❇️سیره شهدا
بنزین ماشینم تمام شده بود از مهدی خواستم چند لیتر #بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم.
گفت:
بنزین ماشین من از #بیت_المال است، اگر ذرهای از آن را به تو بدهم نه تو #خیر میبینی و نه من!!!
#شهید_مهدی_طیاری
#مردان_بی_ادعا
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
❇️سیره شهدا بنزین ماشینم تمام شده بود از مهدی خواستم چند لیتر #بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم. گف
تب و لرز شدید به جانم افتاد!🤒
به سختی خودم را به سنگر حاج مهدی رساندم تا از او بخواهم مرا به عقب برگرداند.
داشت با بیسیم صحبت می کرد، اشاره کرد که حرفم را بزنم ؛
حرفم را که زدم، آمد جلوتر و دست هایم را گرفت توی دستش و بی هیچ حرفی چشم دوخت به چشم هایم..
داغ بود، داشت از شدت تب می سوخت!
گرمای دستش را که حس کردم، از خجالت اشک هایم را مخفی کردم،😔
بوسیدمش و رفتم سراغ کارم...!
#شهید_مهدی_طیاری
◇از شهدای بزرگوار شهرستان جیرفت◇
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
🔰 زندگی به سبک شهدا
🔹️ رفتارش توجهم را به خودش جلب کرد با عشق با چفیه گردنش داشت عکس شهید مهدی طیاری را تمیز میکرد جلو رفتم پرسیدم آیا با شهید نسبتی دارید؟
پاسخ داد: آری شهید، رفیق و همراه و فرمانده من بود.
از او خواستم تا خاطره ای از شهید برایم تعریف کند.
🔹️ آقای محمدی جانباز جنگ تحمیلی هشت سال دفاع مقدس می گویند: شب عملیات بود مسیر تاریک و صعبالعبور ناگهان کلاه یکی از سربازان به زمین افتاد و غلتید فرمانده پیش او آمد و با خواهش و تمنا و گریه از او خواست تا وسایلش را محکم نگه دارد که مبادا عملیات لو برود...
🔹️ درخواست یک فرمانده از سرباز با گریه و تمنا...
اینگونه رفتار است که یاد و خاطره فرمانده را بعد از سی سال همچنان در دل سرباز خود زنده نگه داشته و با عشق گرد و غبار تابلوی او را تمیز میکند.
#شهید_مهدی_طیاری
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
در عملیات بیتالمقدس فرمانده...
#گلزار_شهدای_کرمان
#شهید_مهدی_طیاری
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman