منم بفهمم؟!
_خودتو به خریت نزن فرشته ♂
دو هفته ست فهمیدم چه بلایی سر من و زندگیم آوردی
همون روزی که افشین خانت بهت گفته بود دوسـ💚ـتت داره!!!
همون روز دسـ👋ـتت برام رو شد!
چرا سکوت کردی؟؟؟
میگفتی دوسش داری دیگه..
میگفتی اشغال...!
فک کردی میتونی راحت خیانت کنی و منو بپیجونی!؟
کار خدا بود که دقیقا همون روزی که اون مرتیکه کثافت به زن من..!!
به ناموس من ابراز علاقه میکرد و میخواست دل ببره و دلبری کنه
یادت بره گند کاریاتو پاک کنی و منم نصف شبــ🌙 وسوسه بشم و گوشیتو📱 چک کنم..
دنیـ🌎ـا روی سرم خراب شده بود..
اشک از چشمام جاری شد 😭و روی گونه هام غلتید،نمیدونستم چی باید بگم!
لعنت به من..کاش همه چیز رو زودتر از اینا تموم کرده بودم. قبل از اولین گفتن دوست دارم افشین..
قبل از اینکه لو برم..
قبل از اینکه بدبخت بشم..
کاش...
ادامه دارد...
#فاطمهقاف
#کپیبدونذکرنامنویسنده
#شرعاجایزنیست
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
http://eitaa.com/golestanekhaterat
آیت الله حق شناس می فرمود:
✨اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی پروردگار هم هنگام ارتکاب گناهان ، برای تو ایجاد مانع می کند.
🌸🌸🌸🌸
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
﷽
ما همیشه فکر میکنیم شهدا یه کار خاصیکردن که انقدر پاک بودن و شهید شدن ...
ولی نه رفیق ..
واقعیتش اینه که خیلی کارهارو نکردن که شهید شدن...
💐💐💐💐
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹شهید مدافع حرم،علی جمشیدی🌹
موسس بنیاد شهدای گمنام
🔻(میثم دوست و پسر خاله شهید)
علی آقا تمام کارهایش در #گمنامی بود او در بسیج سازندگی فعال بود و به مناطق محروم در سیستان بلوچستان برای کمک میرفت و در آن مناطق همه علی آقا را میشناختند ...
معمولاً انسانها در یک زمینه پیشرفت و رشد چشمگیری دارند، جنبه مذهبی، فرهنگی، علمی و…
اما علی آقا در تمام زمینهها صاحب نظر بود .
علی آقا در کارهای فرهنگی و مذهبی و رای زنیها همیشه پیش قدم بود کارهایی که بر عهده میگرفت به نحو احسن انجام میداد به طوری که هیچ کس باور نمیکرد که یک جوان ۲۰ ساله بتواند از عهده چنین کاری برآید ...
علی آقا بنیانگذار مؤسسه شهدای گمنام بود و بچههای مؤسسه، منتخبی از پایگاههای شهرهای چمستان، ایزد شهر، رویان، نور و …هستند
علی آقا همیشه میگفت: باید #الگو سازی کنیم و کار را به مردم بسپاریم، او در ایستگاههای #صلواتی به چای و پذیرایی اکتفا نمیکرد و با غرفههای نقاشی کودک و عرضه محصولات فرهنگی سعی میکرد در جامعه به طور مؤثر فرهنگ سازی کند، در کارها با بچهها #مشورت میکرد و جلسات را در کنار شهدای گمنام بر پا میکرد.
علی آقا در خانواده مذهبی بزرگ شد و بسیار ساده پوش بود «آرام بودن» از خصوصیات اخلاقی علی آقا بود و انسانها ناخداگاه به سوی کسانی جذب میشوند که #فطرت پاک تری دارند، علی آقا نیز به خاطر نزدیکی به خدا #جاذبه خاصی داشت ...
📈جهت عضویت در کانال
گلستان خاطرات شهدا
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✨پیش از تولد
علی اکبر درخواب دیدم که برفرازبام خانه،ستاره درخشانی است که چشمهاراخیره می کند✨
٨اردیبهشت سالروز شهادت نامدارترین خلبان هلی کوپترجهان
شهیدعلی اکبرشیرودی مالک اشتردفاع مقدس
#صبحتون_شهدایے🌹
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
http://eitaa.com/golestanekhaterat
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
🌸🍃 🍃 #تلنگرانه #دایرکتیها #قسمتدهم با اینکه همه چتا رو پاک کرده بودم و دیگه خبری از صفحه های مج
🌸🍃
🍃
#تلنگرانه
#دایرکتیها
#قسمتیازدهم
غلط کردم کیوان..
غلط کردم..تروخدا منو ببخش😭
همه چی تموم شده...من سرم به سنگ خورده... تروخدا منو ببخش کیوان..
[کیوان]
ببخشم!!؟؟چیکار کردی با من..؟😑
چیکار کردی با خودت؟😠
چی کم داشتی ها!!!
گیرم که کم داشتی،باید با اون مرتیکه چت میکردی؟!
دردی داشتی به خودم میگفتی
چرا به یه نامحرم آخه!!!چراااا..😩
هر چی من گریه و عذر خواهی میکردم بی فایده بود،به پاش افتادم...
همه چی رو براش توضیح دادم🗣
اما کیوان عصبی بود و گوششـ👂 به این حرفا بدهکار نبود!چشماش آماده باریدن بود،اما غرور مردونه اش اجازه باریدن نمی داد..کتشو برداشت رفت سمت در..
گفتم نرو کیوان..یه چیزی بگو.. اصلا بزن درگوشم..چرا هیچی نمیگی..تنهام نذار کیوان..برگشت زل زد تو چشمـ👀ـام
چشماش کاسه ی خون شده بود
گفت فرشته سقوط کردی،بدجوری ام سقوط کردی
از چشمم افتادی..حیف اسم فرشته که رو تو گذاشتن،دیگه فرشته نیستی!!!
در کوبید و رفت🚶♂
تو چشماش نفرت رو دیدم...
تو چشماش غرور له شده شو دیدم..
نشستم پشت در و زانوی غم بغل کردم
و های های گریه کردم
کیوان 3شب تموم خونه نیومد!!🙎♀
تو این چند سال سابقه نداشت یه شبم تنهام بذاره. اما سه شبانه روز تنهام گذاشت گوشیشـ📲ـم خاموش بود
از ترس آبروریزی نمیتونستم ازخانواده و دوست و آشنا سراغش رو بگیرم
سه شبانه روز اشک ریختم و اشک..
دریغ از یه لحظه آروم گرفتن..
بلند شدم وضو گرفتم دو رکعت نماز خوندم،از خدا خواستم منو ببخشه و آبرومو حفظ کنه..
انقدر با خدا حرف زدم و گریه کردم که نفهمیدم کی سر سجاده خوابم برد...
شب بالاخره کیوان به خونه برگشت
داغون داغون...انگار عزیزی رو از دست داده باشه!!!کیوان شکسته شده بود و من مسبب این بدبختی بودم..
ادامه دارد...
#فاطمهقاف
#کپیبدونذکرنامنویسنده
#شرعاجایزنیست
#به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت
http://eitaa.com/golestanekhaterat