eitaa logo
نهج البلاغه و نکات ناب
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
248 فایل
این کانال سعی دارد معارف نهج البلاغه و احادیث اهل بیت ع را به زبان کاملا ساده و عامیانه و با توضیحاتی کوتاه به مخاطبین ارائه دهد. ان شاءالله لطفا انتقادات، پیشنهادات و حتی سوالات و شبهات مرتبط با نهج البلاغه را با ما در میان بگذارید @bagherabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 فرار از تنهایی 💯 🌐 در مدرسه ابتدایی علوی دانش آموزان زیادی حضور داشتند که از کلاس اول تا ششم را تشکیل می دادند. 🌟همیشه زنگ های تفریح که می‌شد گوشه‌ای از مدرسه محل تجمع دانش آموزان بود که دور علی جمع می‌شدند و باهم می‌گفتند و می خندیدند. ☑️ اما خسرو همیشه تنها بود و تمام زنگ تفریح را به تنهایی می گذراند و کنار هر کسی هم که می رفت تحویلش نمی گرفتند. 🙏🏻 برایش سؤال شده بود. چرا دوستانم مرا تحویل نمی گیرند❓ 💢چرا همیشه دور علی شلوغه و بچه‌ها همه دوستش دارند❓ 🌹 و چند تا چرای دیگه برای خسرو بی جواب بود. 🌺 هفته ها و ماه ها گذشت و هرروز که می‌شد دوستان علی بیشتر و بیشتر می‌شدند. 🌐 چندین بار تصمیم گرفت خودش را کنار بچه‌ها برساند تا در شادی آن‌ها شرکت کند اما نمی‌توانست، یعنی اینکه خجالت می کشید چون قبلاً با بچه‌ها بد اخلاقی کرده و با بعضی از آن‌ها دعوا کرده بود. 🏆 پدر خسرو یک فرد میانسال و اهل مطالعه بود. او هر شب کتاب های مختلف را به دست می گرفت و در گوشه‌ای از خانه به مطالعه مشغول می‌شد. 👌خسرو از این کار پدر خوشش می آمد و از اینکه پدرش اهل مطالعه بود خوشحال بود و گاهی شب ها از دور به پدرش نگاه می‌کرد که به چه علاقه ای صفحات کتاب را ورق می زند و آن‌ها را می خواند. ✳️یک شب از همان شب هایی که پدر، کتابی را برای مطالعه برداشته بود خسرو از دور نگاه کرد و متوجه شد پدرش کتاب بزرگی را به دست گرفته و دارد با خودش به سمت اتاق می برد تا مثل هر شب چند صفحه ای از آن را مطالعه کند و سپس بخوابد. ◀️ خسرو کنجکاو شد تا بفهمد این کتاب بزرگی که دست پدرش قرار دارد چه نام دارد❓ 😀 زیر چشمی به دست های پدر نگاه کرد و سعی کرد اسم کتاب را بخواند. 😇 اما هر چه تلاش کرد متوجه اسم کتاب نشد. 😏او در گوشه اتاق مشغول نوشتن تکالیفش شد ولی گاهی زیر چشمی به پدرش نگاه می‌کرد که با ذوق و شوق، کتاب را می خواند و ورق می زند و گاهی هم به نشانه تایید یا تعجب، سرش را تکان می داد. 😡نتوانست تحمل کند و بلند شد و کنار پدر نشست و گفت: -بابا! این کتاب اسمش چیه❓ -کدوم کتاب پسرم؟ -همونی که داری می خونی❓ -آهان اینو میگی❓ -بله -این کتاب اسمش هست نهج‌البلاغه -چی!!!❓ -نهج‌البلاغه پسرم. کتاب نهج‌البلاغه کتابیه که سخنان امام اول ما شیعیان یعنی امام علی (ع) در آن جمع آوری شده. -سخنان امام علی ❓ -بله پسرم. تعداد زیادی از صحبت‌های امام در این کتاب نوشته شده تا ما بخونیم و یاد بگیریم -برای چی یاد بگیریم❓ -برای این که اگر حرفهای امامان را یاد بگیریم و بهش عمل کنیم زندگیمون شیرین میشه و هم خدا و هم امام علی(ع) دوستمون دارند. -بابا میشه یه کم برای من هم بخونی❓ -بله پسرم ولی تو که عربی نمی فهمی پس فقط فارسی سخن امام را برات می خونم. بگذار از اون قشنگ هاش را انتخاب کنم و برات بخونم. آهان! این حدیث خیلی قشنگه. امام علی(ع)می‌فرماید: هر کس چوب شخصیتش نرم باشد شاخ و برگش زیاد می شود. -چوب شخصیتش نرم باشد یعنی چی❓ -یعنی اینکه اخلاقش خوب باشد و با همه دوست شود. یعنی اینکه هیچ‌کس را ناراحت نکند و با همه به مهربانی رفتار کند. -بابا! شاخ و برگش زیاد می شود یعنی چه❓ -ببین پسرم❗️ این یعنی اینکه دوستانش زیاد می شوند و هر چه می گذرد دوستان بیشتری پیدا می‌کند. -یعنی این که هر که خوش اخلاق باشه همیشه دورش شلوغه و هیچ وقت تنها نمیمونه❓ -آفرین پسرم درست گفتی. خسرو برای مدتی به فکر فرورفت و اصلاً حواسش به پدر و اطرافش نبود. پدرش چندین بار او را صدا زد ولی اصلاً متوجه نشد تا اینکه پدرش او را تکان داد. -پسرم❗️ چیزی شده بابا❓ -نه بابا. علی یکی از همکلاسی های منه که همیشه زنگ های تفریح بچه‌ها میریزن دورش و هرروز دورش شلوغ میشه. من همیشه تو فکر بودم چرا اینجوریه. 👏تازه الان متوجه شدم که چون اخلاقش خوبه و باهمه خوش رفتاری می کنه همه بچه‌ها دوستش دارند ولی من دو سه باری با بچه‌ها دعوا کردم و حالا دوستی ندارم. 🌷از همین امشب تصمیم می گیرم باهمه بچه‌ها مهربان باشم. آفرین پسرم مهربان باش تا دوستان فراوانی داشته باشی. 🌷 منْ لَانَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ🌷 هرکس چوب شخصیتش نرم باشد شاخ و برگش زیاد می شود. 📚منبع: کتاب گلستان نهج البلاغه،ج1،ص72 ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄ @golestannahj ┄┄┅═✧❁🌼💐🌸❁✧═┅┄