بیتهایی از حافظ
روی جانان طلبی، آینه را قابل ساز
ور نه هرگز گل و نسرین ندمد ز آهن و روی
گوش بگشای که بلبل به فغان میگوید:
خواجه، تقصیر مفرما، گلِ توفیق ببوی
گفتی از حافظ ما، بوی ریا میآید
آفرین بر نَفَست باد که خوش بُردی بوی!
شاخ نبات حافظ، ص ۱۰۲۱.
#حافظ
#شاخ_نبات_حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
تواناترین مردم از نظر ایمان، کسی است که توکّلش بر خداوند سبحان، بیشتر باشد.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۹۳.
#ایمان
#توکل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی 📚📚📚
۱ - مِثل شترمرغ، وقتِ بار، مرغ است؛ وقتِ پریدن، شتر.
۲ - مردم، به رویِ باز جایی میروند؛ نه به درِ باز.
۳ - مُردن در وطن به ناکامی، بِه که زیستن در غربت به شادکامی.
۴ - مرغ گرسنه، ارزن خواب میبیند.
۵ - مزن به مُشت؛ تا نزنندت به انگشت.
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۸۷۱، ۸۸۰، ۸۸۲، ۸۸۷ و ۸۹۲.
#مثل_فارسی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر
فرّخی یزدی
محمد فرخی یزدی، در سال ۱۲۶۸ شمسی در یزد، در خانوادهای فقیر متولد شد. استعداد شعری او، از زمان تحصیل شکفت؛ چنان که به خاطر سرودن یکی از شعرهایش، از مدرسه اخراج شد و به کارگری پرداخت.
فرخی در آغاز مشروطیت، به آزادیخواهان و مشروطهطلبان پیوست و در مخالفت با ضیغمالدوله قشقایی، حاکم یزد، شعری را سرود و خواند که به دستور حاکم وقت، لبانش را دوختند و به زندانش افکندند. او پس از یکی دو ماه، از زندان گریخت و به تهران رفت و با پیوستن به مبارزان ملی و انتقادهای تند و گزنده، بارها حبس و تبعید شد.
سه چهار سال بعد از امضای مشروطیت، به تهران رفت و یک سال بعد، روزنامهی طوفان را منتشر کرد و طی مقالات انتقادی، به جنگ استبداد و بیقانونی رفت. در دورهی هفتم مجلس، مردم یزد، او را به نمایندگی برگزیدند. وی یکی از دو نمایندهی اقلیت مجلس بود که به دنبال انتقادهایش و تعطیلی دوبارهی روزنامهی طوفان و فشار دولت، ناگزیر شد ایران را ترک کند و به آلمان برود.
در سال ۱۳۱۳ به تهران بازگشت و در کنار دیگر آزادیخواهان، با قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله، به مخالفت برخاست. تا این که در سال ۱۳۱۶ بر اثر شکایت یکی از طلبکاران قدیم خود، به زندان افتاد و در آن جا، در مهر ماه ۱۳۱۸ به طرز فجیعی با تزریق آمپول هوا، به قتل رسید. مدفن او نامعلوم است و احتمالاً در گورستان مسگرآباد، به طور ناشناس دفن شده است.
با تلخیص از چون سبوی تشنه، ص ۷۰ و ۷۱ و بر کران بیکران، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.
#شاعران_معاصر
#فرخی_یزدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از سخنان سید حسن حسینی
خیال، فتیلهی چراغ هنر است. اگر آن را خیلی پایین بکشیم، چراغ خاموش میشود و اگر زیاد آن را بالا ببریم، دود میزند.
☘☘☘
هر کتاب بیمحتوا، یک چک بیمحل است.
☘☘☘
عقل و منطق برای شعر، مثل ریش و سبیل برای کودکان است.
☘☘☘
در کابینهی عُرَفا، وزیر نیرو، عشق است؛ نه عقل.
بُرادهها، گزیدهی آثار سید حسن حسینی، ص ۱۸، ۳۱ و ۵۲.
#خیال
#شعر
#عشق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
رنگارنگ 😂😂😂
از منوچهر پازوکی
شهر ما، شهر فرنگ است، تماشا دارد
همه جا رنگ به رنگ است، تماشا دارد
در خیابان همه از جلوهی گاز و تلفن
اثر بیل و کلنگ است، تماشا دارد
عیبجویی مکن از گوشت که قصاب محل
سوی تو همچو پلنگ است، تماشا دارد
قد ماهی که فروشند چنان ماهی حوض
قیمتش، همچو نهنگ است، تماشا دارد
چرخ ماشین تو و کار من و پای حسن
همگی، یکسره لنگ است، تماشا دارد
بین مستأجر و موجر، سخن و حرف حساب
ضربهی دسته هونگ است، تماشا دارد
تا که دارایی مردم به چپاول ببرد
محتکر، گوش به زنگ است، تماشا دارد...
طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب، ص ۱۳۴ و ۱۳۵.
#شعر_طنز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گل و عطر
از احمد عزیزی
گل، هجاها را تکلّم میکند
گل، به روی ما تبسّم میکند
مهربانی، بَردهی گل بوده است
دوستی، گلکردهی گل بوده است
هین بپرس از برگ گل این سطر را
وز نشانیهای شبنم، عطر را
منظر یک باغ اشراقی است عطر
گل، فنا میگردد و باقی است عطر...
کفشهای مکاشفه، عزیزی، ص ۵۵۲.
#گل
#عطر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303