eitaa logo
گُلـ❤️ـشعر
229 دنبال‌کننده
351 عکس
132 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 روز 💠 💎 دنیا را بهتر بشناسیم🌷 🔻امام کاظم علیه السلام: مثَلُ الدنیا مَثَلُ الحَیّةِ، مَسُّها لَیِّنٌ، و فی جَوفِها السُّمُّ القاتِلُ، یَحذَرُها الرِّجالُ ذَوُو العُقولِ، و یَهوِی إلَیها الصِّبیانُ بأیدیهِم. ❇️ دنیا همچون مـــار است؛ لمس کردن آن، نرم و لطیف است، و درونش زهری کشنده است؛ مردمان خردمند از آن حذر می کنند و کودکان دست های خود را به سوی آن دراز می‌کنند.🌷 📚 بحارالأنوار، ۷۸/۳۱۱/۱ •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خار خندید و به گل گفت: سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت.. ساعتی چند گذشت گُــل 🌷چه زیبــا شده بود.. دستِ بی‌رحمی نزدیک آمد گل سراسیمه ز وحشت افسرد... لیک آن خار در آن دست خَلید و گل از مرگ رهید! صبح فردا که رسید، خار با شبنمی از خواب پرید! گل صميمانه به او گفت: سلام ...! گُـل اگر خار نداشت، دل اگر بــی‌غــم بود، اگر از بهر كبـوتـر قفسی تنگ نبود، زنـدگـی، عشـق، اســارت... همه بــی‌معنـــا بـود! 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌷@golsher2319🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کـرده غـم از هـر طـرف بـر قلبِ بیمـارم کمین بی تو می‌نـالـم،در این ویـرانه با نـایـی حزین کـی نهـم از داغِ هجـرانت در این مــاتـم سـرا لحظه‌ای آسـوده سـر، از عشقِ پاکت بر زمین می‌کنـم بـر گِـرد ابـرویت بـه خـرسنـدی طـواف تاکه برچشمم نشستی از ازل همچون نگین ابـــر، مــی‌بـارد ز دردم دائمـــــاً، سیــلابِ خــون مـی‌دهد آخـــر بـه بـادم، آهٔ جــانســوزم یقین دارم از دادارِ خـــــــود امیّــــد، بنـمــــــــایــد مــدد تا رسانم دستِ خود روزی، به زلفی عنبرین حــرمتــم را بُــرد اشکــم، طاقتـم را کـرده طــاق مـی‌روم از دارِ دنیـــــا، لیـک بـا قلبــــی غمیـن 🌷@golsher2319🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلـــم، از عشـقِ رویت گشته صـد چـاک نـه بــا تـــربــت شفــــــا یــابــد، نــه تـریـاک بیــــا بنــگـــــر، کـه حــک بنـمـــــــود نــامــت چــه زیبـــــا، روی قـلبـــــــم مـــــردِ حــکّـاک نشـستـــی، تـا بـه چشمـــم شـــــاعـــــرانــه شـــدم ای دلستـــــــان،دیــــوانــه‌ات پــاک هــلـاکـــــم مــن، هـــلـاکـــم تـا قـیــــــامــت رسـد گـاهــــــی فغــــــانــــم تـا بـه افــــلاک زنــــد آتـش بـه جـــــــــانـــــم داغِ عشقـت غـــــزل، شـــایـد نمـــــایـد نـــرم و نمنــاک نهـــم گـــر بـر لبـــــانـت لب، بـه مستــی کنـــم از هــــر شِکـــرلـبـخنـده، اِمسـاک اگـر خــواهـــی کِشــی بـر گــــردنــم تیــغ مـعــــــاذ الـلـه، اگـــــر بـاشــد مــــرا بــاک نه کس داند که، حـرمت هست جـانم نـه شـعـــــــرم را تـــــوانــد کـــــرد، ادراک 🌷@golsher2319🌷
هدایت شده از محفل شعر قند پارسی
‍ ‍ ‍ ‍ ۱۳ تیر سالروز درگذشت محمد معین (زاده ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ رشت -- درگذشته ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران) استاد زبان پارسی و پدیدآورنده فرهنگ معین او در دارالفنون درس خواند و از دانشکده ادبیات، دکترا دریافت کرد. دانشنامه او با عنوان "مزديسنا و تأثير آن در ادب فارسى" و استاد راهنماى او ابراهيم پورداوود بود. وی نخستين كسى است كه دكتراى ادبيات فارسى گرفت. او از چند دانشگاه خارجی درجه دکترای افتخاری داشت و عضو فرهنگستان ایران شد و ریاست کمیسیون ادبیات سمینار جهانی تاریخ و فرهنگ ایران را برعهده داشت. دکتر معین حدود ۲۴ جلد کتاب تالیف کرد و از فعالیت‌های پر اهمیتش همکاری با علامه دهخدا و تنظیم فیش‌های چاپ نشده پس از درگذشت دهخدا بود. او همچنین به  وصیت نیمایوشیج بررسی آثار او را برعهده گرفت و از جمله تالیفات با ارزش وی فرهنگ معین در شش جلد است که از منابع معتبر واژگان زبان فارسی است. وی به‌زبانهای فرانسه، انگلیسی، عربی و آلمانی تسلط کامل داشت و زبانهای پهلوی اوستایی و فارسی باستان و بعضی لهجه‌های محلی را خوب می‌دانست. دکتر معین به‌علت کارهای زیاد مطالعاتی و تحقیقی در سال ۱۳۴۵ در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات بیهوش شد و به‌ حال اغماء فرو رفت. برای معالجه او اقدامات زیادی شد و او را به‌کشورهای مختلف بردند؛ اما سرانجام پس از چهار سال و پنج ماه که در حالت اغماء بود، درگذشت. آرامگاه این ادیب و فرهنگ‌نویس بزرگ در آستانه اشرفیه گیلان است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گــــرچــه زر در روزِ عقـــــدم بیـش و کــم آورده‌ام در عــوض شــادم کـه شعــــری تــازه دَم آورده‌ام تـا کـه قلبـت را کنــم منقــــوشِ عشقــــم تـا ابــد نقـشِ ســــر تــا پـــا قشنـگــی از قلــــم آورده‌ام جملـه آوردنـد بـا خـــود سیــم و زر بـا صـد غــرور مــن بـــرایــت نــازنینــــــا! جـــــــام جـــــم آورده‌ام از غــــزل زیبــاتـر انـدر مُلک جانان نیست هیچ شعــرِ شکــــرپــاره‌ای چــــون محتشـــم آورده‌ام چشمه‌ای از عشقِ شیرین کرده‌ای از من طلب شــاهـدم بـاش ای صنـــم! یکبـــاره یَـــم آورده‌ام حــــرمتــم نیکــو نگهــدار، از شــــــرارم شعلـه گیر بـگــذر از جـیـبـــم، کـه خــــــالـــی از درم آورده‌ام 🌷@golsher2319🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۱۴ تیـر روز قلـم🌷 قلـم چیست؟ قلـم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان‏ها و بیان‏‌کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان‏‌ها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده‏‌تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن‏‌ها، تجربه‏‌های تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار می‏‌شوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راه‌حل‏‌ها هستند.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محفل شعر قند پارسی
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت در پیشگاه اهل خرد نیست محترم هر کس که فکر جامعه را محترم نداشت یزدی مبارز عصر مشروطه روز قلم گرامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه 📚📚📚 قدرت اندیشه پیرمردی تنها، در روستایی زندگی می‌کرد. او قصد داشت مزرعه‌ی سیب‌زمینی خود را شخم بزند؛ اما کار بسیار سختی بود و تنها پسرش که می‌توانست به او کمک کند، در زندان به سر می‌برد. پیرمرد نامه‌ای به پسر نوشت و وضعیت خود و مزرعه را برای او توضیح داد: پسر عزیزم، من حال خوشی ندارم؛ چرا که امسال نخواهم توانست سیب‌زمینی بکارم. من نمی‌خواهم این مزرعه را از دست بدهم؛ چون مادرت، همیشه زمان کاشت محصول را دوست می‌داشت. من برای کار در مزرعه خیلی پیر شده‌ام. اگر تو این جا بودی، تمام مشکلات من حل می‌شد و مزرعه را برای من شخم می‌زدی. دوستدار تو پدرت. پس از مدتی، پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: پدر، به خاطر خدا، مزرعه را شخم نزن؛ من آن جا اسلحه پنهان کرده‌ام. سپیده دم روز بعد، دوازده نفر از مأموران و افسران پلیس محلی، نزد پیرمرد آمدند و تمام مزرعه را زیرورو کردند؛ بدون آن که اسلحه پیدا کنند. پیرمرد بهت‌زده، نامه‌ی دیگری برای پسرش فرستاد و او را از آن چه که روی داده بود، مطلع کرد و از این امر، اظهار سردرگمی نمود. پسر پاسخ داد: پدر، برو و سیب‌زمینی‌هایت را بکار. این بهترین کاری بود که از این جا می‌توانستم برایت انجام بدهم! تو تویی؟ داستان‌های کوتاه و شگفت‌انگیز، امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۵۰ و ۱۵۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـی‌شــود شیــــرین لبــم بـا ذکــرِ نــامـت یا رضا هـــم درودت بـــاد ، هـــم بـــادا سـلـامت یا رضا دعبـلــی بـایـد، کـه تـا شعـــری ســـرایــد باشـکوه مــن چـه گــــویــم بـــر بلنـــدای مقـــامت یا رضا می‌دهد چون باغِ رضوان، آستانت بوی سیب نـــــــور مـــی‌بـــــارد دمـــــادم ، از کـلامــت یـا رضا مـی‌کنـد فـــــردوس و جـنّت بـر جمــالت اقتـــدا گُل، شهادت می‌دهد هـر روز و شامت یا رضا آمـدم بــا قلـبِ عــــــاشــــق بـــر دیــارت، از کــرم کن نگاهــــم ، مـن بنــــازم بـــر مـــرامت یا رضا داده‌ای حــــرمـت به عــالم تا قیـامت ، تا ابـد هــــم درودت بــاد ، هــم بـادا سلـامت یا رضا 🌷@golsher2319🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ▪️ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه خودشان سرنوشت را تغییر دهند. رعد/ آیه ۱۱ ┄┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنجره را باز کنید تا که درگاه شما مثل درگاه خدا هم‌جهتِ نور شود