🌱 آقا ببخش، بس که سرم گرم زندگیست کمتر دلم برای شما تنگ می شود 😔 #سه_شنبه_های_امام_زمانی #استوری 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

🔹 شعبان ، فصل مناجات با خدا #شعبان #رهبر 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

#گلزار_شهدای_کرمان #شهید تو چه آیه ای از حقی ,‌ که این چنین حیاتمان را با یاد خود جلا دادی. امروز روزی است که بدنیا امدی. 💫 تو آنچنان #عارفانه زیستی که همه را مسحور خود کردی و قلب‌ها را فتح کردی؛ و حتی قلب فاتح القلوب سردار دلها را 💐 #حاج_قاسم میخواست عارف واقعی را به همه بشناساند. خواست تو را عزیزتر کند. میلادت مبارک همخانه ی بهشتی سردار دلها❤️ #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

#سالروز_عروج 💫 مولی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام»: از مرگ راه فرار و گریزی نیست، کسی که کشته نشود (بالاخره) خواهد مُرد، (آری) بهترین مرگ و میرها ، کشته شدن در راه خداست. #شهید_غلام_عباس_کرمی #شهید_غلام_حسین_موسی #شهید_هوشنگ_آزادی #شهید_مصطفی_قاسم_زاده #شهید_رضا_پور_حسینی #شهید_محمد_رضا_معین_الدینی شادی روح پاک و مطهرشان صلوات🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

چرا هنگام آوردن اسم #امام_زمان(عج) قیام می کنیم؟؟ #پادکست 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

#گلزار_شهدای_کرمان این‌بار؛ دلداده ی #حاج_قاسم ، زائری از کشور هند است که از حس و حالش برای ما خادمین گلزار شهدا می نویسد..✍ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

📜وصیت نامه #شهید_هوشنگ_آزادی: ای ملت شهیدپرور ایران, امام را تنها نگذارید . در نمازهایتان دعا به جان امام و رزمندگان را فراموش نکنید؛ به عیادت مجروحین و معلولین جنگ و #انقلاب بروید. به دیدار خانواده شهداء رفته و آنها را دلداری دهید تا غم از دست رفتن فرزندانشان را فراموش کنند. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

#گلزار_شهدای_کرمان #سه_شنبه_های_مهدوی مقدمه ایست, تا یادکنیم از عزیزترینی که شده است غریب ترین ... العجل العجل العجل ... الساعه الساعه الساعه... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

ارباب شدی که رو به هرکس نزنم ؛ یا حسین(ع)💫 میلاد سالار شهیدان , امام حسین(ع) مبارک ✨ #استوری #میلاد_امام_حسین 🌸 #ماه_شعبان 🌱 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۵۲_۱۵۱ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman

#قسمت_هشتاد_و_ششم🦋 «یک‌ مرد عرب» در زندان با صدایی خشک بسته شده بود و ما داشتیم خفه می شدیم از گرما.🤯 عرق از هفت بند تنمان جاری بود. خون های خشک روی لباس هایمان دوباره تازه شد. زخمی نشده بودم؛ ولی از خون اکبر هنوز لباس‌هایم رنگین بود. تیر خورده ها با هر تلاطم جمعیت فریادشان بلند می شد. تشنگی توانمان را بریده بود. کسی محکم کوبید به در‌. دریچه کوچک روی در باز شد. گروهبانی عراقی از آن طرف دریچه صدا می زد: «صالح ... صالح ... » صالح را نمی شناختیم. سرباز دوباره تکرار کرد: «صالح ... صالح ...» مردی حدوداً چهل ساله، که گوشه زندان کنار جناب سرهنگ نشسته بود، از جا بلند شد و سراسیمه به سمت دریچه دوید. چشمانی ریز، صورتی سبزه، و موهایی مجعد داشت. دشداشه عربی اش به سختی ساق های عریانش را می پوشاند. سرباز عراقی پشت دریچه، بلند و پرخاشگر، چیزهایی به او گفت. صالح برگشت به طرف ما و با لهجه غلیظ عربی فریاد زد: «آقایون ساکت! برادرا، لطفاً ساکت! همه گوش بدن.» همهمه ها خوابید. صالح ادامه داد: «این سرباز عراقی می‌گه شما باید به سه گروه تقسیم بشین. ارتشیا یه طرف، بسیجیا یه طرف، #پاسدار هم که بین شما نداریم یه طرف.» ... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman