سلام. صبح و عاقبت همه به خیر و شادی.
🌺🌺🌺
شعر طنز امروز، ارسالی آقای تیموری از شاعران و همراهان کانال است که ضمن سپاس از ایشان، ارائه میگردد.
🙏🙏🙏
هدایت شده از علیرضا تیموری
می خواهد چه کار 😃😃
آدم پرکار اصلا کار می خواهد چه کار ؟
آدم بیعار اصلا عار می خواهد چه کار ؟
آدمی که مار دارد ، معرکه گیری کند
آدم بیمار ، جانم مار می خواهد چه کار ؟
بار باشد مال وانت یا تریلی ، کامیون
آن زنی که بار دارد بار می خواهد چه کار ؟
آن که باشد هار و پاچه گیرد از خلق خدا
داخل خانه سگی بس هار می خواهد چه کار ؟
آن گلی که زشت و بی بو هست در باغ و چمن
آن گل خرزهره اصلا خار می خواهد چه کار ؟
ماشینِ مش مندلی را نیست بوق و صندلی
خودروی فرسوده مهماندار می خواهد چه کار ؟
آنکه دائم می زند زیرآبِ همکاران خود
در اداره این بشر همکار می خواهد چه کار ؟
آدمی که زلف دارد می کند آرایشش
آدم طاس و کچل سشوار می خواهد چه کار ؟
آنکه در دنیا ندارد یک وجب خاک و زمین
آجر و سیمان یا معمار می خواهد چه کار ؟
آنکه باشد کله اش دائم به گوشی همچو من
راس ساعت رادیو ، اخبار می خواهد چه کار ؟
آنکه آورده سه تا ضامن تمامی کارمند
چاقوی زنجانِ ضامن دار می خواهد چه کار ؟
توپ جمع کن هست تنها این پسر دورِ چمن
کارت زرد و قرمز و اخطار می خواهد چه کار ؟
آنکه دارد ماهواره با هزار و صد کانال
یانگوم و جومونگ یا مختار می خواهد چه کار ؟
هر وزارتخانه آماری دهد از خود برون
مملکت پس مرکز آمار می خواهد چه کار ؟
علیرضا تیموری
بیتی از احمد عزیزی
ردّ پای زندگی، در خشخش است
زندگی، آلونک آرامش است
کفشهای مکاشفه، عزیزی، ص ۸۷.
#زندگی
#آرامش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
زلزله و عشق🌹🌹🌹
از دکتر شفیعی کدکنی
بیهوده مگو که دوش حیران شدهای
سرحلقهی عاشقانِ دوران شدهای
از زلزله و عشق، خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شدهای
طفلی به نام شادی، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۳۳۱.
#شفیعی_کدکنی
#زلزله
#عشق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتهایی از حافظ
روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید:
خواجه، تقصیر مفرما، گلِ توفیق ببوی
گفتی از حافظ ما، بوی ریا میآید
آفرین بر نَفَست باد که خوش بُردی بوی!
شاخ نبات حافظ، ص ۱۰۲۱.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
تواناترین مردم از نظر ایمان، کسی است که توکّلش بر خداوند سبحان، بیشتر باشد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۹۳.
#ایمان
#توکل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی 📚📚📚
۱ - مِثل شترمرغ، وقتِ بار، مرغ است؛ وقتِ پریدن، شتر.
۲ - مردم، به رویِ باز جایی میروند؛ نه به درِ باز.
۳ - مُردن در وطن به ناکامی، بِه که زیستن در غربت به شادکامی.
۴ - مرغ گرسنه، ارزن خواب میبیند.
۵ - مزن به مُشت؛ تا نزنندت به انگشت.
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۸۷۱، ۸۸۰، ۸۸۲، ۸۸۷ و ۸۹۲.
#مثل_فارسی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر
فرّخی یزدی
محمد فرخی یزدی، در سال ۱۲۶۸ شمسی در یزد، در خانوادهای فقیر متولد شد. استعداد شعری او، از زمان تحصیل شکفت؛ چنان که به خاطر سرودن یکی از شعرهایش، از مدرسه اخراج شد و به کارگری پرداخت.
فرخی در آغاز مشروطیت، به آزادیخواهان و مشروطهطلبان پیوست و در مخالفت با ضیغمالدوله قشقایی، حاکم یزد، شعری را سرود و خواند که به دستور حاکم وقت، لبانش را دوختند و به زندانش افکندند. او پس از یکی دو ماه، از زندان گریخت و به تهران رفت و با پیوستن به مبارزان ملی و انتقادهای تند و گزنده، بارها حبس و تبعید شد.
سه چهار سال بعد از امضای مشروطیت، به تهران رفت و یک سال بعد، روزنامهی طوفان را منتشر کرد و طی مقالات انتقادی، به جنگ استبداد و بیقانونی رفت. در دورهی هفتم مجلس، مردم یزد، او را به نمایندگی برگزیدند. وی یکی از دو نمایندهی اقلیت مجلس بود که به دنبال انتقادهایش و تعطیلی دوبارهی روزنامهی طوفان و فشار دولت، ناگزیر شد ایران را ترک کند و به آلمان برود.
در سال ۱۳۱۳ به تهران بازگشت و در کنار دیگر آزادیخواهان، با قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله، به مخالفت برخاست. تا این که در سال ۱۳۱۶ بر اثر شکایت یکی از طلبکاران قدیم خود، به زندان افتاد و در آن جا، در مهر ماه ۱۳۱۸ به طرز فجیعی با تزریق آمپول هوا، به قتل رسید. مدفن او نامعلوم است و احتمالاً در گورستان مسگرآباد، به طور ناشناس دفن شده است.
با تلخیص از چون سبوی تشنه، ص ۷۰ و ۷۱ و بر کران بیکران، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.
#شاعران_معاصر
#فرخی_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303