📹 استوری|حســــــرت برم به محتضری که آخریـــن نفس روی تو دید وخنده زد وگفت: «یاحسیـــــــن» #سردار_دلها ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🔰اطلاعیه ▫️«پخش زنده از مزار شهید حاج قاسم سلیمانی» 🗓 پنج شنبه وجمعه ها ⏱ساعت ۱۸ آدرس های زیر را دنبال کنید: 🔸https://instagram.com/live_golzarkerman 🔶https://www.aparat.com/golzarkerman/live 🔶https://rubika.ir/golzarkerman ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

◾️حیـــــدر داری میری و کوچه خیس بارونه! 🎵حاج مهدی اکبری #امام_علی #شب_قدر ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 رهبر انقلاب: نباید مردم را از انتخابات دلسرد کرد/ نامزدها وعده فریبنده ندهند 🔹خدشه وارد کردن به انتخابات و شورای نگهبان غلط است. از اول انقلاب تمام انتخابات‌های کشور سالم بوده است. ممکن است در گوشه و کناری تخلفی شود که گاهی اتفاق هم افتاده اما تاثیری در نتیجه انتخابات نداشته است. ما در مورد این تخلفات تحقیق جدی کردیم و مشخص شد که در نتیجه تاثیر نداشته است. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۹۲_۱۹۱ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 قسمت صد و سی و سوم «نمایش تبلیغاتی» روز 15 اردیبهشت ماه ابووقاص به سرعت داخل زندان شد و دستور داد لباس هایمان را بپوشیم. پوشیدیم. یک وَن سبز رنگ سر کوچه به انتظارمان ایستاده بود. سوار شدیم. ماشین از همان در بزرگی که دو قبضه توپ قدیمی دو طرفش بود خارج شد و وارد شهر بغداد شدیم. مغازه ها باز بودند. مردم می رفتند و می آمدند. بر خلاف بصره، که زنان آنجا چادر سیاه عربی به سر داشتند، زنان بغدادی با موهای بلند و دامن های کوتاه ازجلوی مغازه ها رد می شدند. بچه های ما، با دیدن آن ها، نگاهشان را بر می گرداندند سمتی دیگر. روی تابلوی مغازه ها چیزهایی به زبان عربی نوشته شده بود و من با خیره شدن به کلمات تابلو و بعد نگاه کردن به وسایل داخل مغازه می توانستم معنای فارسی تابلوها را حدس بزنم. بر سر در فروشگاه بزرگی نوشته شده بود:«حلویات کریم». وقتی سینی های پر از کیک و شیرینی های برّاق را توی ویترین فروشگاه دیدم، نتیجه گرفتم«حلویات»همان جمع«حلوا»به معنای شیرینی است. پس لابد معنای تابلو می شود:«شیرینی فروشی کریم». کودکی که دشداشه ای سفید به تن داشت، فرمان دوچرخه اش را توی دستش گرفته بود و با جوانی که لباس کار آبی رنگ به تن داشت، حرف می زد؛ جلوی مغازه ای که تابلویی بزرگ تر از تابلوی شیرینی فروشی کریم داشت. روی تابلو درشت نوشته شده بود:«بنجرجی». اگر پمپ باد و لاستیک ها و تیوب های آویزان شده بر دیوار بیرونی فروشگاه و جوان را، که داشت لاستیک دوچرخه پسرک را باد می کرد، نمی دیدم، هرگز نمی تواستم آن کلمه عجیب و غریب را ترجمه کنم... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📲 ویژه استوری ببخش آن بنده ای را که فهمید تو دلت نمی آید عذابش کنی و بی حیا شد! #دعای_ابوحمزه_ثمالی #مناجات_نامه ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 دعای فرج 🔰 امام مهدی علیه السّلام: أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد؛ که در  فرج من، فرج شما نيز هست. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📹 سخنان حکیمانه #حاج_قاسم درباره انتخاب امام جماعت برای مساجد #سردار_بی_مرز ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 شهید مرتضی آوینی: 💢 عقل‌ مےگوید بمان عشق‌ مےگوید بࢪو و این‌ دو راه‌ را خداوند آفࢪیده تا وجود انسان‌ در حیࢪت‌ میان‌ عقل‌ و عشق‌ معنا شود. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 مستند «قاسم» ⏰ سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت، ساعت ۱۶ 📺 از شبکه یک سیما #حاج_قاسم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 دلیل گریهٔ رهبر و دلتنگی‌های مداومشون در غم از دست دادنِ #حاج‌_قاسم رو از زبان خود سردار بشنوید. ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📲 استوری | #شهید_گمنام 🔺 باید به این بلوغ برسیم، که دیگر نباید دیده شویم... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📲 کلیپ | و این حرفها شد دلیل کینه آنها 🎙 #حاج_قاسم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 کلام ناب بہش گفتم: چند ۅقتیه به خاطر اعتقاداتم مسخرم میڪنن. بھم‌گفـٺ: براۍ اونایـی‌ ڪه اعتقاداتتون‌ رو‌ مسخـره ‌میڪنن‌، دعا ڪنین‌ خدا به عشق امام حـسیـن (ع) دچاࢪشون‌ ڪنه. #شهید_احمد_مشلب ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🔴 اطلاعیه 💠 قرائت جزء بیستم قرآن کریم 🗓 دوشنبه، سیزده اردیبهشت ماه 🕰 ساعت ۱۸ 📲 پخش زنده از صفحات زیر: 🔶https://instagram.com/live_golzarkerman?igshid=n51wuar66hm6 🔶https://www.aparat.com/golzarkerman/live 🔶https://rubika.ir/golzarkerman ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

⭕️ اطلاعیه ◼️ ویژه برنامه ی شب ۲۱ ماه رمضان در گلزار شهدای کرمان ⏰ زمان شروع مراسم: ۲۲.۳۰ #شب_قدر ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 کلیپ | ما باید به راه خودمان و به درایت و حکمت رهبرمان ایمان داشته باشیم. 🎙#حاج_قاسم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🔶 چرا خدا انسان را تنها میگذارد؟! تنہایے یعنے، ڪسے نبـاشـد از رنـج هایتــ برایـش بگویی یا شادے هایتــ را بہ او ابـراز ڪنے. خـدا گاهے عمدا انسان را تنہا میگذارد تا با خودش مناجاتــ ڪنیم. 🔹 #استاد_پناهیان ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 نمای هوایی و دیدنی از شب های نورانی #گلزار_شهدای_کرمان 🎙 #حاج_قاسم ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

🎥 مهم ترین بخشی که باید برای #شب_قدر آماده کنیم. 🎙 #استاد_پناهیان ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

◼️ #شب_قدر، خدا به دنبال بهانه ای برای بخشش بندگان است... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

📲 استوری ویژه #شهادت_امام_علی (ع) ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۹۳_ ۱۹۲ ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman

💠 قسمت صد و سی و چهارم «نمایش تبلیغاتی» اگر پمپ باد و لاستیک ها و تیوب های آویزان شده بر دیوار بیرونی فروشگاه و جوان آبی پوش را، که داشت لاستیک دوچرخه پسرک را باد می کرد، نمی دیدم، هرگز نمی توانستم آن کلمه عجیب و غریب را ترجمه کنم. کمی طول کشید که معنای «پنچرگیری» را از دل واژه « بنجرجی» بیرون بکشم. کشف کوچکی نبود! در مدرسه آموخته بودم الفبای عربی حروف «پ» و «چ» ندارد. استفاده از حرف «ب» به جای «پ» و «ج» به جای «چ» آن مغازه پنچر گیری را کرده بود «بنجرجی»! این فکرها البته وقتی از ذهنم می گذشت که دیگر خیلی از آن مغازه و کودکی که دلم می خواست جای او باشم دور شده بودیم. دوچرخه کودک عراقی شبیه اولین دوچرخه ای بود که برادرم، حسن؛ در کودکی برایم خریده بود. نه ساله بودم وقتی آن اتفاق قشنگ در زندگی ام افتاد. یک روز یکی از اهالی روستا، که از شهر برگشته بود، آمد منزل ما. او حامل خبر خوشی برای من بود. نام خانوادگی آن مرد خوش خبر «دانشمند» بود. با آنکه روستایی بود، بر خلاف مردم ده، همیشه فارسی صحبت می کرد. دانشمند، تا چشمش به من افتاد، گفت: «احمد آقا مبارکه! کاکات یه دوچرخه خوشگل برات خریده. چند روزی تو شهر کار داره. برگرده، می آرتش.» دلم به تپش افتاد. هم سن و سال های روستایی من هیچ یک دوچرخه نداشتند. پرسیدم: «چه رنگیه؟» دانشمند گفت: «قرمز.» در فرهنگ لغت روستای ما رنگی به اسم قرمز وجود نداشت. قرمز از نظر ما یک کلمه کاملاً شهری بود. قرمز ما «سرخ» بود. دانشمند که رفت، نشستم و نقشه ها کشیدم که دوچرخه ام را با چه نوار و شبرنگی تزئین کنم و با آن به کجاها بروم... ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman