شهید مصطفیصدرزاده:
#نقش_بسیجی_شهید_مصطفی_صدرزاده_دربرابر_اغتشاش_گران_از_زبان_همسرشان
🔺تک تک لحظات جریانات انتخابات رو فراموش نمی کنم آقا مصطفی خیلی قبل و بعد انتخابات شور داشتند والان که خاطرات رو مرور میکنم میبینم تمام این شور ها با شعور و بصیرت بالا بود
تمام ساعات و روزهای که باید از زندگی و انتظار برای ورود فاطمه خانم به جمع خانواده لذت میبریدم تمام شده بود اضطراب و نگرانی
🔺یادمه قبل ازبرگزاری انتخابات روزی برای سونوگرافی به بلوار کشاورز رفته بودیم و موقع برگشت خوشحال از سالم بودن بچه برای خرید عروسک به پاساژی رفتیم که ما رو بیرون کردند و درب پاساژ رو میبستند که نکنه طرافداران کاندیدا به داخل پاساژ بیایند به محض خارج شدن از پاساژ در سیل جمعیت طرافداران کاندیدا که برای هم شاخ و شونه میکشیدند قرار گرفتیم
اونجا بود که اضطراب را در چهره آقا مصطفی میدیدم که با دلهره فقط سعی میکرد من رو از وسط جمعیت بیرون بکشه
🔺آقا مصطفی ۲بار مجروحیت داشتند
فردای اعلام نتایج آرا یکی از دوستانشان که زمان طلبگی با هم آشنا شده بودند با آقا مصطفی تماس گرفتند که شهرک غرب شلوغ شده اگه شد بیا
آقا مصطفی هم سریع با پدر و برادرم و تعدادی از دوستانش حرکت کردند واین #شروع حضور ایشون در مقابله با اغتشاشگران بود
🔺اولین مجروحیت آقا مصطفی ۲۵خرداد بود که برای تجمع در میدان امام حسین رفته بودند آقا مصطفی وپدرم با هم رفته بودند برادرم هم با بچه ههای مسجد رفتند زمان برگشت آقا مصطفی با یکی از دوستانشان که موتور داشتند بر میگردند که تنها نباشند پدر و برادرم هم در مقابله با درگیری یکی از خیابانها می مانند
ودیگر کسی از آقا مصطفی خبری نداشت
🔺خودشان تعریف میکردند که موقع بنزین زدن از اتوبوس مسجد جا می مانند ونزدیک میدان آزادی می ایستند و دوستشان بالای موتور میرود که اتوبوس را میبیند یا نه اغتشاشگران به سمت آنها هجوم می آوردند و فقط به جرم این که شلوار بسیجی (پلنگی)پاشون بود آقا مصطفی را با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ و ضربات زیاد به سرش در حد مرگ میزنن دوستشان وقتی سر بر میگرداند میبیند که آقا مصطفی زیر دست و پای اغتشاشگرانه برای کمک ونجات آقا مصطفی که میرود یه ضربه چاقو بک کمرشان میزنند وتعریف میکردند که ساعت۴تا۱۲شب کف خیابان افتاده بودند با خونریزی شدی و فتنه گران اجازه آمدن آمبولانس و انتقال به بیمارستان را نمیدادند و تهدید میکردند که آمبولانس را مجروحین آتش میزنند
آقا مصطفی میگفتند آقای که نمیدانم کی بود وقتی دید که زیر دست و پا هستم خودش رو روی من انداخت فقط داد میزد که مرده دیگه نزنید انقدر گفت مرده،مرده تا دست از زدن من بر داشتند و رفتند
🔺ساعت ۱۲شب بود که آمبولانس بلاخره رسید وتونست آقا مصطفی و دوستشان را به بیمارستان ارتش انتقال بدن
ساعت۳شب من چون نتونستم با آقا مصطفی و برادرم و پدرم تماس بگیرم هنوز بیدار بودم که پدرشان تماس گرفتند و گفتند مصطفی مجروح شده و بیمارستان بسترین.
محله ما آژانس شبانه روزی نداشت با چه سختی خودم رو به بیمارستان رساندم
وقتی وارد بیمارستان شدم تختهای اورژانس با پرده های از هم جدا شده بود همانطور که سرم پایین بود از زیر پرده کفش آقا مصطفی را دیدم و پای پرستاری که مشغول انجام کارهای آقا مصطفی بودند به کفش پر از خون آقا مصطفی خورد با چشمان خودم تکان و موج خون داخل کفش آقا میدیدم.وقتی پرده را کنار زدم آقا مصطفی با صورت رنگ پریده بیحال روی تخت خوابیده بودند تا من را دیدند سریع خودشان رامرتب کرد
با لبخند زیبا و همیشگی و دلنشین شروع کرد به دلداری دادن و سر به سر گذاشتن .
صبح۲۶خرداد از بیمارستان مرخص شد.
انقدر اذیت بود و سرگیجه داشت که نمی توانست سرپا بایستد.
صبح۲۷خرداد بعد از صبحانه آماده شد گفتم با این وضعیت جسمی کجا؟با بغض گفت:عزیز در سایت ها اعلام کردند امروز به سمت بیت میرن .
تا حالا کم دل #آقا خون شده
من باید بمیرم
من تو خونه باشم بعد فتنه گران به راحتی به زبان بیارن که سمت بیت برن
من جنازه هم باشم میرم الان که هنوز خوبم.
🔺در ایام فتنه و اغتشاشات آقا مصطفی دانشگاه نمیرفتن فرصت نمی کردند هر روز تهران میرفتند.
یک روز صبح بعد از نماز آماده شد برای رفتن به دانشگاه جالب بود که از قبل استخاره گرفته بود (آقا مصطفی تقریبا تمام کارهاش رو با استخاره انجام میداد و واقعا به جواب استخاره ها هم عمل میکرد .حتی اگه بر خلاف میلش بود)
دیر وقت بود که برگشت خونه ولی خیلی خوشحال بود .
چایی که آوردم گفت بشین برات تعریف کنم امروز چه کردم.
وقتی از کلاس می خواستم بیام خونه دیدم گروهی از دانشجویان در گوشه ای از حیاط دانشگاه تحصن کردند شمع مشکی گذاشتن و چند عکس از ندا آقا سلطان گذاشتند و چند برگه که نوشته بودند بای ذنب قتلت و خلاصه سکوت کرده بودند .
رفتم کنارشان تا خواستم صحبت کنم موضع گرفتند ولی شروع کردم کم کم ط
#شروع روزرا
#با عطر نامهای خدا آغاز میکنیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ
🌸 یا اَللهُ یا رَحْمنُ
🕊 یا رَحیمُ یا خالِقُ
🌸 یا رازِقُ یا بارِیُ
🕊 یا اَوَّلُ یا آخِرُ
🌸 یا ظاهِرُ یا باطِنُ
🕊 یا مالِکُ یا قادِرُ
🌸 یا حَکیمُ یا سَمیع
🕊 ُیا بَصیرُ یا غَفورُ
🌸روزتون پر از عشـق
✨ پر از انرژی مثبت
🌸 و سه شنبه تون سرشـار از الطاف خداوند
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲━━━━━━━━
╰┈•៚ @Golmaryam1399
┗━━━━━━━━🌺━
#حمام_درمانی
♻️ #منظور از #شستن بدن در #اتاقی بسته است که در آنجا آب گرم یا بخار آب گرم وجود دارد، #به_حدی که بدن #شروع به #تعریق کند تا #فضولات بدن از راه عرق خارج شود. استفاده از #نورهی_سنتی و #کیسه_کشی برای دفع فضولات ضروری است. حمامهای امروزی که فقط #دوش_گرفتن مطرح است و فرد عرق نمیکند، #حکم_حمام_طبی را ندارد.
🔷️ حمام نباید زیاد #گرم باشد زیرا سبب تحلیل بدن و #سستی_اعضاء میشود. #حمام_سرد #مانع_خروج عرق و #فضولات از بدن میشود. البته حمام با آب سرد #مفرح_قلب و #مقوی_تن در افراد #گرم_مزاج و در فصل گرم است. #حرارت حمام باید قابل حس و به میزانی باشد که فرد عرق کند. البته ️افرادی که غلبه #صفرا دارند نباید حمام گرم بروند و باید با #آب_ولرم دوش بگیرند.
# زمان مناسب حمام
حمام #صبح اول وقت و به حالت #ناشتا باعث #لاغری، #خشکی و #تحلیل رطوبت بدن میشود. البته چنین حمامی برای کسانیکه #فعالیت زیادی ندارند #مناسب است.
🔹️ حمام در حالت #سیری باعث #چاقی و غلبهی #رطوبت زائد در بدن میشود.
🔹️ نشستن زیاد در حمام باعث سستی تن میشود و به #عصب_ضرر_میرساند و #اشتها و #قوه باه (#قوای_جنسی) را کم میکند. این مسائل ممکن است در اثر زیاد حمام رفتن نیز به وجود آید.
🔹️ زمان خروج از حمام وقتی است که بدن، هم دما با هوای بیرون شده باشد. #هنگام بیرون آمدن از حمام باید بدن خود را #کاملاً با پارچه ای #ضخیم پوشاند.
🔷️ تمام مطالب ذکر شده در مورد حمام های طبی و #سنتی بود و در حال حاضر #سونا و #جکوزی میتواند حکم حمام طبی را داشته باشد.