قصیدهی دماوندیه😂😂
با اجازهی ملکالشعرای بهار
از عباس احمدی
ای کوهِ شبیهِ کلّهی قند
ای گنبد گیتی، ای دماوند
از یخ به سرت یکی فریزر
از نوع گران و اصل و آکبند...
چندی است رخ تو را ندیدیم
ای دیو قشنگِ پای در بند...
از برکت گازوئیل و بنزین
بر روی تو، بُرقَع است و روبند
از غلظت دودها نشد کم
یارانه اگرچه شد هدفمند
در پای تو هست پایتختی
کآلوده ورا سزاست پسوند...
مردانش همه به جنگ اعصاب
بر روی زنان، نمانده لبخند
شُشها همه غرق در مونوکسید
رگها، شریانِ اوره و قند...
شخصاً دوسه دانه طرح دارم:
دولت بزند یکی دو ترفند
زین خیلِ نهاد و بخش و اُرگان
بیرون بروند عدهای چند
اوقاف رود به حومهی قُم
مجلس برود به شهر شازند
یا شرکت نفت: بندرعباس
ارشاد: سواحل نیوزلند...
القصه، تو ای برادرِ قاف
بر دودهی ما بزن پدافند
بنما ز دهان خویش فوتی
بر روی کثیف شهرمان، and
یک شهر جدید را پی افکن
تهرانِ تمیز آبرومند...
مخزن الاَشرار، احمدی، ص ۱۱ - ۱۳.
#دماوندیه
#عباساحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303