eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
16.3هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
9.9هزار ویدیو
33 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1 🔹ادمین مسابقه👇 @Ya_SAHEBALZAMAN_M
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 💔به آرزویش رسید؛ در راه ، پاره‌پاره شد... ✍« ، جانباز ۷۰ درصد بود و به‌لحاظ قانونی، حق پرستاری به او تعلق می‌گرفت. اما وقتی کارت حق پرستاری برایش صادر شد، آن کارت را به همراه رمزش به من داد و گفت: "یک ریال از موجودی این کارت، حق من نیست! ببرید بنیاد ، هرکس از خانواده آمد آنجا و معطل کرایه راه یا گرفتار پول دارو و درمان بود، از موجودی این کارت به او بدهید. " هنوز هم کارتش در دفتر بنیاد است...» انگار چیزی در ذهن مدیر کل سابق بنیاد شهید استان جرقه زده‌باشد، مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «سردار سلیمانی ارتباط عاطفی خاصی هم با جانبازان داشت. ۷ شهریور سال ۸۶ مصادف با روز نیمه‌شعبان، حاج‌قاسم نامه‌ای نوشته‌بود برای جانباز آزاده، . در پایان آن نامه📃 نوشته‌بود: "برادر جان! مرا دعا 🤲🏻کن، چون به‌شدت محتاجم. دعا کن تا سال دیگر، در راه او پاره‌پاره شده‌باشم. " آرزوی حاج قاسم، ۱۲ سال بعد در دی‌ماه سال ۹۸ برآورده‌شد...» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🌷 آماده سازی مزار شهید مدافع حرم، حاج علی صفری پور در گلزار شهدا 🔻کانال رس
خواندن نماز بر پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید حاج علی صفری پور و چه زیبا پس از سالها نوکری ارباب؛ امشب، شب اول ، دوباره کربلایی خواهی شد...🕊 سلام ما را هم به سیدالشهدا(ع) و فرمانده شهیدت، حاج قاسم سلیمانی برسان✋ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
. یڪ پارچہ نوشتہ داد دستمان و خواست آن را بگیریم تا نوشتہ‌اش را اصلاح ڪند می‌خواست فورے نصبش کند..
خودکار بیت المال ⚠️ وارد محل کار محمد در ساختمان شدم. خودکاری از روی میز برداشتم تا موضوعی را یادداشت کنم.🖊 اما‌ محمد آن را گرفت،یک خودکار دیگر به من داد و گفت: با این بنویس. با تعجب پرسیدم: مگر چه فرقی دارد؟!😳 گفت: این خودکارِ شخصی خودم است؛ ولی آن یکی، خودکار سپاه بود. 👤راوی:حسن ایزدی 《 》 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان خواندن نماز بر پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید حاج علی صفری پور و چه زیبا پس ا
11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜صبح امروز؛ مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر مطهر شهید مدافع حرم، سرتیپ دوم علی صفری پور در گلزار شهدای کرمان روحت شاد و یادت گرامی باد🌹 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
مداحی آنلاین - خدارو شکر به آرزوم رسیدم - بنی فاطمه.mp3
8.44M
و آمد... ◼️◼️ ◼️ خداروشکر به آرزوم رسیدم نَمُردم و محرّمت رو دیدم خیلی دلم تنگ محرمت بود نمیدونی این یه ساله چی کشیدم! ◼️ ◼️◼️ 🎤سید مجید بنی فاطمه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 🇮🇷 📖 زندگینامه و خاطراتِ سردارشهید والامقام "علی آقا ماهانی" 🔹صفحه : ١٩_١٨ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللّهـ الرّحمنـ الرّحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_روز_تیغ📖 زندگینامه و خاطراتِ سرد
🦋 🔸فصل اول (ادامه) می گفتم : «علی جان یواش می خوری؟ بخور، جان بگیری.» می گفت : «بگذار این بچّه ها گرسنه از کنار سفره نروند. اگر زیاد آمد، می خورم.» وقتی می دید همه کنار کشیده اند، دستش را بالا می برد، رو شکر می کرد، دعا می خواند و از خداوند طلب رحمت و رزق حلال می کرد. 🤲 با خود فکر می کردم بارالها، این آدم که با شکم گرسنه تو را شکرگزاری می کند، اگر شکمش پر باشد چه می کند؟! می گفتم : « سیر شدی علی آقا؟» می گفت : «در قلب آدمهایِ شکم سیر، خدا پیدا نمی شود.» 👌 چون با خدا بود، نگاه هم می کرد دلمان آرام میشد. امّا میان حرفهایی که او می زد یک چیزی بود که دلِ دردمند ما را نوازش می کرد. آن هم "آرامش" در گفتنِ حرفهایش بود. چنان با آرامش مطلب را می گفت که دلمان می خواست بیشتر بگوید. حرفِ اضافه نداشت و حاشیه گویی نمی کرد. اگر نیاز بود، حرف می زد؛ در غیر این صورت، با مونس خودش که بود خلوت می کرد. روزی گفتم : «علی آقا، چرا اینقدر کم حرف می زنی؟!» گفت : « بابا، حرف به تنهایی که ارزش ندارد.» گفتم : «حرفِ با ارزش بزن بابا!» خندید؛ گفتم : «چرا می خندی؟!» 🤔 گفت : «چون الان هم دارم زیاد حرف می زنم؛ امّا خدا می داند هر چه کمتر حرف بزنیم، هم مسئولیّت و هم گناهانمان کمتر می شود.» می گفتم : نگو پسرم! حرفهای تو بوی "بهشت" می دهد. یادِ چیزی افتادم؛ حرف توی حرف می آید. می خواهم از تحمّلش بگویم. از آقائیش، که تا عمر دارم قلب مرا می سوزاند. چون مظلوم بود و تمام سختی ها را با عزّت نفس تحمّل می کرد. و حاضر نبود کسی به خاطر او ، به زحمت و مشقّت بیفتد. قناعت و مناعتِ طبعِ بلندش، از او انسانی ساخته بود که اگر تمام دنیا را هم به او می دادی، حالش تغییر نمی کرد. معلّم من بود. 👌 افتخار می کنم که شاگرد فرزند خودم هستم. قبل از رفتیم نزدش که در پادگان آموزشی کرمانشاه سرباز بود. چند ساعتی با هم بودیم. موقع برگشتن...... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا @Golzar_Shohaday_kerman