آزادی
از عباس براتیپور
دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
غافل که به هر کجا روان بود سرت
بند ستم از پای جهان برمیداشت
آیینه و ماه، مجموعه اشعار آیینی، عباس براتیپور، ص ۱۲۲.
#آزادی
#عباسبراتیپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
در سوگ پیامبر(ص)
از عباس براتیپور
شِکوه سر داد بلبل از غم گل
باغ در خون نشست و ناله شکفت
ماه شد در محاق غم آن شب
تیره شد آسمان و هاله شکفت
تا که خورشید عشق کرد غروب
داغ بر جان پاک لاله شکفت
نقش مستوری، براتیپور، ص ۷۳ و ۷۴.
#سوگپیامبر(ص)
#عباسبراتیپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عطر نگاه
از عباس براتیپور
بیا که دیدهام از انتظار، لبریز است
کویر سینهی تفتیدهام، عطشخیز است
شکوه رویش سُکرآور بهارانی
که بی طراوت رویت، بهار، پاییز است
به باغ عاطفه، عطر نگاه تو جاری است
مشام جان، ز شمیم تو عطرآمیز است
آیینه و ماه، براتیپور، ص ۱۳.
#انتظار
#عباسبراتیپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303