کمی حقوق😂😂
از ابوالقاسم حالت
گفتی ز حقوق بشر این جا خبر است
ای دوست، حقوق من بسی مختصر است
از لطف، حقوق بنده ترمیم کنید
این بندهی بینوا هم آخر بشر است
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۴۹۹.
#شعر_طنز
#حقوق
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مقام گوشت😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
ای گوشت، همره دو سه تا نان، خوش آمدی
در سفرهی فقیرِ پریشان، خوش آمدی
در سفرهی فقیر، به عنوان آبگوشت
با یک قَرابه آب و دو تا نان، خوش آمدی
لطف غذای ملی ما، از وجود توست
اندر غذای ملی ایران، خوش آمدی
ای چارهسازِ معدهی کاسب، قدم به خیر
وی نور چشم دیزیِ دهقان، خوش آمدی
چشمم دو ماه بود که رنگت ندیده بود
امروز بعد از آن همه هجران، خوش آمدی
ای دنبهی تو اندک و ای وزن تو، قلیل
همراه استخوانِ فراوان، خوش آمدی
از چرم، ناپزاتری، از سنگ سختتر
ای مایهی شکستن دندان، خوش آمدی
ای از لحاظ وزن، بسی کمتر از دو سیر
وی ارزش تو، بیشتر از جان، خوش آمدی
یک تکهی تو از بز و یک تکهات ز میش
ای پارهی تنِ دو سه حیوان، خوش آمدی
از ما اگر تو دور شوی، کار مشکل است
ای مشکلات ما ز تو آسان، خوش آمدی
ای گنجها رسانده به یک مُشت گرگخوی
وی رنجها رسانده به چوپان، خوش آمدی
قرابه: شیشه، تُنگ شیشهای.
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۴۱۸.
#شعرطنز
#گوشت
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گربهی ناقلا 😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
یکی گربه در خانهی زال بود
که فرخنده ایام و خوشحال بود
شبی بر سر حوض رفت ای شگفت
که ناگاه یک ماهی آن جا گرفت
چو آن پیرزن دید این ماجرا
چنین گفت با گربهی ناقلا:
چه خوشبختی ای گربهی شوخ و شنگ
که هی ماهی مفت آری به چنگ
ولی کی رسد دست این پیرزن
به ماهی که باشد یکی صد تومن؟
من از جمله افراد این کشورم
که از گربهای نیز مسکینترم
توفیق، ۲۵ آذر ۱۳۴۴
(زال: پیرزن.)
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۲۲.
#شعر_طنز
#ماهیوگرانی
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
میز ریاست😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
بهترین فردی که از بهرت وجود او طلاست
چون ریاست یافت، میبینی وجود او بلاست
یا رب این میز ریاست چیست کز تأثیر آن
میشود بیگانه فردا آن که امروز آشناست؟
خندهای کشکی کند، دستت دروغی بفشُرَد
تا بدین دستان زند گولت به هر طوری که خواست
پشت این میز کذایی هر که ده روزی نشست
بر فساد خود فزود و از صلاح خویش کاست
آن که در یک عمر از او نشنیدهای حرف دروغ
چون ریاست یافت، هرگز نشنوی زو حرف راست
جمله را میز ریاست، در ریاکاری فکند
شاید این میز ریاست نیست، این میز ریاست
توفیق، ۲۹ آبان ۱۳۳۷.
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۴۶۵.
#شعر_طنز
#ریاست
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معنی سرفه😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
پیرمردی، رئیس دایره بود
چون یکی پیر زال ساحره بود
چون که میرفت کس به پهلویش
خنده میکرد شاد در رویش
به فلان کارمند میفرمود:
برس الآن به کار آقا زود
سرفه میکرد نیز پی در پی
یعنی اول بگیر رشوه ز وی
من چو این سرفهها از او دیدم
سخت، آشفتهحال گردیدم
گفتم آخر: چرا به چارهی درد
پیش دکتر نمیرود این مرد؟
دوستی زیرک و سخنپرداز
پرده برداشت پیش من زین راز
گفت: او تا که اندر این حرفه است
بهرش این سرفه نیست، این صرفه است
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۲۴.
#شعر_طنز
#رشوه
#سرفه
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیخانومان 😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
قسمتم آخر نشد از مال دنیا خانهای
میبرم حسرت به هر مرغی که دارد لانهای
هر وجود زنده، جا خواهد برای زندگی
جغد هم گر هست، دارد خانه در ویرانهای
هر کجا مستأجر مسکین بخواهد یک اتاق
هر چه صاحبخانه گوید، کی توان زد چانهای؟
ماجرای بَرده و ارباب، دیگر کهنه شد
حال از مستأجری برگوی و صاحبخانهای
باید از جان، دست بر دامان عزرائیل زد
کز سرای گور سازد بهرِ ما کاشانهای
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۴۰۸.
#شعر_طنز
#ابوالقاسم_حالت
#مستأجر
#صاحبخانه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
رباعیهای دیروزی و امروزی😂😂😂
دیروزی از صوفی مازندرانی
ای شاه، نه تخت و نه نگین میمانَد
آخر به تو، یک دو گز زمین میماند
صندوق خود و کاسهی درویشان را
خالی کن و پر کن که همین میماند
🌼🌼🌼
امروزی از ابوالقاسم حالت
آن کس که ره کلاهبازی داند
گوش همه میبُرد اگر بتواند
جیب همه و کیسهی خود را ای دوست
خالی کن و پر کن که همین می ماند
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۱۵.
#شعر_طنز
#رباعیدیروزیوامروزی
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر🌹🌹🌹
ابوالقاسم حالت
او یکی از خوشذوقترین طنزپردازان معاصر است. در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و تحصیلاتش را در این دیار به پایان برد. گرایش به هنر، از کودکی در او وجود داشت و در چهارده سالگی، نخستین سرودههایش را از طریق مطبوعات، در دسترس علاقهمندان قرار داد.
در سال ۱۳۱۷ سردبیر روزنامهی توفیق که از نشریات فکاهی و انتقادی معروف بود، شد و سالهای متمادی، در این روزنامه، با امضاهای مستعار ابوالعینک، خروس لاری، هدهد میرزا و شوخ، آثار خود را منتشر میکرد.
سپس در ادارهی انتشارات شرکت ملی نفت آن زمان مشغول به کار شد و در سال ۱۳۵۲ بازنشسته گردید. او در دوران خدمت، به تمام کشورهای اروپایی سفر کرد و با آشنایی به زبانهای انگلیسی، فرانسوی و عربی، توانست از این سفرها، به بهترین بهرههای مطالعاتی دست یابد. حالت در سال ۱۳۷۵ درگذشت.
از آثار او میتوان به این کتابها اشاره کرد: فکاهیات حالت، دیوان اشعار، دیوان ابوالعینک، دیوان خروس لاری، دیوان شوخ، مجموعه داستان رقص کوسه، ترجمهی منثور کلمات قصار حضرت علی(ع) از زبان عربی به انگلیسی، ترجمهی منظوم کلمات قصار حضرت علی(ع) در قالب رباعی، و ترجمهی چندین کتاب از زبان انگلیسی.
با تلخیص از بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۳۲۲ - ۳۲۴.
#شاعران_معاصر
#ابوالقاسم_حالت
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مستخدم باسواد😂😂
از ابوالقاسم حالت
خانمی مدتی تقلا کرد
کلفتی باسواد پیدا کرد
عوض کار کردن این کلفت
داشت با خواندن کتاب الفت
دائم از زیر کار در میرفت
با کتاب و مجله ور میرفت
خانم آخر، بدو نمود عتاب
که: چه تنبل درآمدی تو از آب
دیدم امروز، پردهها شده زرد
روی هر صندلی است یک من گرد
خاک بود آن قَدَر سر میزی
که نوشتم به روی آن چیزی
داد کلفت جواب با خنده:
بله، امروز خواندمش بنده
خطتان، پر بدک نبود، فقط
داشت املای آن، یکی دو غلط
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۵۳۱.
#شعر_طنز
#کلفت_باسواد
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فیض سیل 😂
از ابوالقاسم حالت
در دِهی، سیل خروشان افتاد
خانهها کرد خراب از بنیاد
هر که این قصهی پرغصه شنید
متأثر شد و از جا جنبید
بهرشان تا که نگردند هلاک
زود پوشاک فرستاد و خوراک
صبحگاهی به دگر دهکدهای
گفت با زوجهی خود غمزدهای:
ما همه گرسنه و عریانیم
ساکن دهکدهای ویرانیم
تا به ما نیز بلایی نرسد
درد ما هم به دوایی نرسد
هر شب ای یار دعا کن خیلی
که در این قریه هم آید سیلی
تا اگر بهر ریا هم شده است
هر که داراست، ز ما گیرد دست
توفیق، ۶ اسفند ۱۳۴۳
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۵۲۲.
#شعر_طنز
#سیل
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
صرفهجویی😂😂😂
از ابوالقاسم حالت
تاجری بود پولدار و نعیم
تا بخواهد دلت، خسیس و لئیم
بس که خورد او غذای ترشیده
معدهاش گشت پاک گندیده
چون که آمد به جان، ز شدت درد
مُردهشویی و دکتری آورد
دید چون حال او طبیب محل
گفت: باید تو را کنند عمل
معدهات هر چه خرج بردارد
نشود گر عمل، خطر دارد
عمل البته کار آسان است
لیک خرجش، هزار تومان است
کرد تاجر بنای چانه زدن
گفت: ارزان حساب کن با من
یا به ما دِه صدی نود، تخفیف
یا که ما نیستیم با تو حریف
گفت دکتر که: چانه ممنوع است
قیمتی گفتهام که مقطوع است
چون که دکتر نداشت بهرش سود
تاجر از مردهشو سوال نمود
که: هر آن کس که مُرد و رفت ز دست
اجرت کفن و دفن او، چند است؟
مردهشو گفت: خرج گور و کفن
نشود بیشتر ز شصت تومن
تاجر از این سخن، چو گل بشکفت
خندهای کرد از تهِ دل و گفت:
من که از خرج زندگی سیرم
مردن ارزانتر است، میمیرم
۱۳ آذر ۱۳۲۸
دیوان خروس لاری، حالت، ص ۵۳۳.
#شعر_طنز
#خسیس
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کمی حقوق😂😂
از ابوالقاسم حالت
گفتی ز حقوق بشر این جا خبر است
ای دوست، حقوق من بسی مختصر است
از لطف، حقوق بنده ترمیم کنید
این بندهی بینوا هم آخر بشر است
دیوان خروس لاری، اشعار طنز ابوالقاسم حالت، ص ۴۹۹.
#شعر_طنز
#حقوق
#ابوالقاسم_حالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303