eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.4هزار دنبال‌کننده
24هزار عکس
9.7هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 شبی،به هر سختی که بود بلند شدم. وقتی آب سرد، خواب را از سرم پراند، تازه متوجه شدم چه لذّتی دارد در این شبهای خلوت، با خدای خودت تنها باشی و حرف بزنی. 😌 همان جا به زمین نشستم، دستانم را به آسمان بلند کردم. 🤲 لذّت اولین چنان در روحم اثر کرد که هنوز فراموش نکرده ام. دیگر هیچ وقت نشنیدم علی آقا حتّی یک کلام در مورد نماز شب با من حرف بزند. به اصطلاح افتاده بودم تو خط. 👌 از عزّت و بزرگواری او اینطور بگویم که آن روزها با علی آقا شب و روز در یک سنگر زندگی می کردیم. بعضی وقت ها هم برای وضو گرفتن با هم بیرون می رفتیم. بخاطر لطفی که شامل ِ حالم کرده بود، ارتباط تنگاتنگی با هم داشتیم؛ امّا حالا بعد از چندین سال می گویند که علی آقا پاشنهٔ پا نداشته و بخاطر اینکه کسی را به زحمت نیندازد، بعد از عمل جراحی، پاشنهٔ چوبی ساخت خودش را جایگزین کرده بود. 😔 می پرسم : «چطور؟» می گویند: «پایش که اینطور شد، چشم در چشم فرمانده اش گفته :یک خراش کوچک است.... چطور می پرسی چطور؟» ما در یک سنگر زندگی می کردیم و من می دیدم می لنگد؛ امّا می گفت: «فکر کن مادرزادی است.» گاهی با خود می گویم :کاش همان روز که پرسیده بود مجروح هستی، جای آن زخم کوچکم را نشان نمی دادم و نمی گفتم : «نگو علی آقا بدجوری هم مجروح جنگم.....» 😥 البته تأثیر افکار و روحیات علی آقا را نمی شود اندازه گیری کرد. بر هر کسی هم به شکلی تأثیر می گذاشت. بارها با افراد بی اعتقادی به صحبت می نشست و جرقه ای در ذهنشان می زد که وقتی می رفتند و به جایی می رسیدند، موجب غبطهٔ ما می شدند. 😢 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ✨«وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنّ
#مناجات_نامه 🌒 اے قادر متعال...🌱 اين بنده حقير و گنه كارت را از رحمت خود بی نياز نگردان. باب #اخلاص در عمل را به رويم بگشای ، روحيه #ايثار و  ازخودگذشتگی را در وجودم پديد آور....🌻 #سردار_شهید_حاج_علی_حاجبی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 📹فیلمی دیده نشده از حضور #سردار_قاسم_سل
🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 💠مرد روزهای سخت در پیِ توطئۀ جدید غـرب و پشتیبانی مالی کشورهایی مانند عربستان سعودی که به شکل گیری گروهک های تروریستی تکفیری، اعم از داعش و جبهۀ النصرة در منطقه انجامید، با دعوت رسمی دولتهای سوریه و عـراق، به این دو کشور رفته و در عراق«حشدالشعبی» و در سوریه، بسیج مردمی (قوات الدفاع الوطنی)را شکل دادند و با کمک آنها و هدایت و مشاورۀ نیروی سپاه، طی ۶ سال، بساط تروریستها در این دو کشور تقریبا جمع شد. این بزرگوار همچنین با سفر به مسکو، در همراه کردن روسیه و شخص پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه نقش بسزایی داشتند. نقش بی بدیل سردارسلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، سبب شد تا آمریکایی ها و اسرائیلی ها القابی چون 《شبح فرمانده》 ، 《قدرتمندترین فرد خاورمیانه》 و 《کابوس اسرائیل》 را برای ایشان به کار ببرند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌱 آقا اجازه ، دست خودم نیست خستہ ام دردرس عشق، من صف آخر نشستہ ام... یعنے نمے شود کہ ببینم سحر رسید؟ درس غریبِ”غیبت کبرے”بہ سر رسید... 🌹اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌ الفرَج🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
🌷 🍂مرد میخواهد... اینکه بگذری از آرزوهایت... زنجیرهای دلبستگی را از خود رهاکنی. گفتنش آسان است... 🍂اگر عمل کردن به آن هم ، سهل بود به خیلی ها واژه اضافه شده بود... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
زمانیکه پشت #جبهه بودم، به #لشکر رفتم تا برای شستن لباس‌ها، پودر رختشویی بگیرم . اتفاقا علی را آنجا
🌷 🌷 🍁ای عشق همه بهانہ از توست 🍁من خامُشم ، این ترانہ از توست... 🍁من اندوه خویش را،ندانم 🍁این گریه بی بهانہ ،از توست.... سلام بر مردِ بی ادعا علے آقا ، عطرنگاهت جامانده درگلبرگ هاے یاسمن ها دعایم کن،🌱 تا از نور معنوی وفیوضات الهی و شهدایی بهره مند شوم.🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#آیا_میدانید_که شهید علی اکبر محمدحسینی درمراسم تشییع جنازه شهید محمود اخلاقی چه گفت⁉️ "روز عاشورا
🌱 رفت پیش یکی از زندانی ها که نگهبانش بود و گفت: کمی پول داری به من قرض بدهی؟ _چه قدر می خواهی؟ +فقط ۱۰تومان میخواهم.پدرم هرسه روز ، ۱۰ تومان به من میدهد و من آن را به دو خانواده ی نیازمند می رسانم. الان چهار پنج روز است که من اینجا هستم و پدرم را ندیدم. آن خانواده ها هم هیچ پولی ندارند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان شبیه #شهدا رفتار کردن سخت نیست..... فقط کمی حواس جمع میخواهد... یه تعریف متفاو
#گلزار_شهدای_کرمان 🌹 توصیه ام به شما این است که هرکدام، یک #شهید را برای خودتان انتخاب کنید. حتما هم نباید معروف باشد. در گمنام ها، انسان های فوق العاده ای وجود دارد، آنها را هم در نظر بگیرید.🌱 دعا کنید خدا به حق "حضرت زهرا سلام الله علیها" ما را به #شهادت برساند و این شهادت را منشا رحمت و آمرزش ما قرار دهد. #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #سردار_دلها #انتقام_سخت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ١٢٨_١٢٧ 🔸فصل یازدهم 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 بارها خود من تا نزدیکی دام های شیطان پیش میرفتم؛ امّا علی آقا با دو کلمه نجاتم میداد. وقتی محرم راز می شد و گناهی پنهانی را با او در میان می گذاشتم، با جمله‌ای دلم را می لرزاند. تا درهای آمرزش به رویم باز شود. همچنین از گناهانی صحبت می کرد که از بس همه مرتکب می شوند، دیگر آن ها را گناه به حساب نمی آورند.😢 آن وقت با سخنانش، ریشهٔ ارتکاب گناهان غیرعمدی را به شدّت کند می کرد. منِ شرمنده هیچ وقت آن روز را فراموش نمیکنم، هنوز هم عرقِ شرم پیشانی ام خشک نشده. رحمت کند رفتگانِ همه‌ را. بابای خدا بیامرزِ ما عادت داشت هر وقت خیار می خورد تهش رو هم به پیشانی می‌چسباند و می‌گفت: « ته خیار، سردرد را خوب می کند» روی این حساب من هم از کودکی عادت کرده بودم که همین کار را بکنم؛ مگر در مهمانی و مجالس که خجالت می کشیدم. یادم می‌آید مقدار زیادی خیار به سنگر ما آورده بودند؛ من بنا به عادت قدیمی خیار را خوردم و ته آن را به پیشانی چسباندم؛ اما بدون اینکه متوجه بشوم، اصطلاح محلی ته خیار را به زبان آورده بودم. با نگاهی که علی آقا به من کرد، تمام تنم از عرقِ شرم خیس شد. 😰 نگاهی که تا آخر عمر فراموش نمی کنم. اما همین نگاه گاهی اوقات درون آدم را میخواند، می کاوید، میفهمید تو چه خواستی، یا چه می خواهی ! تقریباً هوا سرد بود که با بچّه‌ها دست به کار شدیم تا سنگرِ بزرگتری برای خودمان دست و پا کنیم. مشغول که شدیم، عرق از سر تا پایمان بیرون زد. با اینکه هوا هم زیاد گرم نبود، با هر ضربهٔ کلنگ مجبور می شدیم عرق پیشانی را بگیریم. علی آقا هم با اینکه یک دستش مجروح و فلج بود، شرمنده مان کرد و تا آنجا که توانست، با یک دست کار کرد؛ امّا بچّه ها او را به اصرار کنار کشیدند. در اوج خستگی بودم که...... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌷 💠مرد روزهای سخت در پیِ توطئۀ جدید غـرب و پشتیبان
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️آستین کوتاه! بار اول که خواست بیاید سپاه، سال ۱۳۵۸ ،یعنی یک سال بعد از انقلاب، سرِ قیافه و تیپش رد شد: هیکل ورزشکاری داشت و لباس آستین کوتاه سفید و چسبانی به تن میکرد و بازوهایش بیرون می افتاد. موهای وزوزی و کمربند پهنش هم تکمیل کنندۀ ماجرا بود. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman