eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
در سوگ نبی جهان سیه میپوشد در سینه، دل از داغ حسن می‌جوشد از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می‌نوشد. (ص)🥀 (ع)🥀 (ع)🥀 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹|شهید اصغر ارسنجانی ✍️ ادب فرمانده گردان ▫️دم اذان صبــح آمدم نماز بخونـم، دیـدم از دم در صدا می‌آد. در رو بــاز کردم، دیدم اصغر روی پله نشسـته. بغلش كردم و دیدم داره یخ می‌زنـه. آوردمش پای بخـاری. گفتـم: ننـه، كجـا بودی؟ چـرا در نزدی؟ گفـت: نصـف شـب بـا آقاسـید آمـدم. دیـدم شـما خـواب هسـتید؛ در نـزدم که مزاحم خـواب شـما شوم. صبر كردم تـا وقـت نمـاز كـه بیـدار شـوید، در رو بـاز كنیـد... 📚 کتاب کوچه نقاش‌ها، برشی از زندگی شهید اصغر ارسنجانی فرمانده محبوب گردان میثم 🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🥀چقدر آخر این سخٺ و سنگین اسٺ🖤 تمام آسمان و زمین بےقرار و غمگین اسٺ 🖤بزرگتر ز غم مجتبے_ع و داغ رضا_(ع) فراق فاطمہ (س) با اسٺ🖤🥀 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
▪️برای تهیه مهمات عملیات باید حاج احمد رو می دیدم. رفتیم اتاقش، اما حاجی آنجا نبود! یکی از بچه هاگفت: «فکر کنم بدونم کجاست...» مارو برد سمت دستشویی ها و دیدم حاج احمد اونجاست! داشت در نهایت تواضع دستشویی ها رو تمیز میکرد. خواستیم سطل آب رو ازش بگیریم که نگذاشت و گفت: ‏«فرمـــانده زمان جنگ برادر بزرگـــتره و در بقیه مواقع کوچــــکتر از همه...» «حاج احمد متوسلیان» ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * درک می زنند یکی از بچه ها می دود سمت در و آن را باز می‌کند لحظاتی بعد سریع می آید داخل خانه و می‌گوید: «یه آقایی دم در وایساده کار داره میگه بگو بزرگترت بیاد» فاطمه چادر گلدار اش را سر می کند و می رود جلوی در. مردی میانسال که ظاهر بازاری ها را دارد پشت در است سلام میکند. فاطمه با تعجب جواب میدهد :سلام بفرمایید با کی کار داشتین؟ مرد می‌گوید اجازه میدین بیام داخل؟! _خوب شما کی هستین؟! مرد دوچرخه را کنار دیوار گزارش جلو می‌رود و باری که پشت آن بسته نشان می‌دهد: «برای اینا رسیدم خدمتتون» _فروشیه ؟!!وسایل خانه است انگار.. _اجازه بفرمایید بیام تو ! یک لیوان آب دست من پیرمرد بدین من میگم خدمتتون که برای چی مزاحم شدم. فاطمه هنوز هم متعجب استور از مهمان نوازی می بیند که مرد را همچنان جلوی در و سرپا نگه دارد. تعارفش می کند داخل. مرد دوچرخه اش را هم می آورد و آن را در حیات به دیواری تکیه می‌دهد. بعد دستی به سر بچه ها می کشد که با تعجب زل زده اند و این مرد غریبه و از درون جیب کتش مشتی نخودچی و کشمش کف دست بچه ها می ریزد. بعد یا الله یا الله گویان پشت سر فاطمه وارد خانه میشود. فاطمه در برابر نگاه‌های پرسشگر مادرشوهرش و بقیه شانه ای بالا می اندازد و به مردم تعارف می‌کند بنشیند. در هال منزل، بساط سبزی پاک کردن پهن است و دو تا از زنهای همسایه هم دارند کمک مادر شوهر فاطمه و دخترهایش سبزی پاک می‌کنند.مرد غریب که انگار اصلا توجهی به جمع زن‌ها و نسبتا شلوغ خانه ندارد،استکان چای را که فاطمه از آشپزخانه برایش آورده خود می‌کشد و می‌گوید:دست شما درد نکنه آبجی بیا بنشین به کارت برس» فاطمه می‌نشیند مرد می گوید: «والا غرض از مزاحمت اینکه بنده از طرف صنف بازار مزاحم شما شدم.چون دمای ایده ما داریم آمار می گیریم از بعضی از خونه ها که خانواده های شلوغ هستند. فاطمه می‌پرسد :آمار چی؟! مرد می‌گوید: آمار همه چی  هر نوع مواد غذایی که مصرف می کنید .می خوایم بدونیم شب عیدی باید چقدر وارد بازار کنیم که کم و زیاد نیاریم. بعد کاغذ جاقلمی از جیبش در می‌آورد و می‌گوید: «خوب حالا یه چیزایی می پرسم که هر چه دقیق تر جواب بدین بهتره! اما اگه نمیدونستید هیچ مشکلی نیست تقریبی جواب بدین. فاطمه سری تکان می دهد هنوز از قضیه سر در نیاورده است اما همه چیز عادی و معمولی به نظر می‌رسد. به علاوه فکر می‌کند آمار خورد و خوراک یک خانواده به چه درد کسی ممکن است بخورد به جز اهالی بازار؟! ادامه دارد ...... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷اتحادیه اسلامی دانش‌آموزی، خیلی کار داشت و ما تمام‌روز مشغول بودیم. گاهی برای رفع خستگی دریکی از همان اتاق‌های اتحادیه، ساعتی دراز می‌کشیدیم و می‌خوابیدیم. به علت علاقه‌ای که به حبیب داشتم دوست داشتم سرم در نزدیک‌ترین محل به سر حبیب باشد. حبیب عادتش بود با ذکر به خواب برود. آن روز هم سرم را کنار سر حبیب گذاشتم تاکمی استراحت کنم. پلک‌هایم روی‌هم افتاد. آرام گفت: محسن خوابت برده! - نه! - پنج تا ذکر میگم، با من تکرار کن! - چشم. - الحمدالله... الحمدالله... الحمدالله... الحمدالله... الحمدالله هر بار با او تکرار کردم، چشم‌هایم سنگین شد و بسته شد. چشم که باز کردم، دیدم حبیب کنارم نشسته و با کاغذی بادم می‌زند و پشه‌ها را دور می‌کند! راوی محسن دین پژو 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹شهید مصطفی صدرزاده ‌ از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به نماز اول وقت، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.‌‌ به نقل از همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ماه صفر سال ۶۵ ، در پادگان شهید دستغیب اهواز بودیم. محمد سرگشته و حیران بود. گفتم: چی شده محمد؟ گفت: یه جای خلوت و دنج می خوام، با خودم خلوت کنم، کسی مزاحمم نشه! دیگر ندیدمش تا فردا که ۲۸ صفر، سالروز رحلت حضرت ﺭﺳﻮﻝ(ص) بود. محمد را دیدم. یک رادیو روی زمین بین دو پایش گذاشته بود. رادیو روضه می خواند و شانه های محمد از گریه تکان می خورد. تا اذان ظهر بی آنکه سرش را بلند کند، اشک می ریخت. وقت نماز شد. نمازش را که خواند دوباره سرش را روی زانو گذاشت و شروع به گریه کردن کرد. دیدم حال خوشی دارد مزاحمش نشدم. غروب حال و احوالش سر جا آمده بود. گفتم: محمد چی شده، امروز خیلی بیتابی کردی؟ گفت: امروز اتفاق بزرگی افتاده، پیامبر اسلام رحلت کرده و از دنیای ما به دنیای دیگه رفته. این غم واقعاً برام سخت و سنگین بود. چند قدم که راه رفتیم گفت: ولک، کسی از حال امروز من با خبر نشه! 👈تولد:۲۸ صفر ۱۳۴۸ 👈شهادت : ۲۸ صفر۱۳۶۲ 👈کشف پیکر و تشییع: ۲۸ صفر ۱۳۷۶ 🏴🏴🏴🏴 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دمعشق 🎥 روایتی از پیش‌بینی حاج قاسم از زمان شهادت خودش 🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود
(ﻋﺞ ) و 🌷🌹🌷🌹 حضـرت رسـول (ص) : قـرض بگــیرید و قربانی کنیــد ؛ زیرا آن قرضی است ادا شدنى اســت ( این‌ قرض را خـداوند سبحــان ادا مى ‌کند)  🌷🏴🌹🏴🌷 ﻃﺒﻖ ﻗﺮاﺭ ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ, به عنایـت حضـرت زهــرا (س) ، و ذبــح گوسفــند، جهت رفــع بلا و بیمارے و ﺗﻌﺠﻴــﻞ ﺩﺭ منجے موعــود، در روزاول ماه ربیع الاول (روز‌جمعه ۱۶ مهرماه) ﺗﻮﺳــﻄ ﺧﺎﺩﻣﻴﻦ شهــدا انجام مےپذیرد. ✋✋ شمــا هم مےتوانید در این امر خــیر سهیم باشیـــد 👇◾️👇 ﺷﻤــﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟــﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻛﻤــﻚ ﻫﺎ: ۶۳۶۲۱۴۱۱۱۸۰۵۹۰۷۱ بانك آينده بــنام محمد پولادي 🔺▫️🔺▫️ *هییت شهداے گمنام شـــیراز* مرکز نیکوکاری شهدای گمنام شیراز 🌹🌷🌹🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
•🌿✨• دسټ‌ما‌بـازبلند‌اسټ‌بہ‌گدایۍ‌سرِ‌صبـح🌤️ بسټہ‌ام‌رشټہ‌دݪ‌را بہ‌نـخِ‌شـاݪِ رضا..... امام الرئوف❤️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌹اردوی جهادی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود. متوجه شدم که محمد بلباسی در حال باز کردن بند پوتین است. با تعجب پرسیدم : چکار می کنی؟ گفت : می خواهم وضو بگیرم. گفتم : الان نه صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟!  اونم توی این سرما؟! محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت: (مرحوم )علامه حسن زاده فرمودن: تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم. ✍🏻 راوی :علیرضا نوروزی دوست  *شهید مدافع حرم محمد بلباسی* 📕 برای زین أب صفحه ١۶۶ 🔶🔷🔸🔹🔶🔷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 *🦋--🍃─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─🍃-🦋*
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * مرد می پرسد :بفرمایید توی یک ماه چقدر مصرف قند و شکر دارید؟! فاطمه نگاه مشورت طلبانه به مادر شوهرش می اندازد و جواب می دهد. بقیه سوالات مرد هم حول و حوش همین چیزهاست. «چقدر برنج مصرف می کنید؟چقدر حبوبات؟چای خشک؟...» فاطمه همه را جواب می دهد بعضی ها را دقیق و بعضی ها را تقریبی. حالا دیگر سوالات او برای زن‌ها حکم نوعی بازی و تفریح پیدا کرده. تا الان هیچ وقت به دقت به این طور چیزها توجه نکرده بودند. زنهای همسایه هم گاهی در این گفت‌وگو دخالت می‌کنند تکه می پرورانند و مقایسه می کنند با مقدار مصرفی خودشان. مرد می پرسد :روغن چقدر مصرف می کنید؟! فاطمه کمی مکث می کند و می گوید:روغن هم بستگی داره رفت و آمدمون چقدر باشه که چقدر بخواهیم غذا درست کنیم. بیشتر حلبهای ۵ کیلویی... مرد حرف فاطمه را قطع می کند و می پرسد :معمولاً رفت و آمد زیاد دارین؟! _مهمون آنچنان که خیلی شلوغ باشند نه . مگر عید و تابستونی باشه یا مراسم و مناسبتی چیزی! _خب رفت و آمد معمولی چطور ؟حالا نه برای ناهار و شام. همین طوری که بیان سر بزنن و برن .مثلاً دوست و آشنای بچه ها. فاطمه می‌گوید :نه زیاد خوب ما خودمون ماشالله شلوغه ولی همین بچه های خودمون هم گاهی یکیشون هست ،یکیشون نیست .مثلاً برادر شوهرم که سرباز فقط گاهی میاد خونه. مرد سریع می پرسد: «لابد وقتی میاد چند تا از دوست رفیقاشو هم میاره دیگه. _نه .. تنها میاد! مردی که دو سال دیگر هم می پرسد که چندان ربطی به خورد و خوراک خانواده ندارد اما لحنش  آنقدر معمولی و بی اعتنا است که زنها به چیزی شک نمی کنند و همه را جواب می دهند. دانلود بعد از پایان سوالات مرد از درون بسته ای که پشت دوچرخه پایین آورده یک دست قاشق و چنگال استیل که در یک بسته بندی پلاستیکی است در می آورد و می گذارد جلوی روی فاطمه: «بفرمایید قابل شما رو نداره هدیه به خاطر خوب جواب دادن به سوال ها» زن های همسایه با حسرت به قاشق و چنگال های نو و براق نگاه می کنند. فاطمه مرد را تا جلوی در بدرقه می‌کند مرد باز هم تشکر می‌کند و همان طور که دو طرف کوچه را می پاید سوار دوچرخه‌اش می‌شود و می‌رود. ظهر که می آید فاطمه قضیه را با خنده برایش تعریف می کند. حمید اما به قضیه کمی مشکوک شده: «گفتی چه سوال هایی پرسید؟!» _در مورد قند و شکر و برنج و این چیزها که چقدر مصرف دارین.. چقدر رفت و آمد دارین.. _صبر کن !!! پرسید چقدر رفت و آمد داریم؟!! دیگه چی پرسید در مورد آدم خاصی نپرسید..؟!مثلاً در مورد حبیب. ادامه دارد ...... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دفن زن ارمنی با تابوت یک شهید گمنام و سربند یاحسین علیه‌السلام! ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷 بچه‌ها نشسته‌ و حبیب جلو ایستاده بود. اشاره‌ای کرد که همان‌جا بنشینم تا کلاسش تمام شود. بیست‌دقیقه‌ای طول کشید و حبیب مثل همیشه از معرفت الهی صحبت می‌کرد. حرف‌های حبیب که تمام شد، گفت خوب من دیگه حرف‌هایم را زدم، حالا باید این چیزها را باخدا در میان بگذاریم و باخدا حرف بزنیم. بهترین حالت باخدا بودن هم سجده است. با همان بیان لطیف خودش همه را به سجده برد، من هم سر به سجده گذاشتم. حبیب آرام گفت: به خدا این را بگید... آن را بگید... حالا هر چی می‌خواهید بگید و یکی دو دقیقه در خلوت خود باخدا صحبت کنید. وقتی سربلند کردم دیدم از حبیب خبری نیست. این رندی خاص خودش بود. برای اینکه بعد از کلاس توجه را از خودش برگرداند، مخاطبش را به سجده می‌برد و خودش دور می‌شد. بلند شدم و پایین رفتم. حبیب را پیدا کردم و گفتم: این چه‌کاری بود، چرا فرار کردی؟ خندید و گفت: این‌جور راحت‌ترم. ذهن بچه‌ها هم به من منحرف نمی‌شود. راوی حاج محمود محمدزاده 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
خراسان می‎دهد بوی مدینه خراسان کوه غم دارد به سینه خراسان را سراسر غم گرفته در و دیوار آن ماتم گرفته (ع)🍂🖤 امام رئوف 🥀 ♨️ 🏴🏴🏴🏴 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
اﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﺭﺕ اﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ع) ﺭﻓﺖ... 🏴🏴 شهید عبدالصمد فخار علاقه و عشق عجیبی به حضرت امام رضا (ع) داشت . یکی از آرزوهای او این بود که پس از شهادت بدنش حول حرم مطهر ثامن الحجج طواف داده شود . پس از شهادت شهید فخار، به علت اشتباهی که به خواست خداوند در تقسیم شهدا پیش آمده بود بدن مطهر او را به عنوان یکی از شهدای دیار خراسان به مشهد مقدس فرستادند، تنها زمانی این اشتباه کشف شد که طی سنت دیرینه او را به دور قبله دل و مزار امام طواف داده بودند . بدن ﻣﻂﻬﺮ شهید, به مشهد رفت و پس اززیارت امام رضا (ع) به کازرون بازگشت و به خاک سپرده شد. 🏴🏴 ﺻﻤﺪ ﻓﺨﺎﺭ🌹 . ﻛﺎﺯﺭﻭﻥ ﺑﺎ ﺻﻠﻮاﺕ 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
. بچه­ ها! سعي ڪنيد عاشق باشيد! عاشق ! منتظرنباشيدڪه ڪسي به شمابگويد خداقوت، ڪسی ازتان تشڪر ڪند ویاڪسی ومشقتی راڪه ڪشیده­ اید بداند.. 🌷 🌹 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 🏴 🏴گرامیداشت شهید علی کریمی 🏴 🔹همراه با قرائت زیارت عاشورا 🔹 💢 برادران *حاج حسن جوکار / حاج امیر محمدی* 💢 : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ *پنجشنبه ۱۵ مهرماه ۱۴۰۰/ از ساعت ۱۶* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *مراسم در و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود* 🔺🔹🔺🔹🔺 🚨عزاداران و زائرین اطعام را میهمان سفره خان و کرم اهل بیت ع هستند 🔺🔺🔺🔺🔺 مدینه النبی شیراز 🔹🔹🔹🔹 پخش زنده با اینترنت رایگان از لینک: http://heyatonline.ir/heyat/120 🔺🔺🔺🔺🔺 لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
💔ای کاش دلم شبیه یک فرش فقط از داخل صحن های تو رد می شد ... 💚 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... ◾️رزمنده ای که حتی یک بار هم حرم امام رضا(علیه السلام) نرفته بود اما امام رضا علیه السلام نامه شهادت این رزمنده را امضا کرد. 🎙راوی: حجت الاسلام والمسلمین سید حسین آقا میری 😭 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🌷در بازار رضا دنبال کفن بود کفن را که خرید. باز کرد گفت اقا این که کوچیکه! فروشنده نگاهی به قامت رشید رضا کرد و گفت:ان شالله پیر می شی, چروکیده می شی, کوچیک می شی اندازت میشه! رضا خندید و گفت اقا من کفن برای جوونیم می خوام! روز بعد کفن را برد حرم. وقتی برگشت شوخی و جدی گفت کفنم متبرک شد بت دست اقام امام رضا(ع) وصیت کرد مرا با این کفن بپوشید تا نشانی از غلامی من باشد نسبد به ثامن الحجج... 🌷اعزام اخرش بود. گفت بابا من این بار از امام رضا اجازه گرفتم! گفتم اجازه چی؟ سرش را پایین انداخت. گفتم اجازه برای شهادت؟ گفت:اره! گفتم وقتی اقا اجازه داده و برات شهادت, من چی کارم مانعت شوم، برو به سلامت! 🌸هدیه به شهید رضا پورخسروانی صلوات,, 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⚘﷽⚘ پنجشنبه است... وباردیگر مزار شهدا دل ها را به سوی خود می کشاند... دل هایی که این مکان راخلوتگاه خویش قرارداده اند و یکدل سیر دلتنگی را بر مزارشان می بارند... 💔 🍃🌹🍃🌹 ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ, قرائت زیارت عاشورا 👇👇 🚨🚨🚨🚨 همینک .... ⭕️⭕️ لینک هییت آنلاین با اینترنت رایگان: http://heyatonline.ir/heyat/120
💫یادی از طلبه شهید حبیب روزی طلب 💫 🌷 اواخر بهار سال 60 بود، پدرم تصمیم گرفت، ماه رمضان را در مشهد مقیم شود. قرار شد من هم این یک ماه همراه پدرم باشم. قبل از رفتن به اتحادیه دانش‌آموزی رفتم تا از حبیب خداحافظی کنم. گفت:‌این یک ماه راه به بطالت نگذران، سعی کن از وقتت خوب استفاده کنی! گفتم: حبیب آقا شما بگید من چه‌کار کنم که از وقتم استفاده بهتری کنم! گفت: بهترین کار این است که در این مدت، یک دور کتاب‌های شهید مطهری را بخوانی! به ترتیب چهل کتاب‌های شهید مطهری را برایم نوشت بعد هم ترتیب خواندن آن‌ها و زمان خواندن آنها در حرم و اعمالی که در حرم باید می کردم را برایم نوشت. خیلی هم تأکید کرد که این مدت به دعای مکارم اخلاق امام سجاد(ع) مداومت داشته باشم، می‌گفت خواندن این دعا، هرچند به فرازهای آن عمل نکنی و نفهمی، به‌مرور باعث تغییر اخلاق و خوش‌اخلاقی‌ات می‌شود.... راوی محسن دین پژو 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید