eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
174 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجره‌ی رو به باغ از قیصر امین‌پور دلی که معرفت کسب داغ را گم کرد شناسنامه‌ی گلهای باغ را گم کرد کسی که نام عزیز تو را ز خاطر برد کلید پنجره‌ی رو به باغ را گم کرد هر آن که بی تو سفر کرد، طعمه‌ی موج است چرا که در شب طوفان، چراغ را گم کرد مرا به سمت خیابان سبز عشق ببر دلم، نشانی آن کوچه‌باغ را گم کرد مجموعه‌ی کامل اشعار قیصر امین‌پور، ص ۴۰۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باغبان گر نگشاید درِ درویش به باغ آخر از باغ بیاید برِ درویش، نسیم (سعدی) نسیم: بوی خوش. شرح غزلهای سعدی، دکتر برزگر خالقی و دکتر عَقدایی،ج ۲، ص ۹۲۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شکستن شاخه‌ی درختان، همچون شکستن بال فرشتگان است. حضرت رسول اکرم(ص)❤️❤️ در باغها از دکتر طاهره صفارزاده در باغها این برج‌سازان تنها نه شاخه‌ها که ریشه‌ها را هم در هم شکسته‌اند جماعتِ تنه‌های خاموش شاخه‌های سم‌زده کنار بطری سم از پا در آمده‌اند در بالهای شکسته زخم غمینی‌ست از ساختهای ستمکارانه زخمی که زلزله را برای انتقام صدا می‌زند. طنین بیداری، ص ۴۰۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نشانی از دکتر قیصر امین‌پور دلتنگ غنچه‌ایم، بگو راه باغ کو؟ خاموش مانده‌ایم، خدا را چراغ کو؟ کو کوچه‌ای ز خواب خدا سبزتر؟ بگو آن خانه کو؟ نشانی آن کوچه‌باغ‌ کو؟ چشم و چراغ خانه‌ی ما، داغ عشق بود چشمی که از چراغ بگیرد سراغ کو؟ دلهای خویش را به گواهی گرفته‌ایم اما در این زمانه، خریدار داغ کو؟ شب در رسید و قصه‌ی ما هم به سر رسید کو خانه‌ای برای رسیدن، کلاغ کو؟ گلها همه آفتابگردانند، امین‌پور، ص ۸۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از بابا فغانی نه هوای باغ سازد، نه کنار کِشت ما را تو به هر کجا که باشی، بُوَد آن بهشت ما را مشاعره‌ی جدید، ص ۴۶۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باغ در نگاه مولانا باغ در نگاه مولوی، تجسّم زندگی و شادی است و او را به یاد یار حقیقی می‌اندازد: بوی باغ و گلسِتان آید همی بوی یار مهربان آید همی او ملکوت الهی را به صورت باغی می‌بیند که این جهان با همه‌ی پهناوری، تنها وتنها، یک برگ آن به شمار می‌آید: خاصه باغی کاین فلک، یک برگ اوست بلکه آن مغز است و این دیگر، چو پوست باغ، نماد جهان برین است: سوی شهر از باغ، شاخی آورند باغ و بُستان را کجا آن جا برند؟ باغ، درون شکوهمند عارف است که آکنده از گلها و میوه‌های فضائل است: باغ جان را تازه و سرسبز دار قصد این مستان و این بستان مکن عشق، باغی سرسبز و بانشاط است: باغ سبز عشق کاو بی‌مُنتهاست جز غم و شادی، در او بس میوه‌هاست با تلخیص از شرح دیوان شمس تبریزی، کریم زمانی، ج ۱، ص ۲۰۹ و ۲۱۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303