دوستداران ادبیات 🌹🌹🌹
سلام. وقت به خیر. عید فطر مبارک.
اگر علاقهمند به مطالعهی شعرهای زیبا و پرمحتوای تکبیتی و دوبیتی هستید،
همراه ما باشید در کانال دوم ما:
#گلستانادبیات 💐💐💐
تمام اشعار، با ذکر منبع است.
لینک #گلستانادبیات
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
🌼🌼🌼🌼🌼
حکایتی از بوستان سعدی
تواضع
جوانی خردمند پاکیزهبوم
ز دریا برآمد به دربندِ روم
درو، فضل دیدند و فقر و تمیز
نهادند رختش به جایی عزیز
سرِ صالحان گفت روزی به مرد
که: خاشاک مسجد بیفشان و گَرد
همان کاین سخن، مردِ رهرو شنید،
برون رفت و بازش کس آن جا ندید
بر آن حمل کردند یاران و پیر
که پروای خدمت، نبودش فقیر
دگر روز، خادم گرفتش به راه
که: ناخوب کردی به رأی تباه
ندانستی ای کودک خودپسند
که مردان، ز خدمت به جایی رسند؟
گِرِستن گرفت از سرِ صِدق و سوز
که: ای یار جانپرورِ دلفروز
نه گَرد اندر آن بُقعه دیدم ، نه خاک
من آلوده بودم در آن جای پاک
گرفتم قدم لاجرم باز پس
که پاکیزه بِه، مسجد از خاک و خس
طریقت، جز این نیست درویش را
که افکنده دارد تنِ خویش را
بلندیت باید، تواضع گزین
که آن بام را، نیست سُلَّم جز این
لغات:
پاکیزهبوم: پاکسرشت.
دربند: دروازه.
رخت: وسایل.
پروا: قصد، میل.
گرستن: گریستن، گریه کردن.
لاجرم: ناچار.
افکنده: حقیر، فروتن.
سُلّم: نردبان.
کلیات سعدی، بوستان، باب چهارم در تواضع، ص ۲۹۷ و ۲۹۸.
#بوستانسعدی
#تواضع
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
10313.mp3
697.1K
حکایتی از #بوستانسعدی
🌹🌹🌹
باب چهارم در تواضع
خوانش #حمیدرضامحمدی
🌼🌼🌼
صوفیصفتیِ شمع
از ظهیر فاریابی
ای شمع، تو صوفیصفتی پنداری
کاین شش صفت از اهل صفا میداری:
شبخیزی و نورِ چهره و زردیِ روی
سوزِ دل و اشکِ دیده و بیداری
نزهة المجالس، شروانی، ص ۱۳۱.
#شمع
#صوفی
#ظهیرفاریابی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه طنز 😂😂
شرایط ازدواج، قسمت آخر
از کیومرث صابری
به درستی نمیدانم چند سال گذشت؛ ولی این را میدانم که دختر آقا بالا خان، به همان سنی رسیده بود که در تهران، به آن ترشیده میگفتیم؛ ولی جنوبیها، به آن میگویند: خونهمونده...
داشتم قضیه را کمکم فراموش میکردم؛ علی الخصوص که اقدس خانوم هم نامههایش را دیگر قطع کرده بود. تا این که یک روز، نامهای به دستم رسید که خطش را تا به حال ندیده بودم. با عجله، پاکت را باز کردم. نوشته بود:
آقای برهانپور
پس از عرض سلام، میخواستم به اطلاع شما برسانم که برای سر گرفتن ازدواج ما، کلفت و نوکر هم لازم نیست؛ چون در این مدت، در کلاس خانهداری، تمام کارهای خانه را از آشپزی و خیاطی گرفته، تا آرایش و گلدوزی، یاد گرفتهام و دیپلمش را هم دارم.
منتظر جواب شما هستم.جواب، جواب، جواب، جواب... زینت.
فردا وقتی پستچی شهر ما، صندوق را خالی کرد، نامهی دوسطری من هم توی نامهها بود. همان که تویش نوشته بودم:
سرکار خانم زینت خانوم
نامهای که فرستاده بودید، زیارت شد؛ ولی به درستی نفهمیدم تظر شما از آقای برهانپور، که بود؟ اگر منظور، احمد برهانپور است، که فعلاً دارد در کلاس اول دبستان درس میخواند و اهل این حرفها نیست. بنده هم که پدرش هستم و در خانه، عزباوغلی دیگری نداریم!
سلام بنده را به مامان و بابا برسانید. قربانعلی برهانپور
راستی ، فراموش کردم بگویم که دو سه ماه پس از انتقال به جنوب، با یک دختر چشم و ابرو مشکی شیرازی آشنا شدم که نه دربارهی رفیقها و سر و وضع و دیر آمدنم حرفی داشت، نه خانه و ماشین و حقوق و یک تکه ملک برای پشت قباله میخواست و از آن گذشته، آشپزی و کارهای خانه را هم حسابی بلد بود و از همهی اینها مهمتر، این که پدر و مادرش هم آقا بالا خان و زرین خانوم نبودند.
طنزآوران امروز ایران، صلاحی و اسدیپور، ص ۲۵۳ - ۲۵۵.
#داستان_طنز
#داستان_کوتاه
#شرایطازدواج
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابرِ بانکدار
از مهدی الماسی
از ابر بانکدار پرسیدم
آیا
در صنعت تو
سودی به کیسه میماند؟
با رعدِ خنده گفت
چیزی در باب سود نمیداند.
شعرهای نو و آزاد، الماسی، ص ۳۳۱.
#ابر
#بانکدار
#سود
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از 🇮🇷آهــنــگ ســنـتی🇵🇸
18.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤ابوسعید ابوالخیر
🎙علی رضا قربانی
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه
@ahangesonnatii
بیتی از مولوی
ای شب، شادی، همیشه شادا، شادا
عمرت به درازی قیامت بادا
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۲۶۶.
#شب
#شادی
#مولوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
فروتنی و بخشندگی، نردبان بزرگی و شرفند.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۷.
#امام_علی(ع)
#فروتنی
#بخشندگی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303