🌷 #هر_روز_با_شهدا_4225🌷
#چرا_به_من_گفتند_گلپا
🌷قبل از اسارت و در اسارت، علاقهای به خطاطی و خط داشتم. حتی یادم میاد یه روز آسایشگاه ۹ بودم، طالب وارد شد به من گفت خطاط. بچهها منو معرفی کردند. گفت بیا بیرون. رفتم چندتا پلاک مربعی شکل کوچک بهم داد و یه کم رنگ قرمز، گفت برای افرادی که پلاک ندارند، باید بنویسی. منم با چوب کبریت، پلاکها را نوشتم.
🌷روی کلیه وسایل شخصیام مثل لیوان و بشقاب حکاکی و لباسهای دیگر را گلدوزی میکردم و اسم شهرمونو نوشته بودم: (گلپایگانی) اتیکت روی لباس فرمم نوشته بود، ح،خ. محمدحسن علی عبدالحمیدی ولی بچهها موقع داخلباش چون روی سینهام گلدوزی شده بود گلپایگانی، صدایم میکردند: برادر گلپایگانی. به مرور زمان (یگان)شو هم خوردند و مخففش کردند و گفتند برادر گلپا و تعویض آسایشگاهها و قاطع صورت گرفت و به نام گلپا ملقب شدیم.
🌷حالا شاید موارد دیگهای هم دخیل بود و اون اینکه دعا میخواندیم، سرود میخواندیم، بخصوص جاهایی که احتیاج به تکخوانی داشت. از یه لحاظ دیگهام خوشحال بودم که دوتا اسم داشته باشم. شاید لو نریم و عراقیا هم سختشون بود تلفظ کنند: کلبایکانی! اوائل اسارت همه بچهها همدیگه رو به اسم نمیشناختند و فقط به چهره میشناختند و این بود شأن نزول....
#راوی: آزاده سرافراز محمدحسن عبدالحمیدی
منبع: سایت فاش نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️