صوفیصفتیِ شمع
از ظهیر فاریابی
ای شمع، تو صوفیصفتی پنداری
کاین شش صفت از اهل صفا میداری:
شبخیزی و نورِ چهره و زردیِ روی
سوزِ دل و اشکِ دیده و بیداری
نزهة المجالس، شروانی، ص ۱۳۱.
#شمع
#صوفی
#ظهیرفاریابی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه طنز 😂😂
شرایط ازدواج، قسمت آخر
از کیومرث صابری
به درستی نمیدانم چند سال گذشت؛ ولی این را میدانم که دختر آقا بالا خان، به همان سنی رسیده بود که در تهران، به آن ترشیده میگفتیم؛ ولی جنوبیها، به آن میگویند: خونهمونده...
داشتم قضیه را کمکم فراموش میکردم؛ علی الخصوص که اقدس خانوم هم نامههایش را دیگر قطع کرده بود. تا این که یک روز، نامهای به دستم رسید که خطش را تا به حال ندیده بودم. با عجله، پاکت را باز کردم. نوشته بود:
آقای برهانپور
پس از عرض سلام، میخواستم به اطلاع شما برسانم که برای سر گرفتن ازدواج ما، کلفت و نوکر هم لازم نیست؛ چون در این مدت، در کلاس خانهداری، تمام کارهای خانه را از آشپزی و خیاطی گرفته، تا آرایش و گلدوزی، یاد گرفتهام و دیپلمش را هم دارم.
منتظر جواب شما هستم.جواب، جواب، جواب، جواب... زینت.
فردا وقتی پستچی شهر ما، صندوق را خالی کرد، نامهی دوسطری من هم توی نامهها بود. همان که تویش نوشته بودم:
سرکار خانم زینت خانوم
نامهای که فرستاده بودید، زیارت شد؛ ولی به درستی نفهمیدم تظر شما از آقای برهانپور، که بود؟ اگر منظور، احمد برهانپور است، که فعلاً دارد در کلاس اول دبستان درس میخواند و اهل این حرفها نیست. بنده هم که پدرش هستم و در خانه، عزباوغلی دیگری نداریم!
سلام بنده را به مامان و بابا برسانید. قربانعلی برهانپور
راستی ، فراموش کردم بگویم که دو سه ماه پس از انتقال به جنوب، با یک دختر چشم و ابرو مشکی شیرازی آشنا شدم که نه دربارهی رفیقها و سر و وضع و دیر آمدنم حرفی داشت، نه خانه و ماشین و حقوق و یک تکه ملک برای پشت قباله میخواست و از آن گذشته، آشپزی و کارهای خانه را هم حسابی بلد بود و از همهی اینها مهمتر، این که پدر و مادرش هم آقا بالا خان و زرین خانوم نبودند.
طنزآوران امروز ایران، صلاحی و اسدیپور، ص ۲۵۳ - ۲۵۵.
#داستان_طنز
#داستان_کوتاه
#شرایطازدواج
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ابرِ بانکدار
از مهدی الماسی
از ابر بانکدار پرسیدم
آیا
در صنعت تو
سودی به کیسه میماند؟
با رعدِ خنده گفت
چیزی در باب سود نمیداند.
شعرهای نو و آزاد، الماسی، ص ۳۳۱.
#ابر
#بانکدار
#سود
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از 🇮🇷آهــنــگ ســنـتی🇵🇸
18.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👤ابوسعید ابوالخیر
🎙علی رضا قربانی
جز وصل تو دل به هر چه بستم توبه
بی یاد تو هر جا که نشستم توبه
در حضرت تو توبه شکستم صدبار
زین توبه که صد بار شکستم توبه
@ahangesonnatii
بیتی از مولوی
ای شب، شادی، همیشه شادا، شادا
عمرت به درازی قیامت بادا
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۲۶۶.
#شب
#شادی
#مولوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
فروتنی و بخشندگی، نردبان بزرگی و شرفند.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۷.
#امام_علی(ع)
#فروتنی
#بخشندگی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی 💐💐💐
اول آب بیاور، بعد کوزه را بشکن.
کاربرد:
۱ - از چیزی که داری، به خوبی استفاده کن.
۲ - هر کاری، وقتی دارد؛ وقتشناس باش.
۳ - اول دل را به دست بیاور و حرفهای خوب بزن، بعد اگر خواستی، شکایت و گلایه کن.
۴ - لااقل، یک بار محبت و دوستیات را ثابت کن؛ بعد موجب زحمت و ضرر ما بشو.
مشابه:
اول برادریات را ثابت کن، بعد ارث و میراث بخواه.
🌻🌻🌻
با پا راه بروی، کفش پاره میشود، با سر، کلاه.
کاربرد:
این مثل، هنگامی استفاده میشود که بخواهیم به کسی بگوییم در انجام کاری که تصمیم آن را دارد، ضرر خواهد کرد و فرقی نمیکند که چه شیوه یا راهی را برای پیشبرد مقصودش انتخاب کند. به هر حال، اوضاع به نفع او تمام نخواهد شد.
🌻🌻🌻
با لشکر یزید، به جنگ معاویه رفته است.
کاربرد:
نمیتوان با حمایت یک ستمگر، به جنگ با ستمگر دیگر اقدام کرد.
🌻🌻🌻
فوت کوزهگری، مصطفی رحماندوست، ج ۱، ص ۱۸۲، ۲۱۰ و ۲۲۶.
#مثل_فارسی
#مصطفی_رحماندوست
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حریم قرب
از ابوالقاسم حالت
به حریم قرب خدا کسی، ز رهِ ریا ننهاده پا
نرسی به قرب خدا اگر، نشود دلت بری از ریا
تو که مستی از میِ خودسری، تو که گشتهای ز خدا بری
ز چه نام قرب خدا بری؟ تو کجا و قرب خدا کجا؟
ز خدا اگر بُوَدت ادب، چه کنی جهان و جنان طلب؟
همه رب طلب که رسی به رب، چه دراین سرا، چه در آن سرا
سِرّ نی، دکتر ذوالفقاری، ص ۴۳۹.
#قربخدا
#ریا
#ابوالقاسمحالت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کاریکلماتور🌹🌹🌹
از پرویز شاپور
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
🦋🦋🦋
پرندهای که روی درخت خشک آشیانه میسازد، جوجههایش، در کارگاه نجّاری سر از تخم در میآورند.
🦋🦋🦋
نجّار تازهکار، با چوب، خاک ارّه میسازد.
🦋🦋🦋
زنبور عسل تشنه، شیرهی تصویر گلی را که به آب افتاده است، میمکد.
🦋🦋🦋
سوراخ موش، روزنهی امید گربه است.
🦋🦋🦋
قلبها در سراسر جهان، به یک زبان تکلّم میکنند.
طنزآوران امروز ایران، ص ۲۲۵ - ۲۲۷.
#کاریکلماتور
#پرویزشاپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303