زندگی نامه امام خمینی (کوتاه)
امام خمینی (س) در 1 مهر سال 1281 هجری شمسی در خمین به دنیا آمدند. سید مصطفی موسوی، پدر ایشان از منتقدان خوانین و مأموران دولتی بودند و زمانی که امام خمینی پنج ماه بیشتر نداشت به شهادت رسیدند.
امام خمینی پس از مطالعه علوم اسلامی در خمین، برای تکمیل تحصیلات خود به اراک و از آنجا به قم رفتند و تدریس علوم فلسفی را در سن 27 سالگی آغاز کردند. با شدت گرفتن اقدامات ظالمانه حکومت پهلوی، ایشان نیز به انتقاد از رژیم و سپس مبارزه از طریق آگاهی رسانی به مردم مسلمان ایران پرداختند.
امام خمینی؛ دوران جوانی
آن طور که در بیوگرافی امام خمینی آمده است، دوران جوانی ایشان با مهاجرت به اراک و تحصیل در حوزه علمیه در سال 1330 هجری شمسی آغاز شد. او نزد شیخ محمد گلپایگانی منطق و نزد آقاعباس اراکی شرح لمعه را تحصیل نمود. چند ماهی از ورود ایشان به حوزۀ علمیۀ اراک نگذشته بود که آیتاللّه شیخ عبدالکریم حائری، به درخواست روحانیون قم به آن شهر مهاجرت کرد و حوزۀ علمیۀ قم را تأسیس نمود. حدود چهار ماه بعد از مهاجرت آیتاللّه حائری، آقا روحاللّه نیز به قم هجرت نمود به ادامۀ تحصیل مشغول گردید.
ساده زیستی در عین آراستگی
حضرت امام خمینی همیشه در حد پایین ترین افراد جامعه زندگی می کردند، در حالی که امکان زندگی در شرایط مالی بهتر برای ایشان فراهم بود، اما ایشان ساده زیستی را برگزیده بودند، ایشان در گرمای طاقت فرسای نجف حاضر به خرید پنکه یا گذراندن شب در منطقه خنک تری مثل کوفه نشدند اما در عین حال همیشه برخلاف بسیاری از طلبه های آن روزگار به ویژه علمای پیرمرد بسیار مرتب و آراسته در خانواده و جامعه حضور می یافتند. از اطرافیان ایشان نقل شده است که آیینه ای در اتاقشان نصب کرده بودند که مکرر ظاهر خود را با استفاده از آن مرتب می کردند، همه لباس های خود را حتی پیژامه و دستمالشان را اتو می کردند، لباس منزل و لباسی که برای ملاقات ها در نظر داشتند متفاوت بود، و گاهی روزانه چند بار برای ملاقات لباس ها را عوض می کردند و همیشه آن ها را مرتب تا کرده و پارچه سفیدی روی آن می کشیدند، همیشه اطراف اتاقشان بوی عطر به مشام میرسید و موارد بسیار دیگری که نشان می دهد ایشان همچون یک مسلمان واقعی در عین حال که مقید به ساده زیستی و قناعت بودند به آراستگی ظاهر و نظافت بسیار اهمیت می دادند.
در خاطرات اطرافیان امام موارد بسیاری در این زمینه نقل شده است، به طور مثال آمده است که امام، هفته خود را به دو قسمت کرده بودند و در هفته، دو بار استحمام می کردند. یکی صبح جمعه همراه با غسل جمعه و صبح سه شنبه وسط هفته. در این دو روز اصلاح سر و صورت را هم انجام می دادند و برای اصلاح سر از فرزندان و یا خانم کمک می گرفتند و لباسهای خود را تعویض می کردند و لباس پاکیزه می پوشیدند.
شجاعت و آرامش خاطر
حضرت امام فردی بسیار شجاع و دلیر بودند که این ویژگی ایشان در جای جای حیات مبارکشان به ویژه در دوران مبارزات به وضوح به چشم می خورد، این خصلتشان تا حدی بروز می یابد که از ایشان نقل شده است که در موقعیت هایی گفته اند: «اصلا نمی دانم ترس چیست؟» در این خصوص دکتر پورمقدس یکی از پزشکان معالج ایشان می گوید: اصلاً ترس در تن امام وجود نداشت؛ چرا که از نظر فیزیولوژی و پزشکی، کسی که بترسد، ماده ای در بدنش ترشح می شود به نام «آدرنالین» و این ماده در ضمن ترسیدن، مسئول تظاهرات ترس است؛ یعنی باعث افزایش تعداد ضربان قلب می شود، رنگ انسان سفید می شود، بدن به لرزش و ارتعاش درمی آید، فشار خون بالا می رود و حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می شود و ما که دقیقاً هشت نه سال نبض امام در دستمان ... بود و حتی این اواخر که قلب ایشان به طریقه «تله مانیتور»... کنترل می شد... و در این مدت ناملایمات زیادی رخ داده بود... هرگز ندیدیم ضربان قلب امام بالا رود.
اخلاق نیکو
امام خمینی (س) خویش را به اخلاق دینی متخلص کرده بودند، و با وجود اشتغالات فکری و ذهنی اهل شوخی و مزاح نیز بودند، و همیشه لبخند بر لب داشتند، تا جایی که از نوه های ایشان، خانم ها نعیمه و عاطفه اشراقی نقل شده است که هر کدام گمان می کردیم امام ما را بیشتر از بقیه دوست دارد، چرا که همیشه به همه لبخند می زد، حسن معاشرت امام و رفتار انسانیشان می تواند الگویی برای همه افراد باشد
امام خمینی (س) خویش را به اخلاق دینی متخلص کرده بودند، و با وجود اشتغالات فکری و ذهنی اهل شوخی و مزاح نیز بودند، و همیشه لبخند بر لب داشتند، تا جایی که از نوه های ایشان، خانم ها نعیمه و عاطفه اشراقی نقل شده است که هر کدام گمان می کردیم امام ما را بیشتر از بقیه دوست دارد، چرا که همیشه به همه لبخند می زد، حسن معاشرت امام و رفتار انسانیشان می تواند الگویی برای همه افراد باشد