ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا
🏴 #روضه_اذان_بلال
🏴 #مدح_توسل_روضه_اذان_بلال
«ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقه طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها»
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه
کیســــتے تــو بهشـــتِ بابایی
کوثر و قــدر و نـور و طاهایی
دو جــهان ذره و توخورشیدی
هـمـگان قطــره و تـو دریایــی
هــم صــدا با تمامـــے ســادات
شیعـــه گــویــد تـو مادرِ مایی
مَطـلعُ الفـجـــرِ بـامــدادِ ازل
لیـلــةُ القـــدرِ حـــق تعـــالایی
برتر از درڪ و دانـشِ همـه ای
چه بخوانم تو راکه فاطمه ای
اے مَقــامت ز وَهـم ها بــرتــر
قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر
مدح تــو بر لـبِ رســولِ خدا
ذکــر نابے اســت از دُعــا برتر
رتبــه ے توست از زنانِ بهشت
به خـــداوندیِ خـــدا بــرتـــر
جزمحمد که دستبوسِ توبود
تویـــے از کلِّ انبیـــا بــرتـــر
حجــــرهات کعبه ے دلِ حیدر
بیتت از بیـــت کِبـــریا بــرتــر
(پیغبر فرموده بود: إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِے وَ بَیْتُهَا بَیْتِے فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه
دَرِخونه ے فاطمه،دَرِ خونه ے مَنِ، خانه ے فاطمه،خانه ے منِ،،،)
دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو،،، چه کردن با این خانه؟،،،
«خــانه اے روشـــن از کلامُ الله
سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه»
اے بهشــتِ خــدا گُـلِ رویَـت
اے رســـولِ خــدا ثــنا گویـت
سـورۀ نـــور، خــطِ پیــشـانی
لیلـــۀ قـــدر، تـــارِ گیســویت
شبِ معراج مصطفے مے دید
باغِ جنــت پُر اســت از بــوی
روحِ بیــنِ دو پهــلویِ احـمد!
به چه جرمے شکست پهلویت؟
گر جســارت بـود میگفتـم
هُــرمِ آتش چه کرد بارویت
حالا بزن تو سینه و تو صورتت، بگو: آخ مادر!،،، به چه جُرمے زدن مادرِ مارو،،،
از علیدوســـتے نشان مانده
هم به رخسار هم به بازویت
✒️شاعر:حاج غلامرضاسازگار
این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ے مدینه به من پشت کردن،از بعضے ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سرے به ما بزنه؟،،،
بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بے بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،،،،
همچین که اومد تو خانه،،، اول نگاش به دَرِ خانه افتاد،،، چرا در سوخته؟
چرا دیوار خونے شده؟ چرا بچه ها اینجورے زرد و لاغر شدن؟چے شده،من چند سال مگه نبودم مگه ؟من دو ماه مدینه نبودم،،،
اومد محضر بے بے شرفیاب شد،،، دو زانو با ادب نشست،،،،خانوم یه گِله ے مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علے رو تنها گذاشتی؟
صدا زد: خانوم جان!،،، من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم،،، وقتے فهمیدم حقِّ علے رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایے که پیغمبر و علے نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم،،،اذان واسه کے بگم؟
بے بے فرمود:مے دونم بلال،،،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،،، دلم میخواد یه بار دیگه برے بالاے مأذنِ،،، تا بے بے فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،،،، بلند شد،،،
گفت:چشم،،،از تو به یڪ اشاره/از ما به سر دویدن
من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ من،،،
رفت بالاے مأذنِ،،، مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یڪ صدایِ آشنا داره میاد،،،
الله اکبر،،، یهو مدینه لرزید،،،
الله اکبر،،، همه از خونه هاشون بیرون اومدن،،، صداے بلالِ،،،، از کجا داره صدا میآد؟،،،
از پشت بامِ خانه ے فاطمه،،، این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد،،،
«أشهد أن لا إله إلا الله»
یڪ مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،،،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،،،،
فضه بیاجانمازم رو پهن کن،،،، زینب آبِ وضوبیار،،،
«أشهد أن لا إله إلا الله»
سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،،،،حسنین خوشحال شدن،،،، مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،،،،یه مرتبه صداے بلال بلند شد
« اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله»
تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،،، با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو،،،
یه دختر اسمِ باباشو بالا ماذنِ شنید بے هوش شد،،،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد،،،
بابا! دخترت از دنیا بُریده
بِدونِ تــو خــوشے ندیده
ببین همـه مـوهام سفیده
بابا!خوشے به قلبم دستِ رَد زد
یه بے حیـا بهــم لگـد زد
مدینه،،فضه و اسماء اومدن،،،،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بے بی، بهوش اومد،،،اما خرابه ے شام،،،هر چے زینب رقیه رو تکون داد،،،پاشو دختر! پاشو عمهه!،،، پاشو چشات رو باز کن،حسین،،،
فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ے دشمن
من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم
به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: «یازهرا س»
🖊تایپ: خادمه الزهرا(س) علیزاده
☃هنگامه یلدا گرامی
حضرت آیت الله بهجت شبها حدیث کساء را قرائت میکردند و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم میآورند و به همراه ایشان حدیث کساء میخواندند.اعتقاد ایشان این بود که امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به مجالس حدیث کساء توجه ویژهای دارند.
امسال که #یلدا مصادف با شهادت #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) شده است خودمون را مهمان کنیم به قرائت حدیث دلنشین کساء
#فاطمیه
@golvajhehaye_roozeh
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکى از رمزهاى بزرگ حدیث کساء، معرفى جایگاه والاى حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. در بخشى از حـدیـث، زمـانى که جبرئیل امین از خداوند متعال مىپرسد این پنج نفرى که این همه فضائل دارند و آسمانها و زمین و همهى موجودات به برکت وجود آن بزرگواران خلق شده، چه کسانى هستند؟ خداوند پاسخ مىدهد: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها»: «آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». این عبارت نشان دهندهى جایگاه والا و شناخته شدهى حضرت زهرا (سلام الله علیها) در آسمانها و در میان فرشتگان الهى است.
توضیح آنکه در کتابهاى علمى آمده است که براى مـعـرفـى یک چیز یا یک شخص، باید از چیزها یا اشخاصى استفاده کرد که براى مخاطب آشناتر باشند. در این بخش از حدیث، با وجود چهار شخصیت بزرگ، یعنى وجود مبارک پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله )، حضرت علــى(علیه السلام)، امـام حـسـن(علیه السلام) و امـام حــســیــن(علیه السلام)، وجـود مبـارک حضـرت زهـرا (سلام الله علیها) محور اصحاب کساء معرفى شدهاند که آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست به طفیل وجود مبارک آنها خلق شده است. این معنا در دیگر احادیث معصومان(علیهم السلام) نیز وجود دارد. در حدیثى قدسى، خداوند تبارک و تعالى، خطاب به پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله ) مىفرماید: «لولاک لما خلقت الاْءفلاک و لولا على لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما»: [15] «اگر براى تو نبود، افلاک را خلق نمىکردم و اگر براى على(علیه السلام) نبود، تو را خلق نمىکردم و اگر براى فاطمه (سلام الله علیها) نبود، شـما را خلق نمىکردم». این حدیث، نشان از نقش مـحورى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در عالم هستى دارد.
در روایتى از اهل سنت، ابوهریره از رسول اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم ) نقل مىکند: «پس از آنکه حضرت آدم(علیه السلام) به عرش توجه کرد، پنج نور در آن دید و زمانى که خداوند در مورد این پنج نور پرسید، پاسخ شنید که این پنج نور فرزندان تو هستند و به محبت آنهاست که تو را خلق کردم و اگر اینها نبودند بهشت و دوزخ، عرش و کرسى، آسمان و زمین، فرشتگان و جنیان و آدمیان را خلق نمىکردم. اى آدم! به عزتم سوگند! اگر کسى به اندازه یک دانهى خردل بغض و کینهى آنها را در دل داشته باشد، وارد آتشش مىکنم. اى آدم! اینان برگزیدههاى مـن هـسـتند، من به واسطهى آنها مردم را نجات مىدهم و هلاک مىگردانم. اى آدم! اگر حاجتى داشتى به وسیلهى آنها به من توسل بجوى».[16]
نـکته دیگر ثواب و پاداشى است که براى برپایى مجلس حدیث کساء در نظر گرفته شده است. در حدیث کساء مىخوانیم: «ما ذکر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الاْءرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا و فیهم مهموم الا و فرج الله همه، ولا مغموم الا وکشف الله غمّه، ولاطالب حاجة الا وقضى الله حاجته ...». این ثواب جداى از جنبهى توسل به وجود مطهر حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ناظر به ثوابى است که براى مجالس ذکر اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) قرار داده شده است. در احادیث آمده است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) دوست دارند در مجالسى که شیعیان بـه ذکـر احـادیـث و مـعـارف اهـل بـیـت(علیهم السلام) مىپردازند، حضور یابند و براى کسانى که امر ولایت آنها را زنده نگه مىدارند، دعا کنند.[17]
بر این اساس، بندهایى از این حدیث که بازگو کنندهى آن است که«رحمت خدا بر اهل این مجالس نازل مىشود»، «تا آنکه جمع متفرق نشدهاند، فرشتگان براى آنها طلب آمرزش مىکنند»، «اگر در جمع آنها غمزده و اندوهگینى باشد، خداوند غم و اندوه او را برطرف مىسازد»، «اگر در آن جمع حاجت مندى باشد، خداوند حاجت او را برآورده مىسازد» و ...، با توجه به احادیث دیگر مورد تأیید قرار مىگیرد.
حدیث کساء در توصیف مجالسى که در آن جمعى از شیعیان حضور داشته باشند و در آن به ذکر اخبار اهل بیـت(علیهم السلام) بپردازند، آورده است که: فرشتگان چنین مجلسى را در میان گرفته و براى آنها طلب مغفرت مىکنند.[18] عنایت فرشتگان به مجالس شیعیان و محبـان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) در روایات دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است. براى مثال، عایشه دختر عبدالله بن عاص از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) نقل مىکند: «هر جمعى که گرد هم آیند و فضایل آل محمد(علیهم السلام) را نقل کنند، فرشتگان از آسمانها فرود مىآیند و به جمع آنها مىپیوندند و وقتى آن گروه متفرق مىشوند و فرشتگان به آسمانها بالا روند، دیگر ملائکه از آنها مىپرسند: بوى خوشى از شما استشمام مىکنیم که نظیر آن را تا کنون احساس نکردهایم. آنها هم در پاسخ مىگویند: ما در مجلسى بودیم که اخبار آل محمد( صلی الله علیه و آله ) در آن نقل مىشد. آن ملائکه مىگویند: ما
آثار و فوائد حدیث شریف کسا
جابربن عبدالله انصاری از فاطمه علیهاسلام روایت میکند که فرمود:
یک روز پدرم
رسول خدا نزد من آمد. سپس فرزندانم حسن و حسین و بعد امیرالمؤمنین علی وارد شدند. همه در زیر یک عبا جمع شدیم.
پدرم دو طرف عبا را گرفت و با دست راست به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:« پروردگارا! اینها اهل بیت و نزدیکان من هستند؛ گوشت آنها گوشت من و خون آنها خون من است. هر که آنها را بیازارد، مرا آزرده است. با آن کس که با اینها جنگ کند، در جنگم و با آن کس که با اینها مدارا کند، مدارا میکنم. دشمنانشان را دشمن دارم و دوستانشان را دوست دارم. اینها از منند و من از اینهایم. پروردگارا! صلوات و برکات و رحمت و آمرزش و رضایت خود را بر من و بر اینها فرو فرست و آنها را از هر گونه رجس و پلیدی پاک و مطهر گردان.»
خداوند عزوجل خطاب فرمود : که ای ملائکه! آسمان و زمین و ماه و خورشید و ستارگان را خلق نکردم مگر برای محبت این پنج نور پاک که در زیر این عبا قرار گرفتهاند.»
آنگاه جبرئیل این آیه را بر پیامبر نازل کرد:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا»؛ (احزاب، آیه 33) ( پروردگار اراده میکند آلودگی و پلیدی را از اهل بیت پاک کند و آنان را مطهر گرداند.)
فواید خواندن حدیث کساء
حضرت آیت الله میرسیدعلی موحد ابطحی اصفهانی
روشـن است که براى ارتباط با خداوند عالم، هـیچگونه محدودیت مکانى وجود ندارد. در هر مکانى مىتوان با پروردگار عالم ارتباط برقرار کرد و حاجات خود را از او طلبید؛ ولى مسلم است که مکانهاى پاک و مقدس، از یک سو، در ایجاد زمینهى روحى بهتر، براى توجه قلبى به عالم اعلا و از سوى دیگر، به دلیل عنایات خاص پروردگار به آن مکانها، داراى آثار ویژهاى هستند. آنچه در جمع بندى روایات در ارتباط با مکان دعا قابل بیان است، آنکـه اگـر دعـا و نـیـایـش در مکانهایى چون مسجدالحرام، کنار خانهى کعبه، حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) به ویژه زیر قبّه آن بزرگوار[1] و اگر هیچ یک از اینها میسر نشد، در مسجد مقدسى صورت گیرد، زودتر به نتیجه مىرسد. به منظور روشن شدن نقش مکان در استجابت دعا به ذکر یک روایت بسنده مىکنیم.
خداوند دوست دارد در مکانهایى او را یاد کنند
ابوهاشم جعفرى، یکى از یاران برجستهى امام هادى(علیه السلام) مىگوید: روزى امام(علیه السلام) بیمار شدند و از من و محمد بن حمزهـ از دیگر یاران حضرتـ خواستند که نزد ایشان برویم. محمد بن حمزه پیش از من نزد امام(علیه السلام) رفته بود و پس از بازگشت از منزل امام(علیه السلام)، به من گفت: حضرت مىخواهند کسى را به کربلا بفرستیم تا در حرم امام حسین(علیه السلام) براى شفاى ایشان دعا کند. به محمد بن حمزه گفتم: چرا به امام(علیه السلام) جواب مثبت ندادى؟ من خود به کربلا مىروم و براى شفاى حضرت دعا مىکنم. پس از آن وقتى به خانهى امام هادى(علیه السلام) رفتم و خدمت ایشان رسیـدم، در پـاسـخ به خواستهى حضرت گفتم: فدایتان شوم! خودم به کربلا مىروم و در آنجا براى شمـا دعـا مـىکنـم. پـس از آن از محضـر امـام هـادى(علیه السلام) مرخص شدم. در راه، على بن بـلالـ یکى از یاران امام(علیه السلام)
ـ را دیدم و دستور امام را به اطلاع او رساندم. على بن بلال با تعجب پرسید: امام هادى(علیه السلام) به کربلا چه کار دارند؟ ایشان خود امام هستند و عظمت دارند و عظمت ایشان کمتر از کربلا نیست و ...
دیگر بار نزد امام(علیه السلام) رفتم و سخن على بن بلال را خدمت ایشان عرض کردم. امام در پـاسـخ سـخـن او فـرمودند: به على بن بلال مىگفتى که رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) با آنکه عظمتشان از کعبه و حجرالاسود برتر بود، به دور کـعـبــه طـواف مـىکـردنـد و حـجـرالاسـود را مىبوسیدند. با آنکه حرمت مؤمن از کعبه برتر است، خداوند دستور داده است که مؤمنان دور کعبه طواف کنند. پس مکانهایى وجود دارد که خداوند دوست دارد در آنها او را یاد کنند و از او چیزى بخواهند. من هم دوست دارم که در این گونه مکانها ]که نمونهاى از آن کربلاست[ برایم دعا شود.
سپس امام(علیه السلام) خطاب به من فرمودند: «اى ابوهاشم! چرا این مطالب را به على بن بلال نگفتى؟» من در پاسخ عرض کردم: «فدایتان شوم! اگر من نیز به این خوبى این نکات را مىدانستم، به طور حتم آنها را به او مىگفتم و در مورد دستور شما چون و چرا نمىکردم».[2]
تسلیم بودن در برابر ولایت اهل بیت(علیهم السلام)، شرط پذیرش دعا از سوى خداوند است
اگر چه هرگونه توجهى به پروردگار عالم تأثیرى انکار ناپذیر دارد، ولى این نکته را نیز باید در نظر گرفت که براى وارد شدن به هرجا و کسب توفیق کامل در هر کار، باید از راه آن وارد شد. قرآن مجید در این زمینه مىفرماید: «وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ اتَّقَى وَاْءْتُـوا الْبُیُـوتَ مِـنْ اْءَبْـوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».[3]
بهترین راه در زمینهى دعا و تو
سل، راههایى است که اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خود به ما نشان دادهاند و آن، پذیرفتن ولایت آنها و تلاش و کوشش خالصانه در این راه است. محمـدبن مسلم، از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیه السلام)، در حدیثى نقل مىکند:
از امام(علیه السلام) پرسیدم: کسى را مىشناسیم که در عبادت، خضوع و خشوع بسیار دارد، ولى امامت شما را نپذیرفته است؛ آیا عبادتها و کـوششهاى دینى او به حالش سودى دارد؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمودند: اى ابامحمد! مثال ما اهل بیت، مثال آن خاندانى است که در بنى اسرائیل بودند که هرگاه چهل شب به درگاه خـدا راز و نیاز مىکردند، دعایشان به اجابت مىرسید، ولى یکى از آنها چهل شب عبادت و راز و نیاز کرد و دعایش مستجاب نشد. آن شخص نزد حضرت عیسى(علیه السلام) رفت و گلایه کرد و از آن بزرگوار خواست که براى او دعا کنند. حضرت عیسى(علیه السلام) وضو گرفتند و نمازى خواندند و براى آن شخص دعا کردند. پس از آن، خداوند به پیامبرش وحى فرمود: بندهى من از غیر آن درى که باید نزدم آید، آمد و دلش به نبوت شما ثبات و قرار نداشت و به همین دلیل دعایش مستجاب نگردید.
این حدیث شریف نشان مىدهد که اعتقاد کامل و یقین استوار به پروردگار عالم، پیامبر گرامى و ائمه اطهار(علیهم السلام)، شرط لازم براى استجابت دعاست و بدون باور داشتن ولایت اهـل بـیـت(علیهم السلام)، استجابت دعا با مانع روبهرو خواهد شد. ذکر حکایاتى چند در زمینهى نقش اعتقاد به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تلاش در راه آنها در استجابت دعاها، مىتواند در توجه و آماده ساختن هرچه بیشتر خوانندگان عزیز سودمند افتد.
انگشتى که براى اهل بیت(علیهم السلام)،قلم مىزند باید شفا بخش باشد...
نقل است زمانى فرزند محدث کبیر، مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمى، صاحب کتابهاى متعدد علمى و کتاب مشهور "مفاتیح الجنان"، دچار عارضه بسیار سختى مىشود و آقایان پزشکان از معالجه او نومید مىشوند. خبر به حاج شیخ عباس قمى مىرسد؛ ایشان در همان حال، انگشت خود را در استکان چاى مىزنند و مىگویند این را به فرزندم بدهید بخورد. اطرافیان همین کار را انـجـام مىدهند و بیمارى فرزند ایشان رو به بهبود مىرود. از مرحوم حاج شیخ عباس قمى مىپرسند: بر آن چاى چه دعایى خواندید، که این همه اثر داشت؟ ایشان در پاسخ مىگویند: »اگر انگشتى که یک عمر در مسیر اهـل بـیـت(علیهم السلام) قلم زده اسـت؛ چنین اثرى نمىداشت، باید آن را قطع مىکردم».
فضیلت و فواید حدیث شریف کساء
به نقل از رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )
در بـخـش نهایى حدیث شریف کساء که راوى آن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند؛ آمده است که حضرت على(علیه السلام)، از رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پرسیدند: چه اثر و فضیلتى براى این واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در پاسخ فرمودند: «قسم به آنکه به حق، مرا به پیامبرى مبعوث کرد، این حدیث در مجلسى از مجالس اهل زمین که جمعى از دوستان و شیعیان ما در آن باشند، نقل نمىشود، مگر اینکه از جانب پروردگار عالم بر آنها رحمت نازل مىشود و ملائکه بر آن جمع احاطه نموده و براى آنها طلب مغفرت مىکنند و اگر در بین آنها انـدوهـناک و غمگینى باشد، اندوه و غمش برطرف مىشود». امیر مؤمنان على(علیه السلام) پس از شنیدن این آثار و فضایل فرمودند: »به خدا سوگند! ما و شیعیانمان در دنیا و آخرت رستگار شدیم و سعادت یافتیم».
[1] ـ در زیارت ناحیه مقدسه آمده است که دعا در زیر قبهى حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) مستجاب است: «السلام على من الاجابة تحت قبته»: «سلام بر آنکه اجابت دعا در زیر قبهى اوست»؛ همچنین در روایتى دیگر آمده است: «الشفاء فى تربته و اجابة الدعاء عند قبره»: «شفا در تربت او و اجابت دعا در کنار قبر اوست». )حر عاملى، وسائل الشیعه، ج14، باب37 و 76.
[2] ـ ابن قولویه، کامل الزیارات، ص273؛ مجلسى، بحارالانوار، ج50، ص224.
[3] ـ بقره/189
«#حدیث_کساء (متن دعا، ترجمه و صوت)» در مایکت:
https://myket.ir/app/com.topdata.kasa
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✋🏻#قسم_دروغ
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
کسی که قسم می خورد و می داند
دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است.
📚سفینه البحار، ج1، ص297
اصولا قسم خوردن خوب نیست
و خدا نکند که این قسم دروغ باشد!
و وای اگر با این قسم دروغ منافع
کسی را از بین ببریم و حق کسی را
پایمال کنیم! این به منزله جنگ با
خداست، پس حواسمان به این زبان
باشد که چه می گوئیم.
@golvajhehaye_ahlbeyt
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ