eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.2هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مقابلش نشستم پلاکش را به گردنش انداختم و گفتم، میگویند وقتی جعفر بن ابی طالب (جعفرطیار) در جنگ موته دو دستش را از دست داد خداوند مهربان دو بال در بهشت به او داد. مطمئنم خداوند به شما هم در بهشت بال پرواز می دهد. عاجزانه از تو میخواهم که مرا روی بالهایت بگذاری و خدمت حضرت زهرا (س) ببری! خندید و به سجده رفت! گفتم شعبان،دوست دارم بعد از شهادتت, در تشییع جنازه ات سخنرانی کنم،دوست دارم خودت بگی، چی بگم! ایشان گفتند: به خواهران بگویید را رعایت کنند که رنگین تر از خون شهدا و برنده تر از شمشیر ماست و به برادران بگویید تا زمانی که جنگ هست ان را رها نکنند و هیچگاه ولایت و امام را تنها نگذارید. 🌷🍃🌷🍃 شعبانعلی عفیفه 🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz لطفا نشر دهید
🌹شهید کر ولالی که محل دفن خود را مشخص کرد .... 💠 عبدالمطلب کر و لال مادر زاد بود. اما از عملیات رمضان وارد جنگ شد, صفای عجیبی داشت .... 💠باتعدادکمی ازرفقا درگلزار شهدای شهیدآباد فارس بودیم روستایی که بیشترین شهید ایران رو نسبت به جمعیت داده. جایی را با یه چوب کوچک خطی کشید و اشاره کرد که من اینجا .. ،با اشاره و ایما براش گفتیم هنوز اون ردیف پر نشده و شما انجا را انتخاب میکنی شاید نشد، ولی ایشان مجدد دستی به سینه زد وگفت اینجا. موقعی که شهید شد ردیف پرشده بود و عبدالمطلب جایی که انتخاب کرده بود قرار گرفت. 🌷🍃🌷🍃 عبدالمطلب اکبری باصری https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠یک هیچ عقب بودیم که داور به نفع ما پنالتی گرفت، بازیکنان تیم مقابل برا داور خط و نشان کشیدند که بعد بازی حسابت را می رسیم... محمد که پنالتی زن خوبی هم بود پشت توپ رفت و با قدرت توپ را زد بیرون و ما باختیم! چند روز بعد گفت،بچه هابابت باخت معذرت،بعضی وقتاباید به فکرسلامتی داورهم بود. 💠محمدعلی پنجم اردیبهشت ماه 1365-شب هنگام –در حال وضو مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در هلهلة شوقِ فرشتگانی که میلاد دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت را جشن گرفته بودند سر بر خاک مجروح فاو نهاد و آسمانی شد. محمدعلی فرهادیان فرد *🦋--🍃─┅═ঊঈ═┅─🍃-🦋* @shohadaye_shiraz
✍🏻یه جایی نوشته بود: اگه درس میخونی،بگو برای امام زمان(عج)درس میخونم📚 اگه مهارت کسب میکنی،نیتت باشه برای مفید بودن تو دولت امام زمان (عج)✨ اگه ورزش میکنی،آمادگی برای دوییدن تو حکومت کریمه آقا امام زمان (عج)باشه.... راضیه‌ کشاورز🌷 🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz نشردهید ⬆️⬆️
💢 در برابر پدر و مادر و برادر سربه‌زیر و سپاسگزار بود. در نامه‌هایی که می‌نوشت خودش را فرزندی گناهکار و حق‌نشناس می‌دانست و از هر کمکی به دوستان و آشنایان دریغ نداشت. 💢سرکشی به افراد بی‌بضاعت و ضعیف را برای خود وظیفه می‌دانست. اصلاً در فکر دنیا نبود و همیشه به آخرت فکر می‌کرد. در دعاهایش همیشه آرزوی شهادت می‌کرد و زندگی را پُل و تجملات را گناه می‌دانست. محسن نقدی 🌱🌷🍃🌱🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
♨️ماجرای عجیب شهیدی که محل قبر خود را مشخص کرد...😳 💠در گلزار شهدای شیراز ، آنجا (خط قرمز) نشسته بود... تازه رفیقش را خاک کرده بودند. به پشت چرخید و گفت میشه منم شهید بشم همین جا ها خاکم کنند یک ماه نشده شهید شد و آرزویش محقق شد.. همونجایی که با علامت سبز نشان داده شده ، جایگاه ابدی بدن مطهرش شد... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 ✍در وصیتش نوشته بود: اينجانب اسماعيل محمد ابراهيمى بنده خدا و سرباز امام زمان سفارش مى كنم كه اگر به فوز عظيم شهادت رسيدم مادر و خانواده عزيزم ناراحت نشوند و راه من را ادامه دهند و ذكر امام حسين و ديگر ائمه را بكنند كه حضرت حسين بن على مذهب را با خون خود بيمه كرد. در ضمن توصيه مى كنم كه از امام و ولايت فقيه اطاعت كنيد كه اطاعت از او راه حزب الله و مسلمين مخلص است.دوست دارم كه اگر خبر شهادت مرا آوردند شما خانواده و مادر عزيزم سجده شكر كنيد كه شما افتخار خانواده شهيد بودن را داريد. اسماعیل محمدابراهیمی 🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشر مطلب با شما
♨️ماجرای عجیب دفن شیراز 💠 حجة الاسلام و المسلمین طوبائی از روحانیون شهر شیراز بود نقل میکند: برای بحث تلقین شهید خادم الحسینی رفتم. وقتی وارد قبر شدم تا تلقین شهید مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهید حالت تبسمی احساس کردم و فهمیدم با صحنه ای غیر طبیعی روبرو هستم. وقتی خم شدم و تلقین شهید را آغاز کردم، به محض اینکه به اسم مبارک امام زمان(عج) رسیدم مشاهده کردم جان به بدن این شهید مراجعت کرد، چون شهید به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوی که سر او تا روی سینه خم شد و دوباره به حالت اولیه برگشت. احمد خادم الحسینی 🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆👆 با نشر مطالب با لینک کانال ،دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
♨️دل‌سوز بود... مهربان... احترام پدر و مادر را در جان و دل جای داده بود. هیچ‌گاه از سختی‌های جبهه برای خانواده نمی‌گفت. همیشه با لبخند، با آرامش، می‌گفت: «همه‌چیز خوبه، همه‌چیز هست...» اما یک بار، در خلوتی خواهرانه، پرده از واقعیت برداشت: «بعضی وقتا از گرسنگی، مجبور می‌شدیم علف بخوریم... ولی به مادر چیزی نگو، نکنه دلش بلرزه، نکنه ناراحت بشه...» او از همان بدو تولد فرق داشت... چنان پاک و آرام بود که مادرش، دلش نیامد فامیلی‌اش را به نام پدر بنویسند. از پدر خواست که نام خانوادگی نوزاد، به اسم خودش، نامِ مادر، ثبت شود... 🍃🌸🍃 شهید، از همان آغاز، با همه فرق داشت... با دنیا فرق داشت... با خاک فرق داشت... و رفت تا شبیه ما نماند... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌷🍃⸙჻ᭂ࿐ @shohadaye_shiraz نشردهید
🔸نابغه‌ای که آمریکایی‌ها خواهانش بودند... ♨️روز میلاد پیامبر(ص) متولد شد و اسمش رو گذاشتند رسول... بخاطر استعداد ویژه‌اش‌‌ همیشه ممتاز بود و توی رشته‌های مختلفی مثل شنا، کشتی، دومیدانی و وزنه‌برداری مدال گرفت. حتی توی مسابقات تیراندازی کشورهای عضو پیمان “سنتو” مقام اول رو کسب کرد... ارتش اعزامش کرد آمریکا برای گذروندن دوره‌های عالی نظامی. اما انقلاب شد و تصمیم گرفت برگرده ایران. بخاطر توانمندی زیادش آمریکایی‌ها بهش مدرک نمی‌دادند، تا نگهش دارند. وقتی هم برگشت؛ اشک شوق ریخت و به خانومش‌ گفت: فکر نمی‌کردم بتونم برگردم ایران و سرباز امام زمان(عج) بشم. آخرِ سر هم داوطلبانه رفت کردستان و همونجا شهید شد. ‌‌‌‌____ رسول عبادت :گلزارشیراز 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz با نشر مطالب ، دیگران را به جمع شهدای شیراز دعوت کنید
♨️در ایام شیوع کرونا ، به این‌ بیماری مبتلا شدم، مجبور بودم از بچه‌هام فاصله بگیرم. دختر کوچکم که وقت شهادت پدرش فقط ۱۰ ماهه بود، خیلی به من وابسته‌ست. اون شب تا دیروقت بی‌قراری می‌کرد. ♨️ساعت ۳ نصف شب دختر بزرگم با گریه صدام زد: «مامان، هر کاری می‌کنم نازنین نمی‌خوابه، می‌گه باید مامانم پیشم باشه.» دلم شکست... با اشک گفتم: «میام، فقط ازم فاصله بگیرید. من اینجام، بخوابید.» نمی‌تونستم بچه‌م رو بغل کنم. از شدت تب و دل‌نگرونی خوابم نمی‌برد. ♨️نزدیکی‌های صبح خواب دیدم یکی از بستگان اومده، گفت: «شجاعت گفته به خانمم بگو نگران نباشه، کرونا نداره.» ♨️صبح که رفتم دکتر، گفت: «کی گفته تو کرونا داری؟ تو از من سالم‌تری!»😳🥺 برگشتم خونه، ماسک‌ها رو برداشتم و گفتم: «اگر هم کرونا بود، باباتون شفاعت کرده... خوب شدیم.» راوی: همسر شهید شجاعت علمداری 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz 👆👆 با مطلب ، دیگران را به کانال شهدا دعوت کنید
♨️شهید استان فارسی راه امر به معروف ... 💠برای گشت‌وگذار به اطراف منطقه سیدان استان فارس ،رفته بودیم. در مسیر بازگشت، دو مرد شرور در کوچه‌باغ‌های خلوت، با تهدید چاقو جلویمان را گرفتند... از شدت ترس و درماندگی فقط التماس می‌کردیم، اما آن‌ها تمسخر می‌کردند و ما را آزار می‌دادند. در اوج ناامیدی، با دل شکسته متوسل به حضرت ابوالفضل (ع) شدم… و ناگهان جوانی مؤمن و رشید با محاسنی زیبا، چون فرشته‌ای از راه رسید... با صلابت ایستاد و گفت: "با این‌ها چه کار دارید؟ این‌ها مهمان ما هستند..." او قاسم سجادیان بود. با کلامش نهیب زد، اما وقتی نتیجه نداد، رشادت به خرج داد و درگیر شد… دلاورانه دفاع کرد تا جایی که یکی از آن دو خبیث، ناجوانمردانه دشنه‌ای در سینه‌اش فرو کرد. با لبخندی آرام، در میان ناله‌های ما گفت: "ناراحت نباشید... به خدا اگر در این راه کشته هم شوم، وجدانم راحته..." و همان جمعه، ۱۸ تیر ۱۳۷۸، آسمانی شد… یادش همیشه زنده است؛ شهیدی که برای دفاع از ناموس و انسانیت، جان داد. 🍃🌷🍃🌷🍃 @shohadaye_shiraz 👆👆 عضوکانال شوید