#داستان
#حضرت_ابراهیم
#مناجات_با_خدا
حضرت ابراهیم سلام الله علیه
با یک گبر و کافری همسفر بود
موقع خوردن ناهار شد
سفره رو پهن کردند
دو قرص نان در سفره....
قبل از اینکه لقمهای غذا بخورند
به همسفرش گفت چه کارهای؟!
تا گفت من گبرم ، کافرم...
ابراهیم گوشه سفره رو جمع کرد
به قول ما سفرهاش رو جدا کرد
ندا اومد
ابراهیم چه میکنی
۷۰ ساله دارم روزیش رو میدم
یه بارم به روش نیاوردم
تو به اندازه یه سفره نتونستی باهاش هم غذا بشی
خلاصه اومدم بهت بگم
من توی دام تو گیر افتادم
ما را به دام صیاد دیگهای حواله نکن
====================