پروردگارا🙏
به حق نام بزرگ و با عظمتت
دستهایمان را بگیر
تا در سیاهی ها و تاریکی هایی
که ما را احاطه کرده اند
طریق تو را گم نکنیم
و جز خواست تو
به هیچ چیز دیگری تن ندهیم
مگذار به یک لحظه بی حضور تو
به زندگی کردن راضی شویم...🌹
آمیـــن یا حَیُّ یا قَیّوم
ای زنده، ای پاینده
#ذکر_روز📿
༺🦋 ┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دلم گرفته و دلم اسيرِ غربت و غمِ اسارتِ
دلم گرفته و هنوز تو خاطراتِ من، دردِ جسارتِ
دلم گرفته و هنوز دلِ غيورِ من، زخميِ غارتِ
*شبِ روضه است،امام سجاد آب ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، غذا ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، هر وقت،شب، روز،صبح، گريه مي كرد، فقط مي نشست مي گفت: حسين.... و زار مي زد.هر وقتي مي اومدن مهموني دعوتش مي كردن، مي گفت: نه يه مهموني رفتيم برايِ ما بسِ...*
نميره از خاطرم، آتيش و دودِ حرم
چهل ساله دل سوخته ي، مصيبتِ معجرم
ديدم كه تو شعله ها، دختري گير اُفتاده
رو چادرِ زنامون، خراشِ تيغ افتاده
*ديدي آدم يه اتفاقي براش بياُفته اصلاً باورش نميشه، با خودش ميگه: مگه ميشه اصلاً، نه اصلاً مگه امكان داره؟...*
نميشه باورم، ولي هنوز مونده رو دستمون رَدِ طناب
نميشه باورم، سَرِ علي رو نيزه بود جلو چشِ رباب
نميشه باورم آيه ي تطهيرِ خدا و مجلسِ شراب
تا كه بيادم مياد، دل ميشه غرقِ عذاب
آستينِ پاره اي شد، براي عمه ام حجاب
#روضه #بیست_وهشتم_صفر
بخش دوم
خیلی جاها شاید بگن روضه نداره این حرفا! اما بخدا یه جایی رسول الله دستتو
میگیره تو یادتم اصلا نمیاد این روضتو !
آقا صدا میزنه یادته برا من زار میزدی؟!
این جوان کیست؟ که از دیدن رویش در دل غصه وارد شد
خنده زلب شد ضاعل!
صدا در اومد حضرت زهرا السلام علیها دوید دم در
بابا تو بستر افتاده
سروصدا میومد
پیغمبر پرسید چیه بابا؟!
گفت بابا ساعل اومده!
گفتم بره بابام حالش خوب نیس!
صدا زد دخترم اونیکه دم در وایساده برادرم عزراییله!
بنی البشری رو نبوده اجازه بگیره!
اما به حرمت تو ،تو نیومده!
تا بابا داشت پشت در میرفت طوری نمیشد اما گذاشتن باباش که رفت اولین دری که وا کرد واویلااااا
برم جلوتر؟ حیف میشه ها! میخوام پیغمبر بخونم
حالا روضه حضرت زهرا میخونم
این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه وارد شد
خنده زلب شد ضاعل!
آه یا رب شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون ساعل با اجازه بگذارید بیایم داخل
با ادب امدو پیش پدر زانو زد!
پرده از صورت پوشیده ی خود یک سو زد.
آماده اید؟
مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است
او حرف میزد زهرا گریه میکرد
ای رسول مدنی صبح سفر نزدیک است.
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی نیز بگو روز خطر نزدیک است
وقت برپا شدنه شعله ز در نزدیک است!
همین جا بزار روضه رو بگم!
اومده بره پشت در! بی بی دو عالم جلوش وایساد گفت:علی من بچه دارم بری بردنت من اینارو میشناسم؛
علی اینا حرمت رسول خدا رو دارن بزار من برم
من میرم ردشون میکنم تو جلو نرو
علی یه دلیل دیگه ام داره من هنوز مشکی بابام تنمه بخاطره بابام میرن!
یه روضه ایی رو دارم خیلی کم این روضه رو خوندم!میترسم خیرمو فردا بگیرن!
علی اینا از زناشون شنیدم زهرا مساعد نیس حالش!میرم
چند لحظه ایی گذشت یه وقت علی شروع کرد تو سرش زدن
صدا خانومش اومد اما علی رو صدا نزد
یا فضه! یا فضه!
من فکر کنم فضه دیر رسید
بگم چه شد؟
سیدا مادرتون پشت در باچادر
در که اتیش گرفت شعله اش زیر از زیر بالا زد!
چادر گر گرفت یه ناله ایی بین در.... سوختم ....سوختم ...
میخوایی یه جا دیگه برم؟!
یه جا هم یه دختر تو خیمه جامونده بود
آتیش خیمه رو گرفت!
اومد فرار کنه آتیش رو دومنش افتاد! می دوید...سوختم حسین..
آه پدر آماده ی رفتن به سماوات ولی نگران است
برای قبله فردای علی
وقتی چشماشو وا کرد در محضر علم عرض میکنم به زحمت اورد خودشو بالا نیم خیز شد علی بیا امیر المونین کناره پیغمبر
آه تکیه بر دست علی زد
گل باغه این جان
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه اسیبه ی افلاک برآمد فریاد به علی ،فاطمه را باز امانت نگاه داشت خبر از قصه ی زهرا!
این همه بی کسی ای وای سرم درد گرفته!
آیییی خوب نگاش کن زهرامو!
دارم چجور تحویلت میدم مراقبش باش!
بزار وقتی اومد تشییع جنازه کردن بالا سره قبره زهراس! دیدم روش نمیشه قبرو نگاه کنه!
گفت یا رسول الله این امانتی که به علی دادی جاییش کبود نبود!
جاییش شکسته" موهاش سفید نشده بود!
روز فردای حسین و حسنش داشت خبر !
بزارید یه روضه بخونم دل خودمم باز بشه!
قربون غریبیتون برم
ای کاش یه هیعت میگذاشتن میومد مدینه!
الهی بمیرم یه سرو صدا دوره قبرستان نیست
حتی دوره حرم پیغمبر کسی سیاه به تن نگرفته!
بچه ها دور تا دور
امیرالمونین حضرت زهرا کنیزا دورتادور اقا رو گرفته بودن
لحظات لحظاته اخره
یهو امام حسن امام حسین بی تابی رو تو پیغمبر دیدن!
با دو اومدن افتادن رو سینه رسول الله!
امیرالمونین دوید بچه ها رو از سینه برداشت!
صدا زد بابا محتضره! محتضره دم اخر !
باید سینش سبک باشه
نفس بکشه
زینب همه رو میبینه!
آه مثل امروزی امام حسن داشت جون میداد تا قاسم افتاد رو بغل امام حسن!
ابی عبدالله دوید عمو پاشو شروع کرد یقه رو وا کردن گفت بزار نفس بکشه محتضره!
عمو سینش سنگین نباید باشه!
لذا دیدن یه خانوم بالای تل زینبیه از اون بالا داد میزد:
یقشو وا کن نشین رو سینش
سینشو سنگین نکن بزار نفس بکشه!
صدا نمیرسید داد زد اومدن از سرازیری چادر زیره پاش میگرفت
باصورت میخورد زمین پا میشد!
نزن مادر نداره حسین....حسین....
#جلسه جشن را به مجلس عزاداری تبدیل نکنید!
«هر چیزی به جای خودش. به شما می گویند مداح. مداح یعنی چه؟ شاخصه اصلی شما مداحی است، نه روضهخوانی.
#روضه بخوانید، بنده طرفدار روضهخوانی ام، خودم هم روضهخوانم.
[امّا] اینجور نیست که در مجلس مولودیخوانی ائمه (علیهمالسّلام) هم حتماً باید یک روضهای خوانده شود، یک دمی داده شود، یک اشکی گرفته شود؛ هیچ لزومی ندارد.
#بگذارید عواطفی که مردم نسبت به ائمه (علیهمالسّلام) دارند، در خارج اینجور وانمود نشود که منحصر است در قضیه گریه و سینهزنی و عزاداری؛ نه، عزاداری به جای خود، مدیحه و مولودیخوانی و شادی هم به جای خود؛ این ها را نباید با هم مخلوط کرد.»
#مقام معظم رهبری 92/2/11
#آداب_مداحی
- #لبیک_یا_خامنه_ای . #امام_زمان . #ماه_شعبان -🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی👆
دیده بودید؟
🏴 مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود.
حالات وخصائص عجیبی داشت
در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد
موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند
بدون میکروفن صدای رسائی داشت.
یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد.
وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟
این عارف فرزانه میگفت
شیخ حسین سامرائی بمن گفت:
شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و #روضه #زینب_کبری (س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود:
شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم #حضرت_زینب قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند
سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم.
روحش شاد و با اولیای الهی محشور باد🤲
🇮🇷 ╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام علیکم ورحمة الله💐🏴
صبح بخیر وسلامتی
ذکر روز پنجشنبه
🤲
*🕋لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين🕋*
••فاطمیه|جانعالم❤️🩹🌱••
فاطمیهکهازراهمیرسد
بغضیدرگلویممهماناست.
اماترسیقلبمرامیفشاردکهآیا
مراحسینوحسنمَحرمغممادرشان
میدانند؟
رازکوچهودرودیواررابهمنمیگویند؟
ازغمپدرشانعلیرخصتاشک
برچشمانممیدهند؟
مننگرانجاماندنازغمتهستم:)
#فاطمیه
قالَ رَجُلٌ لاِءمرَأتِهِ:
إذهَبى إلى فاطِمَةَ عليها السلام فَاسْأَليها أنّى مِن شيعَتِكُم؟ ... فَقالَت عليها السلام : قُولى لهُ: اِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناكَ وَتَنْتَهى عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شيعَتِنا وَاِلاّ فَلا...
شخصى به زنش گفت:
پيش فاطمه زهرا عليها السلام برو و بپرس: آيا من از شيعيان اهل بيت هستم؟ ـ زن آمد و پرسيد، حضرت زهرا عليها السلام در پاسخ گفت: به همسرت بگو: اگر به آنچه ترا فرمان داده ايم عمل مى كنى و از آنچه نهى كرده ايم پرهيز نموده اى از شيعيان خواهى بود و در غير اين صورت از شيعيان نيستى.
#فاطمیه
#روضه
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
انشاالله همه توفیق بهره برداری هرچه بیشتر از کلام وتوصیه های اهل بیت علیهم السلام را داشته باشیم وعاقبت بخیرشویم صلوات 🥀🌿🏴
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
📌دوستان خود را نیز دعوت کنید
بایَـــــد بَـــــساطِ داغ و عـــــزایش عـــــلم شـــــود
بایـــد عـــزای مـــادرمان مـــحترم شـــــود 🏴
ای شـــیعه داغ مــــادرمان کـــم نمیـــــشود
حــــتی اگـــرکه دســــت مـــغیره قـــــلم شـــــود 😭
تالـــحظه ای که مــــهدی زهــــرا نیامـــــده
یـــــک ســـــوزنی نبایـــــد از این روضـــــه کـــــم شـــــود...
#شهادت_مادرم_افسانه_نیست
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#فاطمیه
┄┅┅❅🖤❅┅┅┄
مطالب جدید فاطمیه رسید
پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇
#استوری
#پروفایل
#نوحه
#روضه
اینجا خانه سوخته حضرت زهراست 🖤
دلت روآروم میکنه😭
بزن روی لینک تا ببینی
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
📌دوستان خود را نیز دعوت کنید
🌠☫﷽☫🌠
🔆رانندهش، آقا #نصرالله میگفت: گاهی میشنیدم توی ماشین برای خودش #روضه میخوند.
میگفت:
خدایا مگه من کیام؟ قاسم پسرِ حسن.
یک روستا زادهام. چرا به من عزّت دادی؟
تو بزرگی...
#حاج_قاسم?
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
📌دوستان خود را نیز دعوت کنید