eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.3هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
9.9هزار ویدیو
33 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
#مناجات الهـے‌لاتڪلنے‌الے‌نفسےطرفة‌‌عین‌ابدا #خدایا حتی به اندازه چشم بر هم زدنی مرا به خودم وامگذار😔 #شهید_زین_الدین ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان 💎 @kerman_golzar
#مناجات🌷 🌷إِلَهِـي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْڪَ شَوْقُهُ . . . معبود من به من قلبی ببخش که با بال اشتیاق بسوی تو پر بکشد. فَقَدْ هَرَبتُ إليكَ .. فرار میکنم از دست ِخود به آغوشت.. 📚فرازی از مناجات شعبانیه ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان @golzar_shohaday_kerman
1_64585973.mp3
6.83M
هر شب با یک مناجات🌷 🔊 حاج میثم 🎼 " توبوا الی الله جمیعا" ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان @golzar_shohaday_kerman
1_65362675.mp3
5.97M
با خدا 🍃اومدم یکم باهات حرف بزنم سبک بشم 🍃با زبون مناجات حرف بزنم سبک بشم 🎤 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان @golzar_shohaday_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی با خدا🌷‌ ‌ می‌شناسمت، می‌شناسمت، از اون قدیم ندیما راضی میشی، راضی میشی، از من چه زود خدایا وقتی قسم، میدم تو رو، جون حسین زهرا من همونم، غصه دار محرم الهی تو همونی، رازق اشك اين غم الهی عفوک عفوک یا الهی ‌ ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان @golzar_shohaday_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خرابم... دعایم کن آقای من...! ✨نماهنگ‌بسیاردلنشین‌همراه‌با‌تصاویر‌اختصاصی‌ازنجف‌اشرف👌🌷🍃 ❤️ ‌🔻کانال گلزار شهــღــدای کرمان @golzar_shohaday_kerman
#مناجات خدایا میدانی که از #مرگ در هیچ زمانی باک ندارم ودر هیچ صورتی به دنیا دلبستگی ندارم واز دنیا بیزارم. خدایا به تمام شهدای راهت قسمت میدهم تا انتقام خودم را از تجاوز عراقی ها به ایران نگرفته ام جانم را نگیری وتا تعداد بیشماری نفر وتانک دشمن را از بین نبرده ام مرا از بین نبر.خدایا قدمهایم را استوار،ایمانم را قوی و نشانه گیری ام را دقیق کن. بار الها فقط تو میدانی که در قلب من چه میگذرد براستی تو بر هر چیز دانایی. #شهید_مرتضی_نشاط 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
نماهنگ _ تنهاترین.mp3
2.83M
▪️▪️▪️ دل من هـــواتــــــو ڪرده من هوامو از تــو مےخوام اومدم بگم ڪه امســال، "ڪربلامو" از تو مےخوام.. ▪️▪️▪️ |حاج‌مهدی‌رسولی| 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه ◇بخشی از وصیتنامه #شهید_علی_ده_زیاری : [اکنون] زمانی است که باید راه #حسین (ع) را ادا
✨ 🌱و تَعلَمُ مَا فِی نَفسِی و آنچه را در دل من ميگذرد ميدانی... شعبانیه چقدر خوبه که می دونی آخه من حرف زدن رو خوب بلد نیستم!😓 چگونه همش تو را‌بخواهم؟🤲🏻 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 خانم خدیجه موسوی مادر " " است. میگوید :« اولین بار که برای ملاقات پسرم ، ابوالفضل سنجری ، بیمارستان شهید مصطفی خمینی تهران رفتم، با علی آقا آشنا شدم . که در منطقه سومار، تیر به فکش خورده و به سختی مجروح بود . همراه آن روز علی آقا ، علی اکبر حسینی بود که به او گفتم :« شما اگر می خواهید، بروید. من اینجا می مانم و از اینها مواظبت می کنم .» آنها رفتند. من واقعاً نمی دانستم علی آقا اینقدر مومن است. این را رزمندگانی که برای ملاقات به آنجا می آمدند، به من گفتند . خودم هم می دیدم که فقط قرآن می‌خواند و اصلاً به جای دیگر توجه ندارد . بعد از اینکه حالش مساعد شد ، از بیمارستان رفت؛ اما باز هم مجروح شد. این دفعه چون آشنایی قبلی با او نداشتم و می دانست که من مادر ابوالفضل هستم ، بیشتر صحبت می کرد . من در آن بیمارستان ، کسی را ندیدم که علی آقا را بشناسد و یک ساعت در موردش حرف نزند . یادم می آید خانمی که فرزندش ، هم اتاقی علی آقا بود، می گفت :« این جوان ، شب تا صبح ، عبادت و می کند . من نمی‌دانم این چطور تا حالا نشده ؟» میداند همه کسانی که به رفتند ، ایده و عقیده ای داشتند. به کسی بالاتر از هر کس دیگر اعتقاد داشتند. یادم می‌آید در بیمارستانی که علی‌آقا بستری بود، پسر کوچکی را به اتاق او آورده بودند که روی مین رفته بود . البته نمی دانستم چطوری ! علی آقا هر وقت صدای آه و ناله این پسربچه را میشنید ، اشک از چشم هایش جاری می شد و می گفت:« کاشکی تمام ترکش های مین به جان من می رفت .» گفتم :« شما که خودت مجروح هستی!» می گفت :« نه ،تن این بچه ، کوچک و نحیف است. نباید الان تنش از ترکش پر باشد .» میگفتم :« خب علی آقا جنگ است دیگر ، ان شاء الله تمام میشود.» بغض در گلویش می‌پیچید و می گفت:« ما که برای جنگ نمی جنگیم!» بعد آیه ای را خواند که تقریباً معنیش این بود که چرا شما کمک نمی کنید به کسانی که زن ها و بچه هایشان از شهر رانده شده‌اند. چه حال عجیبی داشت این مظلوم ! می گفت:« ما برای آزاد کردن انسان ، برای رهایی ملت مظلوم عراق ، و تکلیفی که خدا به دوش ما گذاشته است ، به جبهه رفته ایم . اگر رزمندگان ما تنها بر اساس همین آیه هم بجنگند ، برای خدا جنگیده اند . و خوشا به حال کسی که برای او پاره پاره شود .» حالا چه روزهای سختی را گذراند ،خدا میداند، من که ندیدم شکوه و شکایتی بکند ، چون هر وقت می دیدمش چهره‌اش متبسم بود ‌‌. از بیمارستان شهید مصطفی خمینی که مرخص شد، گفت : «مادر ،من چند روزی می خواهم در منزل شما باشم .» ندانستم چرا ؟؟؟ آخر هر مادری دلش می‌خواهد در چنین مواقعی ، فرزندش پیش خودش باشد . گفتم :« افتخار من است مادر.» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
4_5904653491590137533.mp3
9.15M
🎵 پادکست | قسمتى از مناجات ابوحمزه ثمالی 🎙 حجت الاسلام ميرزامحمدى ✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🆔 @golzarkerman