eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.4هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
9.2هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج‌قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴 توهین یکی از #مدافعان_حرم به #سردار_س
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔹دوران جنگ در سوریه🔹 میگفت: روزی درمنطقه ای در ، حاجی خواست بادوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی راکه سوراخی داشت، بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین بشه. همینکه گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سروصورت ما‼️ حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره بادوربین دیدبزنه که این بار ،گلوله ای نشست کنار گوشش روی دیوار😢 خلاصه شناسایی به گذشت.... بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست!!! به اصرار زیاد حاجی روسوار ماشین کردیم وراه افتادیم. هنوز زیاد دورنشده بودیم که همون خونه درجا منفجر 💥شد وحدود هفده تن شدند😢 بعداز این اتفاق حاجی به من گفت: حسین امروز چندبار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...😔 ⬅️بیان خاطرات حاج قاسم توسط سردار حسنی سعدی در تاریخ ۸ بهمن۹۸ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج) إِنَّ الْإِنْسَانَ ؛ لَفِي خُسْرٍ ... یعنی آدم بمیرد ؛ و روی ماهت را نبیند ..‌. أینَ صاحِبُنا ؛ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ ... اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفرج ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
❇️نکات کلیدی ⬅️بخوانید فرازی از وصیت نامه: #شهید_محمد_رضا_کاظمی_زاده ♦️چه نیکو است اگر با جان ودل
🍃 اوعلاوه بر تدریس به فعالیتهای فرهنگی ومذهبی وشرکت در تظاهرات بر علیه شاه می پرداخت. با شروع اوکه شور در دل و خدادر سرداشت مدرسه را رها نمود وبه خیل عاشقان کربلا پیوست.🌹 او بارها در جبهه حضوریافت تا اینکه سرانجام در روز پنجم اسفندماه سال 1364 در شربت نوشید ودر بهشت برین منزلگاه جاودان یافت. او در خودنوشت: چه سخت است روز حساب ، روزی که همه چیز دگرگون می شود زمین به غیرزمین تبدیل می شود. وای به حال کسی که در آن روز مورد غضب خداوند باشد. ای کاش همه در پی این بودیم که دریابیم حقیقت آفرینش را، حقیقت زندگی ، حقیقت حق را ، حقیقت خویش را،حقیقت راه را وحقیقت حرکت را وعمل حقیقی را.✨ ای کاش همه ی ما بدنبال این بودیم که درک کنیم ارزش را وعمل باارزش را ، وآنچیزی را که سبب می شود انسان از افتادن به اسفل السافلین نجات پیدا کرده وبه اعلاء علیین برسد.✨ کاش همه دریابیم تنها وسیله معراج مؤمن را.🌱 ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
مداحی آنلاین - تنهاترین - مهدی رسولی.mp3
2.97M
🌙 🍃اومدم تنهای تنها 🍃من همون تنهاترینم 🍃اومدم بگم که امسال کربلاموازتومیخوام مهدی رسولی ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
"پنجشنبه های دلتنگی" هوای دلهای ما این روزها بارانیست...🌧 اما دلهای عاشــ💔ــق زیر چتر #شهدا در اما
اے شـــ🕊ــهید دل من ڪلبه بارانِ اسٺ و تو آڹ باراڹ بے اجازه ای ڪه ناگهاڹ در احساس مڹ چڪہ مےڪنی...🌱 ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🌸نرسیده شروع کرد به فعالیت درمحله خودمان🌸 روایتے اززبان پدر.....🌾 #مسجدهاشمی مسجدی بود که به جز چ
#شهید_علی_ماهانی ⭐️ « رفتم به ملاقات علے آقا در زندان. گفتند حق ندارے صحبت کنے، فقط میتوانے او را ببینے! زیر باران منتظر بودم🌧 وقتی علے آقا را آوردند، دست و پایش را بسته بودند و سربازها محاصره اش کرده بودند. سر و صورت خون آلودش را که دیدم، نتوانستم طاقت بیاورم...😤 رفتم جلوے سربازها و گفتم: چرا این کار را کردید؟ خدا را خوش نمے آید!!😠 علے آقا سرم فریاد کشید و گفت: "حسین .. التماس نکن! همین روزها #امام مےآید، من هم آزاد میشوم.🙂 تمام کشور آزاد میشود.🇮🇷" سربازها افتادند به جانش و تا جایے که مےتوانستند، نیمساعت زیر باران او را زدند..! » [خاطره ای از همرزم شهید] 📖:پیراهن‌خاکی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای حمید شفیعی 🔹صفحه ۱۳۷_۱۳۵ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🦋 ((لبخند زیبا)) های واحد عموماً در شب انجام می گرفت؛ چون بچه‌ها در نهایت اختفا خودشان را به دشمن نزدیک می کردند. شب ها به می رفتند و روزها به کار های خودشان می پرداختند و یا در جلسات و کلاس هایی که در واحد تشکیل می شد، شرکت می کردند. آن روز هر کس مشغول کار خودش بود. محمّدحسین هم داخل سنگر بود. نزدیکی های ظهر حدود ساعت دوازده🕛،یک مرتبه هوا توفانی🌪شد. گرد و خاک و غبار تمام را پوشانده بود. چشم، چشم را نمی دید. در همین موقع متوجه طوفان شد. با عجله از سنگر بیرون آمد و گفت: «خیلی هوای خوبی شد👌، باید هرچه زود تر بروم میان عراقی ها.» گفتم:«جدّی می گویی؟!..می خواهی بروی؟!😳» گفت:«بله!...بهترین فرصت است.» دیدم مثل اینکه جدّی جدّی آماده حرکت شد؛ آن هم در روز روشن!😯 جلو رفتم و با التماس گفتم: « بابا حسین جان!...دست بردار. رفتن میان عراقی ها،آن هم در روز روشن خیلی خطرناک است.» گفت:«هوا را نگاه کن!هیچی دیده نمیشود.» گفتم:«الان هوا توفانی است، امّا ممکن است چند دقیقه دیگر صاف صاف بشود.» گفت:«مهم این است که تا آنجا بتوانم بروم نگران نباش چشم بر هم زدی رسیدم.» گفتم:«خب!...چرا صبر نمی کنی تا شب؟» گفت:«الان می روم و کار شبم را انجام می دهم.» هرچه اصرار کردم،فایده ای نداشت. او به سرعت طرف دشمن رفت. همینطور بهت زده😧 نگاهش کردم تا رفت و میان گرد و غبار گم شد. دیگر نه محمّدحسین را می دیدم و نه خط عراقی ها را. فقط چند متر جلوتر مان مشخّص بود. هنوز مدت زیادی از رفتن محمّدحسین نگذشته بود که طوفان کم کم رو به آرامی گذاشت و لحظاتی بعد هوا صاف صاف شد. دلشوره و اضطراب😰 آرامش را از من گرفته بود، با خوابیدن توفان نگرانی ام صد چندان شد. دوربین را برداشتم و لبه خاکریز آمدم. های عراقی را زیر نظر گرفتم. نگهبان هایشان سر پست بودند؛ اما از محمّدحسین خبری نبود. همینطور مضطرب نقاط مختلف را نگاه می کردم که یک مرتبه او را دیدم. داخل کانال دشمن نشسته بود؛ نمی دانستم چه کار می خواهد بکند . از خط ما تا خط عراقی ها سه کیلومتر راه بود. هوا روشن و آسمان صاف بود. کوچک ترین حرکتی در این مسیر از دید دشمن پنهان نمی ماند. همینطور که داشتم با دوربین نگاه می کردم، دیدم یک دفعه..... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گاهے، آرزوے شهادت کردن ِمن عرشیان را به خنده وا مےدارد ... ! من...آرے منِ غرق دنیا شده را... این سحرها را دریابیم💔📿 با دلی شکسته💔 چشمــانی اشکــبار😔 به سوے مــعبود برویــمـ📿 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔹دوران جنگ در سوریه🔹 #شهید_پور_جعفری م
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ 🌸یک بار رو به من گفت از غیب خبر داره! گفتم یعنی چی؟! گفت: آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم اما... پرسیدم؛ چه خوابی؟ حاج حسین گفت: چندی قبل خواب را که پیغام را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم. در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا🤲🏻 کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعانکرد، گفتم من دعا میکنم آمین بگو و بعد گفتم خدایا منو به برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید. حاج قاسم از کجا فهمیده که بهم گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند،دعا کند شهید می شوی. حاج حسین درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.حاج حسین آنجا از مادر کاظمی میخواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند. مادر شهید کاظمی در حالی که دست 🤲🏻هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند. واینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش و حاج حسین یکماه بعد در سوریه می شود.🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهــدا @Golzar_Shohaday_Kerman
⚘ ای ؛ گـذر زمــان ، همه چیز را با خود می‌برد جز ردّ نگاه تــو را . . . 🌷 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌱حتی اگر خسته ای یا حوصله ‌نداری؛ ‏نمازهایت‌ را عاشقانه♥️ ‌بخوان..! تکرار هیچ‌چیز‌ جز نماز در‌ این ‌دنیا قشنگ ‌نیست😍 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
جوانی_که_حاجت_میدهد_1395-11-13-12-02.mp3
9.17M
🎤 ‌یه جوون طلبه ای رفت خواستگاری جوابش کردن دلش میگیره😔💔 ؛ از طریق یکی از دوستاش میره میشه... راوی🎙، روایتگر_شهدا 🙏🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
اے شـــ🕊ــهید دل من ڪلبه بارانِ اسٺ و تو آڹ باراڹ بے اجازه ای ڪه ناگهاڹ در احسا
🦋 ای شـــهدا ..! در این شلوغیِ دنیا، فراموشتان نکرده ایم ؛ در شلوغی فراموشمان نکنید...!😔 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم الله قاصم الجبارین🍃 #اطلاعیه 🔴به اطلاع شما بزرگواران میرسانیم امروز حوالی ⌚ساعت۱۸:۳۰ ✅قرائ
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین🍃 #اطلاعیه 🔴به اطلاع شما بزرگواران میرسانیم پخش زنده دعای ابوحمزه ثمالےاز صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) ⌚ساعت :۲۴ 📱صفحه سوم اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir خادمین شهدا رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نکنید🍃 #با_ما_همراه_باشید 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی": 🔸به روایت آقای حمید شفیعی 🔹صفحه ۱۳۹_۱۳۷ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🦋 ((لبخند زیبا)) <ادامه> همینطور که داشتم با دوربین نگاه می کردم، دیدم یک دفعه از سنگر عراقی ها بیرون پرید و به طرف خط خودی شروع به دویدن کرد. نگهبان های عراقی هم که تازه او را دیده بودند با هرچه دم دستشان بود شروع به تیر اندازی کردند. محمّدحسین تنها وسط بیابان می دوید و عراقی ها هم مسیر حرکت او را به شدّت زیر گرفته بودند. ما هم نگران😨 این طرف خط نشسته بودیم و جلو را نگاه می کردیم و هیچ کاری از دستمان بر نمی آمد. گلوله های خمپاره، یکی پس از دیگری، در اطراف محمّدحسین می شد؛ امّا نکتۂ عجیب برای ما خنده های😊 محمّدحسین در آن شرایط بود، در حالی که می دوید و از دست عراقی ها فرار می کرد یک لحظه خنده اش قطع نمی شد. انگار نه انگار که این همه آتش را دارند روی سر او می ریزند!😳 من و نشسته بودیم و گلوله ها را می شمردیم. فقط حدود هفتاد و پنج شصت اطرافش زدند، امّا او بی خیال می خندید و با سرعت به طرف ما می دوید.😯 خوشبختانه بدنش کوچک ترین خراشی بر نداشت. وقتی رسید،خیلی خوشحال☺️️بود جلو آمد و با خنده های زیبایش شروع کرد به تعریف: «رفتم تمام مواضعشان را دیدم. که اصلا ندارند، آن کانال را جدید کَندند ، تازه دارند هایشان را می زنند. خطشان خلوت خلوت است و کم کم دارند کارهایشان را انجام می دهند.» محمّدحسین تمام این را در همین مدت کوتاه به دست آورده بود! شاید اگر شب این را انجام می داد ، خطرش کمتر بود، امّا به اطلاعاتی این چنین دست پیدا نمی کرد. برای او، کار از هرچیزی مهم تر بود. وقتی حرف هایش تمام شد به طرف سنگرش رفت و به شوخی گفت: «اینم از کار شب ما😊.در عوض برویم امشب یک ساعت راحت بخوابیم!» 💠دریـغ و درد که تا این زمان ندانسـتم که کیمیای سعادت رفیق بود ، ((تپۂ شهدا_مرز خطر)) در عملیات چهار ،در نقطه ای به نام "قوچ سلطان" مستقر بودیم. محور شناسایی هم "تپه شهدا" بود. آنجا غالب شناسایی ها را محمّدحسین به تنهایی انجام می داد. لاغر اندام،سبک،چابک و سریع بود. هوش و ذکاوتش هم که جای خود داشت. به خاطر دید مستقیم روی منطقه مجبور بود که شب ها راه بیفتد. صبح زود می رسید پای تپۂ تا شب صبر می کرد و بعد می رفت میان عراقی ها. یک شب که تازه از راه رسیده بود، .... <ادامه دارد> 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#اطلاعیه ❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خان
❕ 🔍 ما به همکاری شما بزرگواران برای تکمیل اطلاعات شهدای عزیز شهرمان نیازمندیم. لذا از خانواده، آشنایان و همرزمان دو شهید بزرگوار: و خواهشمندیم در تکمیل اطلاعات این شهیدان با مراجعه به ادمین کانال به آیدی @GSK_Admin ما را یاری نمایند. با سپاس از همکاری و همراهی شما... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین🍃 #اطلاعیه 🔴به اطلاع شما بزرگواران میرسانیم پخش زنده دعای ابوحمزه ثمالےاز
🍃بسم اللہ قاصم الجبارین 🍃 🎥هم اکنون پخش دعای ابوحمزه ثمالے از صفحه سوم گلزار شهدا(صفحه لایو) 📱صفحه اینستاگرام ما: @shohada_kerman.ir 🍃التماس دعا🍃 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✍ #خاطره_شهدا 🌸یک بار #حاج_حسین_بادپا
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🍃ماجرای اقامه نماز در کاخ کرملین قبل از دیدار با ابراهیم شهریاری ماجرای نماز سپهبد شهید سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، نقل می‌کند؛ در بخشی از کتاب📖 «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خوانده‌ نشده از است در این خاطره آمده است: وقت نماز بود، زدیم بغل، گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه، ان‌شاءاللّه🤲🏻.» نگاهم کرد و گفت: «ابراهیم!» ــ نمازی خواندم که در طول عمرم در نخواندم. به حاج قاسم گفتم: حاج آقا شما همه‌ی نمازهایتان قبول است.💚 قصه نماز خوانده شده حاج قاسم فرق می‌کرد. به کاخ کرملین رفته بود و با پوتین قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه🇷🇺 برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. همه نگاهش می‌کردند. می‌گفت: در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.😇 پایان نماز پیشانی‌اش را روی مهر📿 گذاشت. به خدای خودش گفت: «خدایا این بود کرامت تو♥️، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه می‌کشیدند، حالا منِ آمدم اینجا نماز خواندم.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹 ✨ سحر سجاده ات راچون گشودی، و با #معبود خود خلوت نمودی، ✨ چو خواندی خالقت را عاشقانه! و اشكي هدیہ کردی دانه دانه، ✨ تو را اي دوست #مهدی ♡را دعا کن، دعا بهر #فرج بی انتها کن... ‌ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
پدر چندین مرتبه به اعزام گردیده بود شهید در همین اثنا تصمیم به اعزام و شرکت در صحنه های گرفت.🍃 وقتی که پدر ایشان گفتند که چرا به جبهه آمدی در جواب پدر گفتند: شما پیرمرد هستی به آمدی ولی من که هستم نباید بیایم!! شما بروید و ما جوانها از سرزمین اسلامی و آرمانهای شهیدان  میکنیم🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman