eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.2هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
* * * * * صدای موسیقی از درز خانه ای نیمه ویران بیرون میزد. صدای غریب شهر شاید همین آهنگ تند با طنین نامفهوم ترانهای بود که به نظر فارسی نمی آمد. صدای صفیر گلوله، نفیر خمپاره‌ها و درام هراس آور انفجار، معمول کوچه‌های آوار انباشته و رهگذران هر از گاهی اش بود که خاکی پوش و مسلح بودند. شهر آبادان مجروح بود اما نمی نالید به هم نگاه کردیم معلوم بود همگی تعجب کرده ایم به سمت صدا پیچیدیم.چار چوبیه در،در  محاصره گونی های شنی بود. در زدیم و صبر کردیم .صدای خش خش پایی به گوش رسید .باز هم به هم نگاه کردیم یعنی اینکه آمد در را باز کند. _بفرمایید سیه چرده با موهای وزوزی و ریش فری آنکاد شده ، دماغ پهنی داشت . میانسال بود . _سلام علیکم _و علیکم السلام .بفرمایید _ببخشید حاج آقا ..انگار صدای موسیقی می آمد.فکر میکنم اینجا جبهه باشد.. مرد نگاهش را به داخل خانه برگرداند _اینجا فرمانداری است .ماهم بچه های فرمانداری هستیم و می دانیم چکار کنیم مجید نگاهی به من کرد و دوباره به سمت در چرخید _به به حاکم شهری که اردک ... گفتن اردک همان و تپق خنده ما همان . کارمند فرمانداری اصلا ریسه رفت .. خوب مصرع بعد هم جور در نمی اومد.خنده اش که تمام شد ، دست زد پشت مجید . گفت:بفرمایید داخل .. بابا من داشتم رادیو می گرفتم.یک‌لحظه کاری پیش اومد ،رادیو را روی همان موج رها کردم که از قضا این ترانه پخش می شود شما شنیدید خداحافظی کردیم و عذرخواهی ،اصرار مرد جنوبی از رفتن بازمان داشت به چای دعوت مان کرد . مجید انتظار نوشابه داشت اما زمستان بود. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻بگردید رفیقایی مثل شهدا پیدا کنید که با خدا رفیق باشن! حواستون باشه با خدا روراست باشید... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷یک‌بار "حاج‌عباس رفاهیت" مسئول ستاد لشکر من و حاج‌محمـد را به دفترش خواست. گفت: شما دو نفر ما را گذاشتید سر کار! گفتم: نه، چی شده حاج‌عباس؟ گفت: این یعنی چه، ما نباید بدانیم در مخابرات مسئول کیه؟ هر دو شما نامه که می‌نویسید، می‌زنید از طرف! حاج‌محمـد بعد از رفتن آقای حسین تاش، به عنوان مسئول مخابرات انتخاب شده بود. اما روی همان اخلاصی که داشت، همیشه نامه‌ها را به اسم من می‌زد و از طرف امضاء می‌کرد. من هم طبیعتاً چون معاون ایشان بودم، نامه‌ها را از طرف ایشان امضاء می‌کردم! با خنده به حاج‌عباس گفتم: مشخص است که چه کسی باید رعایت کند، ایشان فرمانده هستند و من معاون، پس ایشان نباید از طرف امضاء کنند! حاج‌محمـد هم با خنده گفت: نه من مسئول نیستم، فائضی مسئول است! بااین‌حال و این روحیه، هرجا که ضعفی در کار واحد مخابرات پیش می‌آمد و توبیخی در میان بود، حاج‌محمـد خودش را جلو می‌انداخت و می‌گفت: مسئولیت با من است و فرمانده منم 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹‌شهـــید حاج حسین خرازی دور تا دور نشسته بوديم. نقشه آن وسط پهن بود. حسين گفت «تا يادم نرفته اينو بگم، اونجا كه رفته بوديم براى مانور; يه تيكه زمين بود. گندم كاشته بودن. يه مقدار از گندمها از بين رفته. بگيد بچّه‌ها ببينن چقدر از بين رفته، پولشو به صاحبش بدين». 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🚨 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* ⭕️و یادواره شهدای جزیره مجنون 🎙راوی : *برادرسید رضا متولی* : برادران امیر حسین راستی و مهدی کبیری نژاد💢 با اجرای برادر حمیدرضا پیروی (مجری صدا وسیما) و اجرای گروه سرود حبیب الشهدا 🔺🔺🔺🔺 : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام* : ◀️ *پنجشنبه ۲ تیرماه/ از ساعت ۱۸* ⬇️⬇️⬇️ لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
🌟 🌟 8⃣ 2⃣ روز تا عیدالله الاکبر، عید بزرگ غدیر باقی مانده است... ✅ بدانید که من با خدا بیعت کرده ام. و علی با من بیعت نموده است؛ و اکنون من از طرف خدای عزّوجل، برای علی از شما بیعت میگیرم. هرکه پیمان شکنی کند، تنها به زبان خود پیمان می شکند. و هرکه بر عهدی که با خدا بسته وفادار بماند، خدا پاداش بزرگی به او خواهد بخشید... ای مردم... اگر قومی براو (علی ابن ابیطالب) ظلم کند، خدا آن هارا هلاک می کند . 📚فرازی از بخش نهم خطابه غدیر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱چہ مشتاقانہ ندا سر مےدادید: سوےدیار عاشقان سوےخدا مےرویم بہ ڪربلا مےرویم✨ وچہ عاشقانہ درمسیرڪربلا،سردادید! شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات💚 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
✨⚡️یادی از شهدای جزیره مجنون 🔰چندروزي بودكه سردار از جبهه بازگشته بود وآثار شيميايي برجاي جاي بدن نازنينش نمايان بود باهمان چهره بشاش و پرجاذبه اش نگاهي به من انداخت وگفت فلاني : من تابه حال چهار بارشيميايي شدم اما مقاومت خودراازدست نداده ام. بدنم آنقدر مقاوم شده است كه ديگر گازهاي شيميايي دشمن برآن اثري ندارد ازاين رو از جبهه رفتن وجراحت باكي ندارم بعد هم مكثي كرد وباخنده ادامه داد اگر 5ماه به خانه نيايم كسي سراغ مرا نميگيرد ولي واي به حالم اگريك روز درمحل باشم همه مي گويند سردار چرانمي روي جبهه چراجبهه راتنها گذاشته اي؟ سردار خورشیدی 🍃🌷🍃🌷 کانال گلزار شهدا: http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* * * * * زوزه خمپاره به زمین چسبید این انفجار را فشرد و به دیوارهای کانال کوبید صدای کشداری در گوشها دوید و غبار غلیظ فضا را نخودی رنگ کرد. همه در کانال فرو رفتند .گرد و خاک بنشیند و نشیند بعضی ها نیم خیز شدند .مجید گوشش زینگ زینگ میکرد .غبار غلیظ سرفه اش انداخته بود ‌.توجهی نداشت . زیر چشمش میسوخت. همین سوزش متوجه اش کرد. یک لحظه بعد هرم ملایمی روی صورتش لغزید. ن دست برد به طرفش. خون فج زد. گرد و خاک کاملاً نشسته بود و هاشم فهمید که مجید زخمی شده است. حدود ۱۲ ساعت از شروع عملیات می گذشت و ساعت ۱۲ ظهر است . مقر تیپ یک عراق را تصرف کرده‌ایم و قصد داریم پس از پاکسازی در آن مستقر شدیم. سنگر محکمی است. بتنی و هلالی شکل و به اندازه چهار پله در زمین چال شده است. قطر گزاف از خاک رویش ریخته‌اند .گلوله توپ و خمپاره که بر آن فرود می آید از داخل به اندازه بارش تگرگ کویر صدا میکند. باورم این است. _حاج آقا.. هاشم کسی را صدا میزند. کف دستش را نگاه میکند فقط شیارها سرخ نشده اند خبری از باند و گاز نیست حتی امدادگری هم نمانده است عملیات کربلای ۵ رو به اتمام است یا لااقل از تب و تاب اولیه افتاده است. مجید که رگه خونی از پشت دستش شر کرده است مرتب می گوید :«مهم نیست هاشم چیزی نیست» .رگهه های خون روی لباس از گلدوزی شده اند و رفته رفته سیاه میشود. به نظر می‌رسد خون زخم کمتر شده باشد اما مجید هنوز دستش را زیر چشمش می فشارد. حاج آقا عمامه را روی سر جابجا می کند خودش نمی بیند لایه ای از خاک حجم سفید این دایره را در بر گرفته است طوری که رد انگشت هایش روی عمامه جا می ماند. _بفرمایید آقای اعتمادی فرمایشی بود در خدمتم. هاشم سر راست می کند .لبخند می زند و می خواهد چیزی بگوید حرفش را میخورد. مردد است حتی با انگشت نشانه اشاره هم می کند اما منصرف می‌شود انگشتش را پس می کشد .حاج آقا تازه متوجه می‌شود که مجید زخمی شده است. _چرا باندی گازی چیزی نمی بندید؟! هاشم میخندد :«حاج آقا برای همین صداتون کردم.» هنوز حرفش تمام نشده که حاج آقا عمامه را دو دستی تعارفش میکند. هاشم جای زخم شده پارچه را از لای دندان هایش درآورد و دست هایش را به سرعت از هم باز کرد و اندازه یک متر جر خورد و برید گذاشت روی زخم و مجید با دست نگه داشت نم نمک خون بند آمد. •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | 🔻عملیات بدر با ذکر یا زهرا آغاز شد... روایت تانک و بدن در محاصره و ایستادگی و مقاومت تا آخرین لحظه.... مکتبی که شهادت دارد اسارت ندارد.... 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫 🌷به‌اتفاق حاج‌محمـد برای پیگیری کارها سوار قایق شدیم و از ساحل فاو به سمت ساحل ایران حرکت کردیم. وسط اروند، موتور قایق خاموش شد. هر چه با موتور قایق ور رفتیم، روشن نشد. پارو هم در قایق نبود. در شب تاریک، وسط رود خروشان و آتشی که از دو سمت روی اروند رد و بدل می‌شد گیر افتاده بودیم. هیچ آرامشی در آن زمان و مکان وجود نداشت جز حاج‌محمـد. به حاج‌محمـد نگاه کردم، مثل همیشه لبخند به لب داشت و آرامش در رفتارش موج می‌زد. گفتم: حاج‌محمـد وقت شه یه توسل پیدا کنی! خندید و توسلی پیدا کرد. خود را به خدا سپردیم. قایق با جریان آب به سمت ساحل حرکت می‌کرد، فقط نمی‌دانستیم به سمت ساحل ایران می‌رود یا عراق. آرامش و طمأنینه حاج‌محمـد در آن شرایط عجیب جنگی و پراسترس، آرامم می‌کرد. تاریکی محض بود و ما مسافر امواجی که نمی‌دانستیم ما را به چه سمت می‌برد. بعد از ساعتی، امواج، قایق را به ساحل رساند. چولان‌های کنار ساحل را گرفتیم و قایق را به خشکی کشیدیم. کم‌کم صدای نیروهایی که در ساحل بودند را شنیدیم، خدا را شکر همه صدا‌ها ایرانی بود. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💠 شهید دکتر مصطفی چمران : اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او ... این ما هستیم که چشمان خود را بسته‌ایم. این ما هستیم که آمادگی نداریم. 🍃🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75