کودک و پسته
از سیمین بهبهانی
کودک روانه از پی بود، نِقنِقکنان که: من پسته
پول از کجا بیاورم من؟ زن ناله کرد آهسته
کودک دوید در دکان، پایی فشرد و عَرّی زد
گوشش گرفت دکاندار: کو صاحبت؟ زبانبسته
مادر کشید دستش را: دیدی که آبرومان رفت
کودک، سری تکان میداد، دانسته یا ندانسته
یک سیر پسته صد تومان! نوشابه، بستنی، سرسام
اندیشه کرد زن با خود، از رنجِ زندگی خسته...
ناگاه جیبِ کودک را پُر دید" ای وای دزدیدی؟
کودک چو پسته میخندید، با یک دهان پر از پسته
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۴۱۲ و ۴۱۳.
#کودک
#مادر
#پسته
#سیمینبهبهانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
وطن
از سیمین بهبهانی
بروید تا بمانم، بروید تا بمانم
که من از وطن جدایی، به خدا نمیتوانم
شب غربت ار چه رنگین، ز بلور و نور و آذین
به چه کار آیدم این؟ که در او نه شادمانم
از سالهای آب و سراب، بهبهانی، ص ۲۸۷ و ۲۸۸.
#وطن
#سیمینبهبهانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیلوفر
از سیمین بهبهانی(۲۸ مرداد، سالروز درگذشت اوست.)
تکیه کردم بر محبت، همچو نیلوفر بر آب
اعتبار از پایهی بیاعتباری داشتم!
از سالهای آب و سراب، منتخب هفت دفتر شعر سیمین بهبهانی، چلچراغ، ص ۷۶.
#محبت
#سیمینبهبهانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
861.8K
شعر فعل مجهول🌹🌹🌹
از #سیمینبهبهانی
خوانش: ع. ک.
گزینهی اشعار سیمین بهبهانی، ص ۱۰۷-۱۱۰.
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻