eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه‌های ادبی💐💐💐 اُسلوبِ حکیم اسلوب حکیم، یعنی روش عاقلانه و در اصطلاح، آرایه‌ای است که در آن شنونده، عملاً و به منظور برجسته کردن و تاکید کلام، سخن گوینده را بر خلاف مقصود او تعبیر کند و بر اساس این دریافت که منظور گوینده نبوده است، بدان پاسخ گوید: گفتمش: باید بری نامم زیاد گفت: آری، می‌برم نامت ز یاد (فرصت شیرازی) گاهی برعکس، گوینده، کلام دیگری را بر خلاف غرض او تعبیر می‌کند: گفتی: ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه، که از خاک کمتریم (سعدی) بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۲۲ و ۱۲۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 آرایه‌های نقطه‌محور ۱ - طرح طرح در لغت، یعنی انداختن و دور گردانیدن و در اصطلاح، انداختن حرف نقطه‌دار یا بی‌نقطه از سخن است. طرح سه گونه دارد: الف - مُعَطّل: بیت یا مجموعه‌ ابیاتی که در آن، از حروف نقطه‌دار استفاده نشود: علمها، محورِ اَطوار رسوم حاصل مردم عالم، معلوم (بیدل) ب - مَنقوطه: سخنی که در آن، تمام حروف، نقطه‌دار باشند: به جنبش، تیغ‌زن، چینِ جَبینش غضب، پُشتی‌نشینِ نقشِ چینش (بیدل) ج - حذف: انداختن حرفی از حروف الفبا از کلام. بیت زیر، از مجموعه‌ای است که در آن "الف" به کار نرفته است: شد ز روی تو، پشتِ شرع، قوی شد ز عدل تو، حَبلِ مُلک، متین (سلمان ساوَجی) بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۸۳ و ۱۸۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 مبالغه، اغراق، غلوّ نوعی توصیف است که در آن، افراط و زیاده‌روی شده باشد. این بزرگ‌نمایی، از جهت کاربرد، سه گونه است: الف - مبالغه(تبلیغ) توصیف چیزی است به گونه‌ای که از حدّ امکان عقل و عُرف و عادت نگذرد. به سخن دیگر، بزرگ نمودن چیزی است که امکان وقوع دارد. بیشه‌ها بی شیر کردی، دشتها بی اژدها قلعه‌ها بی مرد کردی، شهرها بی شهریار ( فرخی سیستانی) ب - اغراق در لغت، غرقه کردن و سخت کشیدن کمان و در اصطلاح، وصف کردن کسی یا چیزی است که از حدّ عقل درنگذرد؛ ولی در حالت عادی، امکان وقوع نداشته باشد. به بیان دیگر، اغراق فقط امکان عقلی دارد، نه عادی. آه سعدی اثر کند در سنگ نکند در تو سنگدل، تاثیر ج - غلوّ در لغت، از حد درگذشتن، گزاف‌کاری و تیر را به نهایت قدرت دور انداختن است و در اصطلاح، وصفی است که امکان عقلی و عادی نداشته باشد. به بیانی بهتر، این نوع صفت، آن چنان از حد درمی‌گذرد که نه عقل آن را می‌پذیرد و نه در عادت، احتمال وقوع دارد. شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب (فردوسی) هر شبنمی درین ره، صد بحر آتشین است دردا که این معما، شرح و بیان ندارد (حافظ) بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۱۳۷ - ۱۳۹ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۴۷ و ۱۴۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 تضمین تضمین، یعنی بر عهده گرفتن تاوان، گنجانیدن و چیزی را در ظرفی قرار دادن و در اصطلاح، آوردن مصراع، بیت یا ابیاتی از شعر در ضمن شعر خود است. اگر چیزی که تضمین شده، مشهور باشد، نیازی به ذکر نام صاحب آن نیست وگر نه باید نام گوینده ذکر شود تا سرقت ادبی به شمار نیاید. اگر نام شاعری که شعرش تضمین شده، ذکر شود، تضمین را "مُصَرَّح" و در غیر این صورت"مبهم" نامند. تضمین انواعی دارد: الف- مسمّط تضمینی مسمّط تضمینی که آن را مُخَمَّس و مُسَدَّس هم می نامند، آن است که شاعری یک قطعه یا غزل شاعر دیگر را به طور کامل در شعر خویش بگنجاند. در نمونه‌ی زیر، ملک‌الشعرای بهار، قطعه‌ی معروف سعدی را تضمین کرده است: شبی در محفلی با آه و سوزی شنیدستم که مرد پاره‌دوزی چنین می‌گفت با پیر عجوزی "گلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم" گرفتم آن گل و کردم خمیری خمیری نرم و تازه چون حریری معطر بود و خوب و دلپذیری "بدو گفتم که مُشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم" ........ ب- تضمین بیت یا مصراعی از شعر دیگری چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد "میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است" (سعدی) بدیع در شعر فارسی، دکتر تورج عَقدایی، ص ۱۴۸ و ۱۴۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 ایهام (توریه) ایهام در لغت، به معنی به گمان افکندن و به پندار انداختن است و توریه، یعنی پوشاندن حقیقت و برخلاف نشان دادن امری، و در اصطلاح، آوردن واژه‌ای دو یا چند معنایی است. معنایی آشنا و نزدیک و معنایی ناآشنا و دور که معمولاً معنای آشنا، ابزاری برای رسیدن به معنای دور قرار می گیرد. از آن جا که این آرایه، ابتدا خواننده یا شنونده را به وهم می‌افکند، ایهام و از آن روی که معنیِ مقصود را پوشیده نگه می‌دارد، توریه نامیده می‌شود. مثلاً در بیت زیر از حافظ: ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است واژه‌ی مردمان در مصراع دوم، دارای دو معناست: مردمکهای چشم (که به قرینه‌ی مردم چشم در مصراع اول، معنای نزدیک است) و گروه مردم( معنای دور). با تلخیص: بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص۹۷ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۶۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی 💐💐💐 لَفّ و نَشر لفّ در لغت، پیچیدن و تا کردن و نشر، باز کردن و پراکندن است. در اصطلاح بدیع، آن است که ابتدا چند واژه در کلام بیاورند و سپس در مصراعها یا بیتهای بعدی، واژگان دیگری که با واژه‌های پیش، در پیوند بوده یا نسبتی میانشان برقرار باشد، ذکر کنند؛ اما سخنور، تعیین نکند که کدام واژه‌ی متأخّر با واژه‌ی پیشین در پیوند است؛ بلکه کشف پیوند میان واژگان پیشین و پسین را به عهده‌ی خواننده واگذارد. واژگان پیشین، لفّ و واژگان پسین، نشر نامیده می‌شوند. انواع لفّ و نشر: الف - لفّ و نشر مرتّب در این گونه، واژگان نشر به ترتیب واژگان لفّ آورده می‌شود: همی تا کند پیشه، عادت همی‌کن جهان مر جفا را، تو مر صابری را (ناصرخسرو ) ب - لفّ و نشر نامرتّب (مُشَوَّش) در این گونه، واژگان مجموعه‌ی نشر، نسبت به مجموعه‌ی لفّ، نظم و ترتیب خاصی ندارد و آزادانه آورده می‌شود: افروختن و سوختن و جامه دریدن پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت (طالب آملی) ج - لفّ و نشر وارونه (معکوس) واژگان نشر، نسبت به لفّ، با ترتیب معکوس ذکر می‌شوند: گر دهدت روزگار، دست و زبان، زینهار هر چه بدانی مگوی، هر چه توانی مکن (صائب تبریزی) بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۲۷ - ۱۲۹؛ بلاغت، دکتر محمدی، ص۱۶۱ - ۱۶۳. نیز رجوع کنید به بدیع، دکتر کَزّازی، ص ۱۲۵ - ۱۲۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی 💐💐💐 ایهام تناسب ایهام تناسب، جمع دو آرایه‌ی ایهام و تناسب است؛ یعنی، کلمه‌ای دو معنا دارد و فقط یک معنای آن در سخن مورد نظر است؛ اما میان معنای غیر منظور، با کلمه یا کلمات دیگری در بیت، تناسبی ایجاد می‌شود؛ مانند کلمه‌ی "پروانه" در بیت زیر: کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد (حافظ) پروانه معانی متعددی دارد؛ ولی حافظ در بیت بالا، به دو معنی آن توجه داشته است: ۱ - حشره‌ی معروف ۲ - جواز. معنای منظور در بیت، معنای دوم یعنی جواز است؛ اما در معنای غیر منظور یعنی حشره‌ی معروف، با کلمه‌ی شمع، تناسب یافته است. بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۸۱ و ۸۲ . https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی 💐💐💐 ذوقافیَتَین (اقتفا) ذوقافتین یا قافیه‌ی دوگانه، یعنی به کار بردن دو قافیه در شعر. در صورتی که از تکلّف و تصنّع به دور باشد، تناسب شعر را بیشتر و موسیقی آن را افزون می‌کند؛ مانند این بیت از نظامی: خداوندا، درِ توفیق بگشای نظامی را رهِ تحقیق بنمای که در بیت بالا، کلمه‌های"توفیق، تحقیق" و "بگشای، بنمای" با هم قافیه شده‌اند. گاهی شاعر به جای دو قافیه، شعر خود را با رعایت سه قافیه می‌سراید. بیت زیر، نمونه‌ای از شعرِ سه قافیه‌ای است: کنون که رونق بستان بهار پیدا کرد مرا هوای رخ آن نگار شیدا کرد که کلمه‌های"بستان، آن" ، "بهار، نگار" و "پیدا، شیدا" با هم قافیه شده‌اند. گاه سخنور، سراسر سروده‌ی خویش را با قافیه‌ی دوگانه می‌آراید؛ مانند شعر زیر از ناصر خسرو: پند بدادمت من، ای پور، پار چون بگُزیدی تو بر آن نور، نار پشت، گرانبارِ تو اکنون شده است کامدت از بلخ و نشابور، بار.... بدیع در شعر فارسی، ص ۲۳ و ۲۴؛ بلاغت، ص ۱۴۱ و ۱۴۲؛ بدیع، دکتر کزّازی، ص ۷۹ و ۸۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی💐💐💐 رَدُّ الصَدرِ عَلَی العَجُز (باز بردن آغاز به انجام) گذشتگان، هر بیت را به چهار بخش تقسیم می‌کردند. در این بیت حافظ: گفتم: صنم‌پرست مشو، با صمد نشین گفتا: به کوی عشق همین و همان کنند گفتم: صدر(اولین کلمه‌ی مصراع اول) نشین: عَروض (ضرب) (آخرین کلمه‌ی مصراع اول) گفتا: ابتدا (اولین کلمه‌ی مصراع دوم) کنند: عَجُز (آخرین کلمه‌ی مصراع دوم) بقیه‌ی کلمات میان صدر و عروض و نیز ابتدا و عجز، حشو نامیده می‌شدند. این آرایه، بازبردن واژه‌ای است که در صدر بیت آمده به عجز؛ یعنی پایان آن. به سخن دیگر، تکرار واژه‌ی آغازین بیت در پایان آن است. سامان خویش گم نکند هرگز آن کس که یافت از کف تو سامان (فرخی سیستانی) آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی (حافظ) ردّ العَجُزِ عَلَی الصَدر این نوع تکرار، باز بردن واژه‌ی پایانی بیت قبل، به آغاز بیت بعد است و همواره، در دو بیت شکل می‌گیرد: در خرابات مُغان، ما نیز هم‌منزل شویم کاین چنین رفته است در عهد ازل، تدبیر ما ما مریدان، روی سوی کعبه چون آریم؟ چون روی سوی خانه‌ی خَمّار دارد پیر ما بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۶ - ۱۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی 💐💐💐 مادّه تاریخ در اصطلاح فنّ بدیع، به واژه یا واژه‌هایی اطلاق می‌شود که ارزش عددی آنها، بر اساس حروف اَبجَد، تاریخ مشخصی را بیان می‌کند. این کار برای مقیّد کردن ارقام فَرّار ریاضی به حروف دری و بیان سالهای تاریخی در قالب کلمات و عبارات و جملات، به منظور حفظ تاریخ وقایع مختلف، از تولد و مرگ و ازدواج و فتح و شکست و ... است. اساس ماده تاریخ، بر حروف ابجد نهاده شده که در هشت کلمه آمده است و هر حرفی به ترتیب بر یک عدد دلالت می‌کند: اَبجَد: الف = ۱ ب = ۲ ج = ۳ د = ۴ هَوَّز: ۵، ۶، ۷ حُطّی: ۸، ۹، ۱۰ کَلِمَن: ۲۰، ۳۰، ۴۰، ۵۰ سَعفَص: ۶۰، ۷۰، ۸۰، ۹۰ قَرَشَت: ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰، ۴۰۰ ثَخِذ: ۵۰۰، ۶۰۰، ۷۰۰ ضَظِغ: ۸۰۰، ۹۰۰، ۱۰۰۰ چهار حرف فارسی پ، چ، ژ، گ را در حساب حروف ابجد یا حساب جُمَّل، معادل ب، ج، ز، ک محاسبه می‌کنند. یکی از معروفترین ماده تاریخها، ترکیب اضافی"عدل مظفّر" است که جمع حروف آن، معادل ۱۳۲۴ هجری قمری، سال پیروزی انقلاب مشروطه و تأسیس مجلس شورای ملی است. "راز دل و دین ز قبر خیام طلب" سال بنای آرامگاه خیام؛ یعنی ۱۳۱۳ هجری قمری. با تلخیص از بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۶۴ و ۱۶۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی مُلَمَّع (ذو‌اللِسانَین) ملمع در لغت روشن کرده، درخشان شده و رنگارنگ معنی می‌دهد و در اصطلاح بدیع، به شعری اطلاق می‌شود که یک مصراع یا بیت آن فارسی و مصراع یا بیت دیگرش عربی، یا به زبانی دیگر باشد: اَلا یا اَیُّها السّاقی، اَدِر کاساً و ناوِلها که عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکلها (حافظ) بار دیگر بایدم جستن ز جو کلّ شی‌ء هالک الّا وَجهُهُ (مولوی) شاعران قدیم، گاه اشعاری را به سه زبان سروده‌اند؛ از جمله بعضی از شعرهای سعدی که به دو زبان فارسی و عربی و گویش شیرازی سروده شده است. بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۱۵۵ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۴۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی تَلمیح در لغت، به معنای نگاه کردن به چیزی و اشاره کردن به سوی چیزی است و در اصطلاح فن بدیع، اشاره کردن به داستانی اساطیری، قصه، مثَل، آیه، حدیث، شعر، دانشها و باورهای عامه است. الف - تلمیح به آیات قرآنی: تکیه بر تقوا و دانش، در طریقت کافری است راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش (حافظ) اشاره است به آیه‌ی چهارم از سوره‌ی طلاق: و مَن یَتَوَکَّل عَلَی الله فَهُوَ حَسبُه. ب - تلمیح به احادیث: کُنتُ نَبیّاً چو عَلَم پیش بُرد ختم نبوت به محمد سپرد (نظامی) که اشاره دارد به حدیث نبوی : کُنتُ نَبیّاً و آدَمُ بَینَ الماءِ و الطّین. ( من پیامبر بودم؛ در حالی که آدم بین آب و گِل بود.) ج - تلمیح به باورهای دینی: کجاست صوفی دَجّال‌چشمِ مُلحد‌شکل؟ بگو بسوز که مهدی دین‌پناه آمد (حافظ) د - تلمیح به اساطیر: شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت دستگیر ار نشود لطف تهمتن، چه کنم؟ (حافظ) بدیع در شعر فارسی، دکتر عقدایی، ص ۷۹ و ۸۰ و بلاغت، دکتر محمدی، ص ۱۵۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303