eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺑﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ 🌷قرار بود پلی را بعد از عملیات منهدم کنیم تا راه عبور دشمن را ببندیم. چند نفر از غواصان برای این کار رفتند، اما یا شهید شدند یا نتوانستند کار را تمام کنند. محمود گفت: من می رم! گفتم: نه، تو مربی غواصی هستی، ما به تو نیاز داریم. گفت: مگه نمی بینی بچه های مردم دارن از بین می رن، خودم باید برم. سریع داخل آب پرید و رفت. چند دقیقه بعد پل منفجر شد، بعد هم محمود برگشت و تا به خشکی رسید سجده شکر کرد. گفتم: چی شد، چی کار کردی؟ گفت: بین خودمان باشد، امام زمان جانم را نجات داد. تایمر مواد منفجره را روی یک دقیقه تنظیم کردم و سریع دور شدم، اما مسیر را اشتباه رفتم و به سیم خاردار رسیدم که راه را بسته بود. زمان زیادی تا انفجار نمانده بود. چشمم را بستم و به امام زمان توسل پیدا کردم و گفتم: اگر زنده ماندن من به صلاح اسلام و مسلمین است به من کمک کنید! چشم باز کردم دیدم به اندازه عبور من، سیم های خاردار باز شده است! سریع خودم را از آن مسیر باز شده بیرون کشیدم و از شعاع انفجار دور شدم. 🌷🌱🌷 محمود یزدان جو 🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/230496665
@audio_ketab18745749815957.mp3
زمان: حجم: 12.66M
📢کتاب صوتی (جلد دوم) 💢بر اساس زندگینامه شهید والامقام ابراهیم هادی 💠قسمت اول 🍃🌷🍃🌷 کانال گلزار شهدا http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
4.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 نبرد با دشمن اصلی این روزها سالگرد ربوده شدن حاج احمد متوسلیان به دست ایادی رژیم صهیونیستی است. آنچه در این کلیپ مشاهده می‌کنید 🔹بخش‌هایی از بیانات رهبر معظم انقلاب است که در دیدار جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم ایراد شده است... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫 🌷اوایل جنگ به‌صورت شبانه‌روز در پايگاه بوشهر عملیات داشتيم. آماده ترین خلبان ما، عباس دوران بود که داوطلبانه و پیوسته در حال پرواز و بمبماران دشمن بود. وقتی عباس پس از گذشت حدود یک ماه لباس سربازی را از تنش خارج کرد، لباسش ازبس‌ عرق مكيده بود صاف ماند. گويي آدمي درون لباس وجود دارد. آن شب برگ مأموریتی آمد که نیروی زمینی در شمال خرمشهر نیاز به منور برای روشن شدن منطقه دارند. با مسئول شب مشورت ‌کردیم که به چه کسی بگوییم. ناگهان صدایی در تاریکی گفت: کاکو، مشکلت چیه؟ من می‌روم! صدای عباس بود. گفتم: نه عباس، تو امروز دو تا پرواز رفتی، الآن ماشین می فرستم یکی از بچه ها را بیدار کند. گفت: نه کاکو، کسی را بیدار نکن، خودم میرم. ساعت دو شب عباس روی باند رفت و پرید. نیم ساعت نگذشته خبر دادند هواپیما دچار نقص فنی شده و در حال برگشت است. هواپیما را به سلامت نشاند! قرار شد منورها روی هواپیمایی دیگر ببندیم و خلبانی دیگر صدا کنیم. باز عباس گفت نه خودم می روم. رفت، منورها را روی منطقه ریخت و برگشت. در طول 24 ساعت 4 بار پرواز جنگی رفته بود! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
با شهدا 🔹🔹🔹🔹🔹 برادران : حاج امیر هنرور و کربلایی مهدی کبیری نژاد : شنبه ۱۸ تیرماه از ساعت ۱۷.۳۰ : دارالرحمه_شیراز/ قطعه شهدای گمنام 🔹🔹🔹🔹 🚨زائرین محترم لطفا کتاب دعا، آب آشامیدنی همراه داشته باشند 🌹 🌷🍃🌷🍃
✨یڪ لحظہ  چشم دیدن خود را  بہ من ببخـش آیینہ هاےروشن خود را  بہ من ببخـش... پـرواز را تو تجربہ ڪردے مبارڪتــــ حالا پرِ پریدن خود را  بہ من ببخـش .. 🥀💔 🕊 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 @golzarshohadashiraz
🌟 🌟 9⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است.. ✅ مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یُعَرِّفُكُمْ اَنَّ الْاَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُكُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ مِنْهُ وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً ✅هان مردمان! قرآن برشما روشن می کند که امامان پس از علی، فرزندان اویند ومن به شما معرفی کردم که آنان‌ از او و از من اند؛ چرا که خداوند در کتاب خود می گوید‌؛ امامت را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد. (زخرف/28) 📚فرازی از بخش دهم خطبه شریف غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💠سال ۶۴، مادر به حج مشرف شد. قبل از اعزام، حبیب به مادر می‌گفت: مادر در بازار چشم‌هایت را به زمین بدوز، تا با دیدن برق اجناس خارجی، وقت زیارت و عبادت تو صرف خرید نشود. اگر هم می‌خواهی خرید کنی، بگذار برای یک روز... 💠سال ۶۵، خود حبیب به حج مشرف شد. یکی از دوستانش می‌گفت: به حبیب گفتم قد و قواره کوچکم باعث شده زیر دست و پای حجاج عرب و آفریقایی گم شوم و نتوانم حجرالاسود را ببوسم! حبیب گفت: دست‌هایت را باز کن و بگو یا صاحب‌الزمان و برو جلو... همین کار را کردم. دیدم جمعیت تا خود حجرالاسود باز شد و من به‌راحتی به سنگ رسیدم و چند دقیقه تنها بودم. بعدها از خود حبیب هم شنیدیم برای بوسیدن حجرالاسود هیمن کار را کرده است. 💠وقت قربانی که شد، حبیب دنبال بزرگ‌ترین گوسفند بود. گفتیم با کوچک هم می‌شود اعمال را انجام داد. گفت: چیزی را که می‌خواهیم در راه خدا بدهیم باید بهترین باشد. حاج حبیب الله کریمی 🍃🌷🍃🌷 : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
@audio_ketabpart02_salam bar ebrahim.mp3
زمان: حجم: 9.7M
📢کتاب صوتی (جلد دوم) 💢بر اساس زندگینامه شهید والامقام ابراهیم هادی 💠قسمت دوم 🍃🌷🍃🌷 در واتساپ https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
🌷 روز عرفه را قدر بدانید 🔹لحظه لحظه از ظهر عرفه تا غروب مثل اکسیر حائز اهمیت است "بدان! خدايی که گنج های آسمان و زمين در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است." 📚 نهج البلاغه، نامه۳۱ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
4_5839210456425696695.pdf
حجم: 1.19M
📝متن دعاء عرفه 📖- نگارش آسان.pdf 💠قرائت دعای عرفه 🔹امروز . دارالرحمه شیراز. قطعه شهدای گمنام ⏪شروع مراسم :ساعت ۱۷.۳۰ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫 🌷در این روزها فقط حرف از من است. البته از احمقی‌هایم، به علت اینکه بدون هیچ ترسی کلیه مأموریت‌ها را به‌خوبی انجام می‌دادم... ديروز دیروقت كه رضا(سرلشكر خلبان شهيد علی‌رضا ياسيني) از مرخصي برگشته بود، از احتمال سقوط آبادان سخن می‌گفت و خيلي نگران بود. براي همين تقاضاي هواپيما داشتند. من داوطلبانه آماده پرواز شدم. هواپيماي شماره یک من بودم، یاسینی هم هواپیمای شماره 2. بعد از رها کردن بمب‌ها روی هدف، حجم آتش زيادي از زمین به آسمان بلند شد. برای اولین بار کاملاً ترسیده بودم. از همه‌جا آتش می‌آمد. خودی و دشمن ما را می‌زدند. نیروی خودی به علت عدم هماهنگی به سمت ما آتش می‌کردند. روی آبادان در حال پائین آمدن و منتظر منفجرشدن هواپیما بودم. اتاقک عقب مرتب می‌گفت: جناب سروان کاری بکنید. آن‌قدر صدای برخورد گلوله به کف هواپیما زیاد بود که گاهی از روی صندلی بلند می‌شدم. چون حس می‌کردم که گلوله و موشک زیرم خورده است. بعد از عبور از روی آبادان یک نفس راحت کشیدم. ناگهان به يادم آمد كه دستگاه ناوبري ندارم و بنزين هواپیما هم خيلي كم است. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید