eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
176 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علی - علیه السلام - فرمودند: بینایی را از دست دادن، آسان‌تر است تا بینش را از دست دادن. غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۱۶. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرزوی صلح از محمد پیرحیاتی آرزو داشتم صلح زندانیِ رویاها نبود پنجره، قابِ عکسِ دیوارها نبود آرزو داشتم آسمان در نگاهی بسته نمی‌شد هرگز تور، در مسیر ماهی‌ها ناگهان نقش نداشت نامرئی باز نبود! سه بال پرنده، ص ۷۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ویراستاری ۵ - علامت نقل قول یا گیومه ( " " ) این علامت برای نشان دادن ابتدا و انتهای قول مستقیم یا مطلبی است که عیناً از کسی یا جایی نقل می‌شود. همچنین است برای برجسته کردن کلمه یا اصطلاحی ویژه. موارد استفاده از این علامت، به شرح زیر است: الف - وقتی بخواهیم عین سخن یا نوشته‌ی کسی دیگر را بیاوریم؛ مانند: سعدی می‌گوید: "همه کس را عقلِ خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال." یادآوری: هرگاه مطلب نقل‌شده دراز و شامل چند بند (پاراگراف) باشد، علامت نقل قول، در آغاز هر بند و فقط در پایان بند آخر قرار می‌گیرد. ب - در آغاز و انجام کلمه‌ها و اصطلاح‌های تازه یا جعلی یا عامیانه یا کلمه‌هایی که مورد تأکید قرار می‌گیرد؛ مانند: اهل منطق، "استقراء" را استدلالی می‌دانند که ذهن را از حُکمی جزئی به حکمی کلّی، یا از نتیجه به موارد اطلاق آن برساند. ج - هنگام ذکر عنوان مقاله‌ها و رساله‌ها و اشعار و روزنامه‌ها و آثار هنری و فصل‌ها و بخش‌های یک کتاب؛ مانند: ملک‌الشعرای بهار، در شعر "دماوندیه" از "ری" اظهار دلگیری می‌کند. یادآوری: عبارت نقل شده در داخل علامت نقل قول، نشانه‌های نقطه‌‌گذاری خود را حفظ می‌کند و علامت پایانی، اگر مربوط به جمله یا عبارت نقل شده باشد، در داخل نشانه‌ی نقل قول می‌آید؛ مانند: پیشینیان گفته‌اند: "هر که در کارتر است، برکارتر است و هر که بی‌کارتر است، بی‌کاره‌تر ." اما امروز ... . راهنمای نگارش و ویرایش، ص ۸۴ و ۸۵ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بُهلول که بود؟ بهلول(خنده‌روی، نیکو‌روی) شهرت وهیب بن عَمرو الصیرفی کوفی(متوفای ۱۹۰ هجری قمری)، معروف به بهلول مجنون، فرزانه‌ی رندی که به نکته‌گویی و به دیوانگی مشهور بود. وی مطابق برخی اقوال، با هارون الرشید، خلیفه‌ی عباسی، خویشاوند بود و با ابوحنیفه و دیگران، مباحثاتی داشت که نوادر و سخنان شیرین به او منسوب است. گویند از خواصّ شاگردان امام جعفر صادق(ع) و از فقیهان عصر خویش بود و به اشارت آن بزرگوار، جهت رهایی از امضای فتوای قتل امام هفتم، خود را به دیوانگی زد. دیدارهای بهلول با هارون الرشید، خود داستانی شیرین و اندرزبار است که در شعر فارسی نیز راه یافته است. فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی، دکتر محمدجعفر یاحقّی، ذیل بهلول. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌺اینجا یک کانال پر از استیکرها و گیف‌های جالب و زیباست که دیدنش خالی از لطف نیست.😍 ما را در کانال دنبال کنید. منتظرتون هستیم❤️ 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2209874730C3c87affc06 ☝️☝️☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی از بوستان سعدی فرصت خبر داری ای استخوانی قفس که جان تو مرغی است نامش، نَفَس چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید دگر ره، نگردد به سعی تو صید نگه دار فرصت، که عالم دَمی است دمی پیش دانا، بِه از عالمی است کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۸۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خاطره‌ها از جواد تفویضی از عمر گذشته، یاد او باید کرد با خاطره‌هاش گفتگو باید کرد وقتی که توانِ جامه نو کردن نیست پس جامه‌ی کهنه، پشت و رو باید کرد گوشه‌ی تماشا، ص ۱۲۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه عشق واقعی این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است. شخصی، دیوار خانه‌اش را برای نوسازی خراب می‌کرد. (خانه‌های ژاپنی، دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.) این شخص در حین خراب کردن دیوار، در بین آن، مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوبیده شده است. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد، متعجب شد. این میخ، ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود! چه اتفاقی افتاده؟ مارمولک، ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده! در یک قسمت تاریک بدون حرکت، چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است! متحیر از این مسئله، کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد. در این مدت چه کار می‌کرده؟ چگونه و چه می‌خورده؟ همان طور که به مارمولک نگاه می‌کرد، یک دفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد! مرد شدیداً منقلب گشت. ده سال مراقبت!! چه عشقی! چه عشق قشنگی! تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۶۲ و ۶۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303