مکتبهای ادبی جهان📚📚📚
دادائیسم
مکتبی است که در سال ۱۹۱۶ در هنر و ادبیات اروپا به وجود آمد. بنیانگذاران آن ، تِریستان تِزارا اهل رومانی و هانس آرپ شاعر فرانسوی و دو نفر آلمانی بودند.
دادائیستها، به آزادی مطلق هنرمند برای در هم ریختن شکل و محتوا در هنر معتقد بودند و برای رسیدن به این هدف، در آثار بیمنطق و نامفهوم خود، دست به استهزای همهی مبانی و اصول معمول در جامعه میزدند. در حقیقت آرمان آنها، نفی دنیای موجود بود و کلیهی سنتهای سیاسی و اجتماعی و قواعد ادبی و هنری را بیهوده میدانستند.
نامی که این گروه برای خود برگزیدند، معنی درست و دقیقی ندارد. بعضی معتقدند که تزارا برای نامگذاری گروه خود، به طور تصادفی، حروفی را از کتاب لغت لاروس به کمک چاقو جدا کرد و کلمهی دادا را از آن حروف ساخت.
این مکتب، دوام چندانی نداشت و در سال ۱۹۲۱ میلادی، خود بر ضد مکتبشان قیام کردند و از آن پس، کلیهی پیروان آن، به سوررئالیسم پیوستند.
با تلخیص از تاریخ ادبیات جهان، دِهبزرگی، ص ۵۲۰ - ۵۲۲.
#مکتبهای_ادبی_جهان
#دادائیسم
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
به سرو گفت کسی: میوهای نمیآری
جواب داد که: آزادگان، تهیدستند
(سعدی)
نمادها و رمزهای گیاهی در شعر فارسی، دکتر زمرّدی، ص ۳۱۹.
#سرو
#آزاده
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
از راهی که در آن بیم گمراهی است، کنار بکش.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۱۸.
#راه
#گمراهی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم🗒🗒🗒
فعلهای ربطی و قواعد آن
۱ - صورتهای صرفی از فعل ربطی: "ام، ای، ایم، اید، اَند" هرگاه پس از کلمهی مختوم به صامت(حرف) قرار گیرد، بدون همزه نوشته میشود.
بنویسیم: دورم، بیداری، خوشحالیم، هشیارید، پاکند.
۲ - هر گاه فعلهای ربطی، پس از کلمههای مختوم به های بیان حرکت (ه) و مصوّت بلند ای و مصوّت مرکّب اَی آمده باشد، همزه حذف نمیشود.
بنویسیم: آزادهام، ایرانیایم، اهل ریاند.
۳ - پس از کلمههایی که به مصوّت کوتاه اُ ختم میشود، فعل ربطی ای(دوم شخص مفرد) به صورت "یی" نوشته میشود: تو کارمند رادیویی. تویی.
۴ - پس از کلمههای مختوم به مصوّت بلند آ و اُو ، همزهی آغاز فعلهای ربطی، به ی بدل میشود: دانایم، دانشجوییم.
راهنمای نگارش و ویرایش، ص ۱۹ و ۲۰.
#درستنویسی
#فعل_ربطی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نامهای به شهید❤️❤️❤️
سرودهی کمال رستمعلی
سلام
حالمان خوب است
از جیب هم میدزدیم
کنار هم توبه میکنیم
میشکنیم آن را
با هم
دوباره...
چندی است عمل نمودهام و
راست کردم همهی رودههایم را
دستم ولی هنوز کج است
و فکرم.
عکست را قاب گرفتیم
تاقچهی بالا
و کسی به ما نگفت
گریه را نمیشود قاب گرفت
راستی
تو چرا تمام اشکها را برای خودت برداشتی؟
عزیز
به کوچههای شهر نیا
روی خاطرات لباس خاکیات
آسفالت کشیدهاند.
دادخواست، ص ۱۰۷ و ۱۰۸.
#شهید
#خاطرات
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚
باید سرفهای هم کرد
بیکارهای شنیده بود که گفتهاند: از تو حرکت، از خدا برکت. پس به راه افتاد تا در بیابان به کاروانسرایی خلوت رسید. خسته و مانده، در گوشهای افتاد. ساعتها گذشت؛ تا این که کاروانی رسید و در اندک زمانی، بوی غذا فضا را پر کرد؛ اما بیکاره، نای حرف زدن نداشت.
کاروانیان داشتند راه میافتادند که بیکاره را سرفه گرفت و آنان شنیدند و به طرفش رفتند. مردی را دیدند از تشنگی و گرسنگی، در حال جاندادن است. رحمشان آمد. آبی و غذایی به او دادند و رفتند. بیکاره با خود گفت: هر چند گویند از تو حرکت، از خدا برکت، اما سرفهای هم باید کرد.
داستانهای امثال، دکتر ذوالفقاری، ص ۲۳۲.
#داستان_مثل
#سرفه_کردن
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پرنده میداند🦜🦜🦜
از هوشنگ ابتهاج
خیال دلکشِ پرواز در طراوت ابر
به خواب میمانَد
پرنده در قفس خویش
خواب میبیند
پرنده در قفس خویش
به رنگ و روغن تصویر باغ مینگرد
پرنده میداند
که باد، بینَفَس است
و باغ، تصویر است
پرنده در قفس خویش
خواب میبیند.
بر کران بیکران، دکتر صبور، ص ۴۲۵.
#پرنده
#خواب
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303