eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.3هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
10.1هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
زائر همیشه بعد نجف ڪربلاء رود🌷 یعنی غدیر اذنِ دخولِ محرم است🌷 باید شویم غدیری قبل از محرمی شدن🌷 ذڪر علی ضامن اشڪ محرم است🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم‌ الله الرحمن الرحیم✨ سلام✋ 🌸چله‌مون از امروز شروع میشه ترک یک گناه و نذر لبخند صاحب الزمان(عج) 💪می‌خوایم کمر همت ببندیم و گناه نکنیم تا دل حضرت مادر(س) رو شاد کنیم و در ظهور آقامون حضرت حجت(عج) مؤثر باشیم. یا زهرا✌️ #کانال_گلستان_خاطرات_شهدا http://eitaa.com/golestanekhaterat
✅ چله ترک گناه 🌸 ختم زیارت عاشورا ⬅️ روز بیست وششم هدیه به شهیدان ❤️ #سیدمحمد_بهشتی❤️ ❤️ #محمدحسین_مرادی❤️ ❤️ #امامی❤️ http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫خلاصه ای از زندگی امام دهم حضرت امام علی النقی (ع) ✨نام: علی ✨نام پدر و مادر: پدر ایشان امام جواد ع و مادر ایشان سمانه بودند. ✨شهرت: نقی، هادی ✨تولد: مدینه منوره 15 ذیحجه 213 ه ق ✨خلفای زمان امام (ع) : معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین، معتز، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و حضرت هادی (ع) دشمنی داشتند. ✨شهادت :امام هادی (ع ) در سال 254 ه ق بوسیله زهر به شهادت رسید. در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری(ع) بر بالین او بود. معتز عباسی امام دهم را مسموم کرد . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود، سرانجام به خاک سپرده شد. ✨زیارتگاه امام: شهر سامرا در عراق 🌷التماس دعا 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
💠شهیدآوینی: 🌷شهادت قلبی است كه خون حیات را در شریان‌های سپاه حق مي‌دواند و آن را زنده مي‌دارد. 💐شهید آیت الله بهشتے 🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat
💟به سلامتی پسرخاله که میگه : یه روز رفتم نونوایی نونوا گفت هر کی اومد بگو پشت سرت وانسه!! نون نمیرسه! منم هرکی اومد گفتم بیا جلو من واسا پشت سرم نون نمیرسه... 💟صبحتون به گرمی و پاکی قلبهای مهربان... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
شهید مدافع حرم #محمدحسین_مرادی
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
شهید مدافع حرم #محمدحسین_مرادی
نحوه : ماموریت داشتیم سه هدف را با یک قبضه بزنیم،مسجدی در نزدیکی ما و تک تیر انداز روی آن مستقر بود .من با تخته جلوی پنجره را بسته بودم که جلوی دید را بگیرم .قبضه را آماده کردیم و بچه ها در جای خودشون مستقر شده بودندتا ما رو پوشش دهند.اسلحه ما یک اسلحه دست ساز پرتاب موشکی بود.قبضه را مستقر و روی هدف تنظیم کردیم تا زمان شلیک اعلام شود.نخستین شلیک دقیق بود و به هدف اصابت کرد.بر اثر فشار پرتاب موشک دیوار ریخت و در تیررس آن ها قرار گرفتیم .تک تیر انداز ها روی مناره مسجد پناه قرار گرفته بودند.پشت بی سیم اعلام میکردند چرا هدف دوم را نمیزنید ؟برای اینکه قبضه را جابه جا کنیم نیاز به یک تکه شیلنگ داشتیم که باید از طبقات پایین می آوردند . محمد حسین گفت حاجی من برم.گفتم یکی از بچه ها رو فرستادم. محمد حسین پسر شجاعی بود.گفتم:نرو،گفت :حاجی مواظبم.گفتم مواظبی ولی نرو. یک لحظه روم رو برگردوندم با دوستم صحبت کنم یک دفعه صدای یا حسین ش بلند شد.سینه خیز اومدم دستهایش رو بگیرم یک دفعه دستش تا شد و داد زد و فهمیدم دستش تیر خورده است.هر طور بود ۷،۸متر کشیدمش عقب و به دیوار پناه اوردم.سریع تیری که در سینه زیر قلبش بود رو در آوردیم.با یک چفیه که پسرم از کربلا آورده بود زخمش رو بستم.ساختمان زیر آتش دشمن بود. محمد حسین را روی یک تشک گذاشیم و از پله ها پایین آوردیم و به در مانگاه رساندیم.مدام میگفت: جگرم میسوزه و تقاضای آب میکرد تیری که به او اصابت کرده بود زاویه دار بوده و به ریه وپرده دیافراگم ،پانکراس و کلیه اصابت کرده بود.سوم محرم تیر خورد،و بعد از عمل سنگین ۱۴ روز در کما بود. * هر سال هر جا که بود خودش را برای عزاداری ماه محرم به مجیدیه میرساند.اما اون سال تاسوعا و عاشورا شد و محمد حسین نیامد..... http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بر لشکر کفر چیره ات باید خواند خورشید به شام تیره ات باید خواند درس ادب و ولایت و تقوا را در جامعه کبیره ات باید خواند http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺انیمیشن جذاب یک‌دقیقه‌ای درباره سنت‌های زیبای عید غدیر... 🔹حتما ببینید خیلی قشنگه 💟پیشاپیش عیدتون مبارک🌷 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
🏴 جویای سعادتیم با خامنه‌ای 🏴 در حفظ ولایتیم با خامنه‌ای 🏴 بر دشمن کور دل بگویید 🏴 تا پای شهادتیم با خامنه‌ای اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای http://eitaa.com/golestanekhaterat
هادی اگر تویی که کسی گم نمیشود کسی درگیر گناه و خسران نمیشود اسمت را بر دلم هک کرده ام جانا ابراهیم، هادیِ راهِ تاریک می شود #به_رسم_رفاقت_دعای_شهادت http://eitaa.com/golestanekhaterat
😭💔 صداهایمان روزبہ روز ضعیف ترمیشودعَہدهایمان هم بہ مرورسست تر!😔 بےسیم رازمین بگذارو دیگروضع راگزارش مده |ما|بہ اندازه مردانگیتان شرمنده ایم ..💔😭😔 #شهید_محــــمدابـــراهیـــم_همتـــــ 🍃 #پـــروفایـــل http://eitaa.com/golestanekhaterat
مداحی آنلاین - بیانات دلنشین امام هادی - آیت الله جوادی آمنمل.mp3
451.3K
♨️ چه کسانی در دنیا سود بردند؟ موضوع👈 (ع) بسیار شنیدنی👌 🎤آیت الله 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 🌹🍃🌹🍃 @golestanekhaterat
#تلنگر_همسرانه این نقاشی که " قايق لجبازي" نامگذاری شده... نمایش رفتار همسرانی است که میخواهند حرف خودشان را به کرسی بنشانند... و به خواسته های همدیگر توجه نمی کنند.... 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
کاشکی تو هم📝 وصیت نامه داشتی😢 . . تو اتاق نشسته بودم داشتم فکرای جورواجور میکردم 🤔 یه لحظه چشمم به عکس دایی احسان خورد🙄 بغض گلومو گرفت دیروز داشتم به وصیت نامه 😓یکی از شهدای مدافع حرم نگاه میکردم تو نت📲 گلایه کردم آخه دایی چرا وصیتنامه ننوشتی☹️اصلا باور نمیکنم که به فکر وصیت نبودی😔نگاهی به عکسش انداختم احساس کردم که بهم لبخند زد 😊رو بهش گفتم کاشکی میشد قبل از سالگردت وصیتنامتو پیدا کنم شاید هم ننوشته باشی😪نمیشه یه وصیت بفرستی از بهشت🙁یه لحظه به فکر خودم خندم گرفت اشکمو پاک کردم و رفتم تو گوشی و شروع کردم به دیدن کلیپ ها و شنیدن ویس صداش 📲 دو شب بعد اومد به خوابم 🕢گرسنش بود براش غذا آوردم 😔تو خواب میدونستم که شهیده برام تعجب آور بود چرا اهل خونه عادی رفتار میکنن😞بغلش کردم ی دل سیر گریه کردم ازش پرسیدم اونجا چطوریه 😇با خنده ای کشیده گفت خیلی خوبه اونجا میوه هایی داره که حتی فکرشو نمیکنی و تا حالا ندیدی همه با هم مهربونن😍یه لحظه خواستم بپرسم شهادتت چطوری بود؟ اما زبونم نمیچرخید که بگم 😔حتی گفتنش توی خواب هم برام عذاب آور بود 😓یه لحظه مثل برق گرفته ها از جا پریدم گفتم دایی همه وصیت نامه دارن چرا تو وصیت نامه نداری 😩گفت برو کاغذ وخودکار بیار برات بنویسم خوشحال بلندشدم رفتم دنبال کاغذ ،اومدم دادم دستش😊یه دفعه کاغذا تبدیل به بوم نقاشی شد و خودکار قلم مو با خوش خطی و با حوصله شروع به نوشتن کرد زیرش رو تاریخ زد داد دستم 📜📝 نگاش کردم نوشته بود [شما را به پهلوی شکسته مادرم فاطمه زهرا (س)حجابتون رو رعایت کنید وگرنه حق خون من و بقیه شهدا به گردن شماست] 😔 تاریخ رو نگاه کردم نوشته بود ۹۵/۸/۱۱ گفتم دایی تو شهید شدی 😱کسی باور نمیکنه این تاریخ رو قلمو رو برداشتم و نوشتم ۹۴/۹/۱۲ گفت نه عوضش نکن 🙁چیزی نگفتم بلند شد🙄گفت میخواد بره همه خوانواده عادی خداحافظی کردن 😊👋 انگار تنها کسی بودم که میدونستم شهید شده ومیخواستم از تمام لحظات موندش استفاده کنم😞گریه کردم رفتم بغلش 😄خنده ای کرد زیر گوشم آروم گفت بهت نامه میدم بی خبرت نمیذارم 😍ناخواسته اشک رو صورتم خشک و تبدیل به خنده شد هر شب براش نامه مینوشتم و اونم جواب میداد📝 یهو از خواب پریدم 😱تند رفتم سراغ دفترم و شروع کردم به نوشتن میدونستم خوابا زود یادم میره 😖😖 . . دوماه بعد تاریخ ۸/۱۰حدود ساعتای ۱۱شب از بازار اومدم ☹️یهو دلم هوس دیدن اتاق دایی و موتورش رو کرد 😄آخه ما با این موتور خیلی جا ها رفتیم و خاطره داشتیم 🙂رفتم خونه خالم سلام کردم سریع رفتم تو اتاق دایی چراغش روشن نمیشد💡اما نور چراغ برق کوچه اتاق رو روشن کرده بود،با دیدن موتورش لبخند خیلی درد آوری اومد روی لبم با بغض نگاش کردم خاطرات عین یه فیلم جلو چشام رد شد 😔یه چمدون بود درشو باز کردم پرش کتاب بود ،کتابایی مثل صحیفه امام ،زندگی نامه شهدا،استفتائات رهبری و خیلی کتاب سیاسی و اعتقادی😇... تازه رفته بودم حوزه با خودم گفتم حتما بدردم میخوره داشتم میگشتم یه دفتر خیلی معمولی📔 روش نوشته بود احسان فتحی نظرمو جلب کرد برش داشتم همینطور نگاش میکردم شماره دوستاش و هم دوره ای هاش بود 👬گفتم بدردم میخوره شاید عکسی چیزی داشته باشن از دایی،همینطور ورق میزدم یهو کلمه وصیتامه رو دیدم قلبم به شدت میزد نگاه به متن نکردم فقط بستمش و جیغ کشیدم 😱😱مامانم و خالم با مامان بزرگم فک کردن از ناراحتی جیغ کشیدم دویدن سمت در گفتن چیه فاطمه چرا جیغ زدی با بغض گفتم وصیتنامه دایی 😞😭سه تایی بغض کردن و خواستن وصیت رو براشون بخونم ... . . .بعداز سه روز از😍😍 ماجرا وصیتنامه رو برداشتم داشتم تو دفتر خاطراتم مینوشتم باید اون روزی رو که پیدا کردم رو تاریخ میزدم😇با خودم فک کردم ۱شب میشه ۱بامداد روز بعد 🤔تاریخ زدم ۹۵/۸/۱۱ یهو یادم به خوابم اومد رفتم صفحه های قبلی دفترچه خاطراتم و تاریخ رو خوندم درست بود همون تاریخی که روی بوم نقاشی دایی زده بود ...😊😊دایی بهم تاریخ پیدا شدن وصیتنامه رو گفته بود و نشون داد به حرفام گوش داده بود ومیخواست من وصیت روپیدا کنم....😊 راوی : زاده شهید (فاطمه فتحی) ایتا http://eitaa.com/golestanekhaterat سروش http://sapp.ir/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍹 بہ همسرتان بگویید: چقدر خوشبخت هستید... تجربہ ثابت ڪرده خانم و آقا(هردو) دوست دارند همسرشان بہ رابطہ اے ڪہ دارند افتخار ڪنند... و بہ دلیل آرامشے ڪہ در این رابطہ دارند هم از آن ها قدردانے ڪنند... 😅 😉 💠 به رسانه پر انرژیها بپیوندید😉👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 درنشر لینک حذف نشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پَـــنـــد نــٰـامــہء شٌــــهَــــداء "۷۶ "💠 🌷شهید آیت الله بهشتی🌷 ✅ #پند_نامه_شهدا ✅ #تلنگر @golestanekhaterat ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯