گل اشک🌹🌹🌹 غزلی از مشفق کاشانی ای در آیینه‌ی دل، منتظران، چشم به راهت بر لب چشمه‌ی جان، در عطشِ موج نگاهت خرّم آن روز که بازآیی و ما را بنوازی با نگاهی و بریزیم گل اشک به راهت عقل حیرت‌زده، سرخوش به تماشای جمالت عشق با آینه و آب، در آید به پناهت شب فرا راه تو ریزد گهر از خوشه‌ی پروین مهر را هدیه کند روز به ایوان پگاهت نرگس از لاله‌ی رخسار دلارای تو گلچین باغ در دایره‌ی روشنی طلعت ماهت تا بگیری ز ستم، دادِ دل سوختگان را عدل در پیش تو استاده و انصاف، گواهت پرده بردار از آن روی که فانوسِ دلِ من در شب تار، شود شعله‌ور از مشرق آهت فراز مسند خورشید، گزینه‌ی غزل مشفق کاشانی، ص ۲۴۹. #امام_زمان(عج) #منتظران https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

یک رباعی از عمادی شهریاری(شاعر قرن ششم هجری) فریاد و فغان زین فلک آینه‌گون کز خاک به چرخ برکشد مُشتی دون ما منتظران روزگاریم کنون تا خود فلک از پرده چه آرد بیرون رباعی و رباعی‌سرایان از آغاز تا قرن هشتم هجری، کامگار پارسی، ص ۱۲۴. #منتظران #عمادی_شهریاری https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303

منتظران از مشفق کاشانی به انتظار تو، دل بر سر نگاه نشست که رخ نهفتی و جان بر سپند آه نشست به باغ یاد تو تا در شوم به گل چیدن به شاخسار نظر، قُمری نگاه نشست در آ، در آ که مرا درد انتظار تو کُشت به انتظار که این کشته بی‌گناه نشست... به کام منتظران، ای فروغ آزادی طلوع نام تو، در جام صبحگاه نشست فراز مَسند خورشید، ص ۱۸۸ و ۱۸۹. #انتظار #منتظران #مشفق‌کاشانی https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303