ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شاید بگویند صحنه های غزه را نشان ندهید ...
ولی کسی که این روزها قلبش برای #غزه نخورد نه تنها مسلمان نیست بلکه انسان نیست ...
💢کودکانی که این روزها قربانی جنایت رژیم کودک کش میشوند😭
#غزه
#طوفان_الاقصی
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
نشردهید
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🚨 #مراسم میهمانی لاله های زهرایی
#یادواره شهدای کربلای ۴
گرامیداشت سالگرد شهادت شهید علی اصغر نجمی 🌹
💢 #باروایتگری حاج قاسم مهدوی
💢 #بامداحی: کربلایی حسین باقری
#مکان : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام
#زمان : ◀️ پنجشنبه ۳۰ آذرماه/ از ساعت ۱۶
🔺🔺
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃
سری که درد نمی کند دستمال نمیبندند
اینجا سر همه درد میکند برای شهادت!
دعوا سَر سربند یا زهراست....
#نحن_ابناء_الزهرا🥀💔
#لشکر۲۷_حضرترسولﷺ
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نذرشهــادت🌷
🔰اواخر پاییــز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ اماده می شدیم.
سـراغ محمدعلے را گرفتــم.
گفتنــد :گردان اسلامے نسب است. رفتـم آنجــا, به تـپہ اے اشــاره ڪردند.
گفـتند: هـر روز تـنها مےرود آنـجا. رفــتم سراغش...
دیگر آن شلوغے و شیطنـت همیشگے را نداشــت. آرام شــده بود.
تنها لبخـند زیبا و ملیحے بر صــورت داشــت😊.
چهــره اے با وقــار داشــت...
انگار نه انگار که یڪ نوجوان ۱۶ ساله است!
گفت:خـواب جعفر(دوسـت شهیدش) را دیـدم, مے خواسـت مـن را با خــود ببــرد. مطمینــم عملیات بعد, جعفر من را مےبرد.
چیزے برای خـوردن به او تعـارف ڪردم....
نگرفت...گفــت روزه ام!
گفتم روزه, اینجــا؟
با همان لبخند زیـبا گفت:شش روز, روزه نـذر کردم ڪه در این عمــلیات شهــید شــوم!
چند روز بعــد در ڪربلاے۴ به جعــفر دســت داد!
طلبه #شهید محمد علے سبحانے
#ﺷﻬﺪاےﻓــﺎﺭﺱ
🌹✨🌹✨🌹✨
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_دفاع_مقدس*
#نویسنده_محمد_محمودی*
#گلابی_های_وحشی
#قسمت_پنجاه_یکم
پس از سالها رنج و محرومیت در انتظار پایان یافتن درس فرزند بزرگ خود بودند. می خواستند اولین فرزندشان را خیلی زود داماد کنند. آرزویی که هر پدر و مادری دارد و در خانواده ی ساده و صمیمی ما هم وجود داشت آن سالها سن ازدواج در محل خیلی پایین بود همین که جوان هجده نوزده ساله میشد برایش زن میگرفتند. هرگاه به مرحضی میرفتم مادر کنارم مینشست و میگفت:
- تو مگه نمیخوای زن بگیری؟
بعد یک فهرستی از دختران محل را قطار می.کرد هرگاه نظر خودش را می خواستم.
می گفت:
میل با خودته ولی دختر
خود را سبک سنگین میکردم تا مادر اسامی بیشتری را به لیست اضافه کند. بعد اسامی دخترها را نام میبرد تا این که میرسید به اسمی که من میخواستم دلم همان جا میخکوب می.شد صورتم رنگ می باخت میخواستم نظرم را بگویم رویم
نمی شد.
روزی که پدر و مادر به اتفاق اصرار میکردند که باید یکی را انتخاب کنی با شوخی
میگفتم:
- یعنی این همه دختر را به من میدهند؟
از خداشونه التماس میکنن!
با خنده ی پدر مادر تازه متوجه حرفم میشد و می خندید.
با تعارف میگفتم
- حالا شما چند سالی صبر کنید تا لااقل صورتم ریش در بیاره بعد ... شده که اون وقتی که میرفتی جبهه که توی فکر ریش و پشم نبودی حالا چی؟
#ادامه_دارد ...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌تو تابوت شهدا چه می ریزند😭
🎥تصاویری از لحظه کشف پیکر مطهر شهید در جزیره مجنون
🔹توضیحات سردار باقرزاده فرمانده تفحص شهدا درباره چگونگی کشف این پیکر
#شهدا
🌱🍃🌱🍃🌱🍃
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#انتشارش_با_شما
⭐️یادی از سردار شهید عبدالعلی ناظم پور⭐️
🌹 عبدالعلی به فکر جذب نیرو از داخل شهر هم بود. در شهر جهرم یک پایگاه تشکیل داد که محل آمد و شد بچه های تخریب لشکر باشد. جوانان وقتی وارد این محفل می شدند و حالات و رفتار عرفانی بچه های تخریب به خصوص خود عبدالعلی را می دیدند، خود به خود جذب تخریب لشکر می شدند. محل این پایگاه منزل خود عبدالعلی بود. ایشان عادت داشت مراسم های خود را با تلاوت قرآن شروع کند. روزی در یکی از این مراسمات نشسته بودیم و یکی از برادران قرآن تلاوت می کرد که صدای زنگ خانه بلند شد. نگاهم به عبدالعلی دوخته شد. آرام و با تمأنینه روی دو زانو نشسته بود و قرآن گوش می داد. زنگ در مرتب به صدا در می آمد اما ایشان حرکتی نمی کرد. تلاوت قرآن که تمام شد، بلند شد و رفت برای باز کردن در. به آن بنده خدایی که پشت در بود گفت: ببخشید، هنگام تلاوت قرآن بود و اگر بلند می شدم به قرآن بی احترامی می شد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
3.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 گفتگوی یلدایی مادر شهید با عکس فرزندانش، اشک مجریان را درآورد😭
و چقدر مادر که به خاطر امنیت ما بی فرزند شدن ....
#مادرشهدا
#یلدا
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#انتشار_با_شما