eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار طنز کوتاه😂😂😂 ذوق شاعری خانه نداشت در خیابان خوابید شهرداری سرِ ذوق آمد و اقدامی کرد. سید حسن حسینی 🦋🦋🦋 ترحّم شاعری خرما را با خدا قافیه کرد تاجران، رحم به حالش کردند ناقدان، شاعر سالش کردند. سید حسن حسینی 🦋🦋🦋 استاد هرگز دل من ز علم محروم نشد گفتم به اکابر بروم، روم نشد بگشوده کتاب، یا که خوابم بگرفت یا ترجمه سخت بود و مفهوم نشد بهاءالدین خرّمشاهی 🦋🦋🦋 به نقل از قهوه‌ی قند‌پهلو، ص ۱۹۸، ۲۰۲ و ۲۳۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیده‌ای از مثلهای فارسی ۱ - آدمیّت، رحم بر بیچارگان آوردن است. ۲ - آزردن دوستان، جهل است. ۳ - آستر، رویه را نگاه می‌دارد و زن، شوهر را. ۴ - آسیا، کار خودش را می‌کند. جغجغه سرِ خودش را به درد می‌آورد. ۵ - آش معاویه را می‌خورد و پشت سر علی نماز می‌خواند. ۶ - آفتاب به زردی افتاد. تنبل به جَلدی افتاد. ۷ - آفت، چون به مال رسد، شکر کن تا به تن نرسد و چون به تن رسد، شکر کن تا به جان نرسد. ۸ - آقای کچل، نوکر زلف‌دار نمی‌خواهد. ۹ - آن چنان زی که بمیری، برهی نه چنان زی که بمیری، برهند ۱۰ - آیینه، به دیدن رویِ سیاه، سیاه نمی‌شود. دوازده هزار مثل فارسی، ص ۲۸، ۳۳ - ۳۶، ۳۹ -۴۳، ۴۷ و ۶۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عارفان بزرگ حافظ شمس‌الدین محمد، متخلص به حافظ، شاعر بزرگ قرن هشتم هجری و متولد و متوفای در شیراز است. پس از وفاتش، اهل ذوق و عرفان، او را به این لقبها ستوده‌اند: بلبل شیراز، لسان الغیب، خواجه‌ی عرفان، خواجه‌ی شیراز، ترجمان الحقیقه، کاشف الحقایق، ترجمان الاسرار، مجذوب سالک، ترجمان اللسان و لسان العرفا. از قدیم، به کسانی که قرآن را از بر داشتند، حافظ اطلاق می‌شده است؛ خواجه‌ی شیراز نیز قرآن را با روایات مختلف از بر داشت. اطلاع دقیقی از خانواده‌ی او در دست نیست. پدر وی را برخی اهل اصفهان و برخی اهل تویسرکان نوشته‌اند و گفته‌اند که مادرش از اهالی کازرون بوده و خاندان او، اهل علم و دانش بودند. چون پدر حافظ وفات یافت، او هنوز کودک بود و مدتی به رفاه و آسایش با برادران می‌زیست؛ ولی پس از آن در میان ایشان تفرقه افتاده، هر یک به سویی رفتند و گرفتار اختلال در معاش شدند. حافظ با مادرش در شیراز ماند و به علت تنگی معیشت، به شغل خمیرگیری مشغول شد و طبق معمول، از نصف شب تا صبح، بیدار و مشغول عبادت و انجام خدمت بود. در حوالی دکان خمیرگیری، مکتبی بود که حافظ، مقداری از اوقات فراغت خود را در آن جا مشغول تحصیل می‌شد و از مزد روزانه‌ی خود، مبلغی را به عنوان تعلیم، به استاد می‌داد تا عاقبت، حافظ قرآن و دارای معلومات گردید. پس از آن که دریافت علوم ظاهری، او را به حقیقت نمی‌رساند، درصدد برآمد از آنان که ادعای شناخت و راهنمایی دارند، مدد بجوید. مدتی با خانقاه‌نشینان به سر برد؛ ولی چون مطلوب خود را نزد آنان نیافت، از آن جا روی برتافت. شاعر پرآوازه‌ی ایران، سرانجام در سال ۷۹۱ یا ۷۹۲ درگذشت و در شیراز مدفون گشت. با تلخیص از یک فروغ رخ ساقی، ص ۱۷۵ - ۱۷۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاخ نبات در دیوان حافظ چیست؟🌺 شاخ نبات در لغت: آن چه به صورت شاخ در کوزه‌های نبات بر رشته‌ها بسته شود، شاخه‌هایی از نبات بلورین که درون کاسه‌ی نبات بندند. در نظر عوام، نام معشوقه‌ی حافظ بوده که عاقبت او را به عقد خود درآورده؛ اما دلیل محکمی در این مورد وجود ندارد و نباید توقع داشت که این گونه جزئیات امور زندگی را تذکره‌نویسان ایران نوشته باشند. شهرت شاخ نبات به معشوق حافظ، ظاهراً از این بیت او در غزل ۱۸۳ گرفته شده است: این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند و نیز در غزل ۳۹ گوید: حافظ، چه طُرفه شاخ نباتی است کِلک تو کِش میوه، دلپذیرتر از شهد و شکّر است در واقع، شاخ نبات همان شعر شیرین حافظ و وصفی برای قلم اوست. همان طور که در غزل ۴۰۴ گوید: کِلک حافظ، شکرین میوه نباتی است، بچین که در این باغ، نبینی ثمری بهتر از این کلک: قلم، قلم نی. شاخ نبات حافظ، ص ۹۹ - ۱۰۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خواب چهل ساله از قیصر امین‌پور از خواب چهل‌ساله‌ی خود پا شده‌ام گم بوده‌ام و دوباره پیدا شده‌ام ای حسّ شکوهمند غمگین و شگفت امروز چه قدر با تو زیبا شده‌ام دستور زبان عشق، قیصر امین‌پور، ص ۸۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
چند رباعی از دفاع مقدس🌹 تا کاشف غربت شهیدان گشتیم دنبال پلاک و استخوان در دشتیم مهدی به خدا اگر مجوّز می‌داد دنبال مزار مادرش می‌گشتیم سید محمدحسین ابوترابی 🌹🌹🌹 مهمان ضیافتِ خطر، هیچ نداشت هنگام که می‌رفت سفر، هیچ نداشت گمنام‌ترین شهید را آوردند جز پاره‌ای از عشق، دگر هیچ نداشت وحید امیری 🌹🌹🌹 تا کی باید دم از تَغَزُّل بزنیم؟ دم از گل و پروانه و بلبل بزنیم؟ دامان شما و دست ما، دریابید شاید به شهادت از شما پُل بزنیم مرتضی امیری اسفندقه 🌹🌹🌹 با نام تو مجنون، مجموعه‌ی رباعی‌های دفاع مقدس، به کوشش عباس محمدی، چاپ دوم، انتشارات ابتکار دانش، قم، ۱۳۹۱، ص ۱۷، ۳۰ و ۳۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303