eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
💢 ۲۸ دی‌ماه سالروز شهادت نخستین سردار ایرانی که با گلوله‌ی صهیونیست ها به شهادت رسید ... سال ۱۳۴۱
🔺‏۵ سال قبل در چنین روزی خبر اومد یه فرمانده ایرانی در حمله مستقیم اسرائیل به قنیطره ترور شده؛ ج.ا پاسخی به ترور الله‌دادی نداد و برخی هم گفتن با طرح حاج قاسم برای تلافی به بهانه حفظ برجام مخالفت شده؛ و حالا نه حاج قاسم هست و نه برجام! عکس: گریه سردار در مراسم شهید 🌹برای شادی روح شهیدان صلوات🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا @Golzar_Shohaday_Kerman
زمستان از دیدن شما لبخند زد ! برف آمد ... #شهید_حاج #قاسم_سلیمانی #دفاع_مقدس 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌹🕊 عکسی دیده نشده از سردار شهید در سوریه / جنوب حلب / شهرک الحاضر 🌹🕊 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا @Golzar_Shohaday_Kerman
📷سنگ مزار جدید سردار شهید قاسم سلیمانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕰«به وقت خادمے » "ما خواستیم خادم آنها شویم یا آنها خواستند خادمشان باشیم؟! " رفیق باور ڪن اتفاقے نیست!👇 قرار گرفتن در جمعے خاڪے و بےریا .. همسفره شدن با .. خدمت در حریم آسمانےها✨ مطمئن باش این مردانِ "عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون" خواستند ڪه من و تو اینجا باشیم‌!... تا دعاے عاقبت بخیرےمان را از زبان مادران‌شان بشنویم؛ و از زوّارشان با گلاب ناب محمدے، استقبال و خاڪ ڪفششان رو توتیاے چشمانمان ڪنیم.🤗 اینجا، همه به فڪر یڪدیگرند! اینجا، در لغت نامه ، خستگے بے معنے ست..؛ اینجا همه لباس به تن دارند.🍃 آرے ! فرمانده این جبهه، است. همهِ رزمندگان لشڪر ثارالله اینجا هستند: 🌹حسین یوسف الهے 🌹حاج مهدے ڪازرونے 🌹محمد نصرالهے و ما نیز سربازان پیاده نظام آنان.😔 به امید روزے ڪه بنویسند: «🕊خادمــین گلــزار شهداے ڪرمان، به فرماندهان شهیدشان پیوستند! ان شاءالله🕊» 🎞گوشه اے از فعالیت هاے خادمین گلزار شهداے ڪرمان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
‏دکتر مسیحی لبنانی در ایتالیا؛🌱 دیروز هنگام شیفتم بعد از سرکشی به بخش قرنطینه در حیاط بیرونی، وارد دفترم شدم. آنجا عکس مریم و مسیح دارم، زانو زدم نماز گذاردم و نذر کردم اگر پس از این بیماری واگیردار، سالم از اینجا جان به در بردم، سه #مرقد را زیارت کنم: ۱- مرقد #حسین در #کربلا ۲- مزار شهید #عماد_مغنیه در لبنان ۳- مزار شهید #قاسم_سلیمانی در کرمان🌷 #گلزار_شهدای_کرمان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت #شهید_سلیمانی: اگر بخواهم برای #شهید_کا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴 شهید حاج نقل می‌کند؛ یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها به دنبالش بودیم و هم در مسئله ❌قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را کرده بود. باروش‌های پیچیده اطّلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. او کسی بود که حکمش مثلا پنجاه بار اعدام بود. در جلسه‌ای که خدمت رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتما دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام این است که کسی را که می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی. 📙خاطرات شفاهی شهید حاج قاسم سلیمانی در کتاب «ذوالفقار» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ #خاطره_شهدا 🌸یک بار #حاج_حسین_بادپا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃ماجرای اقامه نماز در کاخ کرملین قبل از دیدار با ابراهیم شهریاری ماجرای نماز سپهبد شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، نقل می‌کند؛ در بخشی از کتاب📖 «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خوانده‌ نشده از است در این خاطره آمده است: وقت نماز بود، زدیم بغل، گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه، ان‌شاءاللّه🤲🏻.» نگاهم کرد و گفت: «ابراهیم!» ــ نمازی خواندم که در طول عمرم در نخواندم. به حاج قاسم گفتم: حاج آقا شما همه‌ی نمازهایتان قبول است.💚 قصه نماز خوانده شده حاج قاسم فرق می‌کرد. به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه🇷🇺 برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. همه نگاهش می‌کردند. می‌گفت: در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.😇 پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر📿 گذاشت. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو♥️، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می‌کشیدند، حالا منِ آمدم اینجا نماز خواندم.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه سوم #فرمانده گردان بود و مجروح.ا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه چهارم جنوب ایران🇮🇷 دهه شصت . های نبرد.عملیات کارسخت شده بود و به دلیل نرسیدن رزمندگان به بعضی از اهداف وضعیت مساعدنبود! صدام‌با کمک آمریکا و...تجهیزات زیادی ریخته بود و... فرمانده کل سپاه در جمع فرماندهان قرار گاه کربلا وضعیت جبهه ها را بررسی می کرد،اما...آخر کار گفت: چراغ💡 هارا خاموش میکنیم ،هرکدام ازشما نمیتواند بماند،برود. اولین فرماندهی که برای $لبیک به امام✊🏻 وتجدید عهدش با خدا شروع به صحبت کرد؛ بود. جوان بیست وچندساله میدان. 🔶اولین ها پربرکت ترین ها هستند. اولین کسی که ایمان اورد به رسول خدا..علی بن ابی طالب! اولین زن عرصه اسلام..خدیجه! اولین علمدار بی دست وسر..ابوالفضل العباس! اولین ها،پرهمت ترین هاهستند، مستحکمند درانجام کارشان،بهترین تصمیم را دربهترین زمان ⏳میگیرند. اندیشمندانه پادر راه می گذارند و صبورانه تا آخر می مانند. من دنبال اولین زندگیم هستم‌. اولین عهدی که با امامم ببندم برترک گناه وعزم واراده ای که راهیم کند تا...کربلا.. ان شاءالله🤲🏻 بهترین عاقبت، ! 📚منبع کتاب:حاج قاسم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه سی وسوم در یکی از شب هایی که بیت
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه سی وچهارم اشرار جنوب تعدادی از نیروهای ما را گروگان گرفته بودند. جلسه اضطراری به فرماندهی تشکیل شد. اشرار نیروها را به یک شهرک بین مرز ایران 🇮🇷 و افغانستان و پاکستان برده بودند که منطقه خود مختاری بود و نیرو های افغانی آن جا مستقر بودند و می خواستند ایرانی ها را به افغانستان منتقل کنند . حاج قاسم گفت: _سران قبایل را دعوت کنید تا صحبت کنیم. آمدند. جلسه تشکیل شد . حاج قاسم به آن ها گفت : _زن و بچه های شما در آن شهرک هستند ، ما هم نمی خواهیم دخالت کنیم . پس یا کمک کنید اشرار را بگیریم ، یا آن ها را قانع کنید نیرو های ما را برگردانند . سران قبایل وقت خواستند و با اشرار صحبت کردند. سردسته اشرار گفت ۲۴ ساعت⏳ وقت بدهید. پیام را که شنید، گفت : _نه! فقط تا غروب 🌤، امروز تا غروب! تا غروب زمانی نبود که اشرار بتوانند تدبیر کنند و حاج قاسم هم کسی نبود که اشرار بتوانند از دست او فرار کنند. زمانی نگذشته بود که دوربین 📹نگهبانی نشان داد نیرو های گروگان گرفته شده در یک خط راس جغرافیایی به خط شده اند سمت پایگاه! حاج قاسم هم سرقولش ماند و اشرار را بخشید. 💫 کارندارم که کسی حرف را قبول دارد یا نه . حزب وجناح ، فرع است . اصل ، است. اصل جمهوری اسلامی است. این جا جایی است که اگر به خطر افتاد ؛ اگر کسی با آن مواجه شد ... ما با جان مان با او مواجه می شویم . آدم ها می آیند و می روند. می رود ، قاسم سلیمانی دیگری می آید. احزاب و جریان ها اصل نیستند. 👌🏻اصل اساسی نگاه دارنده این نظام ، ولی فقیه است . با جان مان ، با خون ما ، از آن دفاع کنیم ... هزارباره! 🌱 🌱 📚منبع: کتاب "حاج قاسم" 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍وقتی #حاج_قاسم رفتند سر میز خانواده #ش
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍مامور شده بود برای فتح بستان . تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیروداشت . یکی ازگردان های ما سیصد نفر از بچه های کرمان بودند . مسئول این رزمنده ها جوانی بود بنام . اولین بار درسوسنگرد دیدمش؛زیر آتش توپخانه های دشمن . وقتی باهم صحبت کردیم گفت:《سخت ترین جای عملیات روبه من بدید.》سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تابرسد به پل سابله و شهر بستان،مشکل ترین محور عملیات بود . تیپ ما با تیپ عاشوراوتیپ درست درهمین نقطه الحاق می کرد. این محور حساس را دادیم به . آن روزها جنگ کمبودهای زیادی داشت . خود قاسم باید آب ونان و مهمات و مایحتاج گردان راجور میکرد از طرفی هم باید دنبال آموزش این نیرو ها می‌افتاد؛نیروهای بسیجی تازه به جنگ امده،آموزش ندیده وازهمه قشرو طیف فرماندهی این گردان کار ساده ای نبود . درفرصتی که تا عملیات باقی بود گردانش را رو به راه کرد. 📚راوی سردار مرتضی قربانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
دانشمند جنگ می توان به سردار شهید ، مهدی زندی‌نیا لقب "دانشمند جنگ"را داد.🌱 ۲۴ عنوان اختراع و حدود۱۲ مورد ابتکار و نوآوری بر روی سلاحها و تجهیزات جنگی که همه ابداعات و اختراعات او در جبهه ها بود، مورد استفاده تمامی رزمندگان قرار گرفت و به تأیید کارشناسان نظامی رسید.🍃 فرمانده تیپ ادوات بود. به او لقب " سردار فاتح " داده بود. او در کربلای 5 آسمانے شد. 🔸از شهدای شاخص شهرستان سیرجان 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
قله هاے مقدس ظـهور من معتقد هستم (عج) ڪه ظهور بڪنند حڪومتی ڪه ایجاد میڪنند و قله آن حڪومت، آن دوره ای خواهد بود ڪه در دفاع مقدسِ ما در بخش ها و حالاتش اتفاق افتاد.. 👤 🌼 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ زیبای سردار کرمانی با صدای "محمدرضا نظری" 🌧بارش بارانی یار خراسانی ای اشتر ثانی مرحم به دردهای خسته دلان بودی سردار قاسم سلیمانی 🗓 45روز مانده تا اولین سالگرد شهادت سردار دلہا، شهید قاسم سلیمانے😭💔 🇮🇷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید (حاج قاسم سلیمانی)🌷 مراسم دانش آموختگی دانشگاه امام حسین (ع) بود فرما
🦋 خاطرات شهید «حاج قاسم سلیمانی»🌷 ♦️به روایت "مسعود بارزانی، رئیس وقت اقلیم کردستان" چند نفر از نیروهایش را برای مشاوره نظامی‌ در اربیل گذاشت و خودش به بازگشت. ما بعدها یک‌ فرمانده را اسیر کردیم و از او پرسیدیم شما که درحال فتح اربیل بودید، چگونه یکباره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی به ما گفت: 《نفوذی های ما در اربیل خبر دادند " " در اربیل است؛ روحیه افراد ما به هم ریخت و عقب نشستیم..》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 🎥ویدئوی "دنیا از دید #حاج_قاسم " حتما ببینید..👌 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @G
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! به لحاظ سنی، خیلی کوچک بودم و وقتی که برای اعزام به جبهه اقدام کردم، از شهر رابر من را اعزام نکردند. رفتم شناسنامه ام را دستکاری کردم و از #بسیج بردسیر در آذر ماه سال ۶۱ اعزام شدم. برای اولین مرتبه، من را بردند گیلانغرب.نزدیک شهر یک پادگان بود، در آن مستقر شدیم؛ وقتی لباس آوردند، کوچکترین شماره را به من دادند؛سه بار آن را کوتاه کردم!! در محوطه پادگان قدم میزدم که یک مرتبه، شخصی را دیدم که یک دست لباس بسیجی بر تن داشت و یک چفیه بر گردن. آمد نزدیک من ، سلام کرد و گفت: چطوری؟ بچه کجایی؟ گفتم:بچه رابر هستم. گفت:چه کسی تو را اعزام کرده؟ گفتم:من از بردسیر اعزام شدم. گفت:نمیترسی تو را برگردانند؟؟ گفتم:نه؛ میروم پیش #قاسم_سلیمانی .همشهری من است. از او می‌خواهم دستور بدهد در جبهه بمانم. گفت: اگر قاسم سلیمانی بگوید برگرد، برمیگردی؟ گفتم: .... #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! به لحاظ سنی، خیلی کوچک
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 💠شرط ژنرال قاسم سلیمانی!! ...گفت: اگر بگوید برگرد، برمیگردی؟ گفتم: قاسم سلیمانی میداند من بچه عشایر هستم و توان کارکردن در جبهه را دارم؛ و نمی‌گوید برگرد. در جواب من گفت: قاسم سلیمانی را می‌شناسی؟ گفتم: بله. گفت: قاسم سلیمانی من‌ هستم و حالا ماندن تو یک شرط دارد؛ آن هم اینکه صبح ها جلوی گردان،یک پرچم در دست داشته باشی و بدوی. در جوابش گفتم: قبول دارم. وقت تحویل اسلحه شد. یک اسلحه قنداق دار کلاشینکف را به من دادند که از قدّ من بلندتر بود! خدا رحمت کند ، شهید میرحسینی گفت: " به ایشان، یک اسلحه تاشو بدهید." موقع تحویل پوتین شد. باز هم هیچ شماره ای به پای من جور نیامد؛ شهید میرحسینی به مسئول تدارکات گفت: "بروید کفش ملی، یک جفت کفش زیپی شماره۳۶ برایش بخرید." و مسئول تدارکات این کار را کرد و یک جفت کفش ملی برای من خریدند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم» #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خو
🦋 "روزی سخــــت" دانشکده فنی کرمان آن روزها محل اعزام نیروها به شده بود. از همه ی شهرستان های استان کرمان های آماده ی نبرد، در ساختمان دایره شکل دانشکده فنی، جمع شده بودند. روز اعزام رسیده بود و که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثاراللّه را به عهده داشت، دستور داده بود همه ی نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند. در دسته های پنجاه نفری روی زمین چمن نشستیم."قاسم" میان نیروها قدم می زد و یک به یک آن ها را برانداز می کرد. پشت سرش "میثم افغانی" راه می رفت. میثم قدی بلند و سینه ای گشاده داشت. اگر یک قدم از قاسم جلو می افتاد، همه فکر می کردند فرمانده اصلی اوست؛ بس که رشید و بالا بلند بود. حاج قاسم و میثم و چند پاسدار دیگر داشتند به سمت ما می آمدند.دلم لرزید. او آمده بود تا نیروها را غربال کند.👌 کوچک تر ها از غربال او فرو می افتادند. نیروهایی را که سن و سالی نداشتند از صف بیرون می کشید و می گفت:«شما تشریف ببرید پادگان؛ ان شالله اعزام های بعدی از شما استفاده می شه!» فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالا و بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در را بر دلم بگذارد.😞 درآن لحظه چقدر از " " متنفر بودم.😬 این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ 😖 اصلا اگر مال جنگ نیستم، پس چرا روز اول گذاشتند به "پادگان قدس" بروم و آن جا یک ماه آموزش نظامی ببینم؟ اگر بنا نبود اعزام بشوم، پس ، مسئول آموزش نظامی، به چه حقی ساعت سه بامداد سوت می زد و مجبورمان می کرد ظرف چهار دقیقه با سلاح و تجهیزات در زمین یخ زده پادگان حاضر باشیم؟🧐 اگر من بچه ام و به درد جبهه نمی خورم، پس چرا آقای "شیخ بهائی" آن همه باز و بسته کردن انواع سلاح ها را یادمان داده است؟ پس آقای دامغانی به چه حقی در میدان تیر آن قدر سخت می گرفت؟ آقای مهرابی چرا ساعت یک بعداز ظهر، در بیابان های میدان تیر، آن طرف کوه های "صاحب الزّمان" ما را ..... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 🎞سخنان شگفت انگیز #حاج_قاسم درمورد #امام_خمینی (ره) 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـد
🦋 ♦️به روایت: جناب آقای محسن رضایی(دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام) اخلاق و روحیات در فضای ادبیات و روحیات (ره) شکل گرفت؛ البته ایشان روی خود نیز خیلی کار میکرد و زحمت می کشید ، که برای رسیدن به چنین مقامی بسیار موثر بود.💫 برادرمان ، در حقیقت تماماً تربیت شده و مخصوصاً دفاع مقدس بود. یک جوان ۲۵ ساله که وقتی وارد دفاع مقدس می شود ، همه شخصیتش شکل می گیرد. از رده های بسیار پایین ، مثل فرماندهی گردان در عملیات طریق القدس در آذر ماه سال ۱۳۶۰ تا چند ماه بعد ، که فرماندهی تیپ در عملیات فتح المبین در دی ماه سال ۱۳۶۰ را بر عهده می گیرد و تا فرماندهی لشکر پیش می رود و تمام فنون و علوم دفاع مقدس را یاد میگیرد.👌 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 ♦️به روایت: جناب آقای عباس افزون(همرزم شهید) 🌀خدا
🌏 ♦️به روایت: جناب آقای محسن رضایی تقریباً ویژگی هایی را که درباره مدیریت جهادی بیان می‌شود، به نحو کاملی پیدا کرده بود. مدیریت جهادی انواع مختلفی دارد. ممکن است در مقطعی از زمان ، کسانی کنار فرمانده لشکرها بوده باشند ولی نتوانسته باشند این مدیریت را یاد بگیرند؛ 👈ولی بعضی ها بودند که از ابتدا تا انتها ، با همه وجود در این فضای و فضای مدیریتی حضور داشتند و کاملاً آن را فرا گرفتند. نیز اینگونه بود.👌 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#baghdad 1:20'🔥 به وقت عروج 🕊 باز هم به وقتِ عاشقی، ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد #جمعه، همان ساعتی که م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•به وقتِ عروج 🕊 1:20'🔥 ⚡️بسم اللّٰه القاصمِ الجبارین⚡️ سردارِ دین.. آخر به آرزوش رسید و رفت، تو آغوشِ ....😭🥀 انتقامشو می‌گیریم، شادش می‌کنیم!! °•سردار؛ برسون سلاممُ به علمدار..😭♥️ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🌏 📽ویدئویی تاثیرگذار از سخنان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره رشادت‌های #شهید_مهد
🌏 👤راوی: سردار رمضان شریف ۳ماه قبل از شهادت ایشان، من جلسه‌ای با او داشتم. ایشان خطاب به من گفت: "بعنوان مسئول روابط‌ عمومی و سخنگوی سپاه، می‌خواهم چیزی را به شما بگویم. هر موقع شنیدید می‌خواهد کاندیدای ریاست‌ جمهوری شود، نیازی نیست شما با من تماس بگیرید و صحت و سقم موضوع را جویا شوید. از جانب من مسئول هستید که این موضوع را به‌شدت تکذیب کنید!❌ زیرا آن چیزی که من بعنوان یک پاسدار می‌خواهم، سربلندی و عزت مردم ایران است و اساساً به این موضوعات فکر نمی‌کنم." 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 رمان «آن بیست و سه نفر» 📖 "خاطرات
قسمت نود و دوم🦋 «فؤاد» ادامه... بوی تند ادکلنش پیچید توی بینی‌ام. گفت: «ببین، من‌کار ندارم واقعاً چند سالته؟ من می‌خوام صدات رو ضبط کنم این تو.» اشاره کرد به ضبط صوت کتابی‌اش و ادامه داد: «وقتی ازت می پرسم چند سالته، می‌گی سیزده سال. وقتی هم ازت می‌پرسم چرا اومدی جبهه، می‌گی به زور فرستادنم. فهمیدی؟ خلاص!» دلم هُری ریخت پایین. ماجرای روز اعزام آمد جلوی چشمم و صدای ، وقتی که داشت کوچک‌تر ها را از صف بیرون‌می‌کشید، پیچید توی گوشم. _عراقیا بچه های کم سن و سال رو، وقتی اسیر می‌شن، مجبور می‌کنن بگن ماها رو به زور فرستادن جبهه. 😐 دلم را قرص کردم. 😇 از خداوند و کمک خواستم و با قاطعیت در جواب فؤاد گفتم: «ولی من هفده سالَمِه. کسی هم من رو به زور نفرستاده جبهه!»... فؤاد گُر گرفت انگار. بلند شد ایستاد‌... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarKerman