(پند)
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سوز و گداز شمع و من و دل اثر نداشت
مهر بلند ، چهره ز خاور نمینمود
ماه از حصار چرخ ، سرِ باختر نداشت
آمد طبیب بر سر بیمار خویش ، لیک
فرصت گذشته بود و مداوا ثمر نداشت
دانی که نوشداروی سهراب کی رسید
آنگه که او ز کالبدی بیشتر نداشت
دی، بلبلی گلی ز قفس دید و جان فشاند
بار دگر امید رهایی مگر نداشت ؟
بال و پری نزد چو به دام اندر اوفتاد
این صید تیره روز مگر بال و پر نداشت؟
پروانه جز به شوق در آتش نمیگداخت
میدید شعله در سر و پروای سر نداشت
بشنو ز من ، که ناخلف افتاد آن پسر
کز جهل و عجب، گوش به پند پدر نداشت
خرمن نکرده توده کسی موسم درو...
در مزرعی که وقت عمل ، برزگر نداشت
من اشک خویش را چو گهر پروراندهام
دریای دیده تا که نگویی گهر نداشت
بانو پروین اعتصامی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
تعزیت پدر
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ، گرگ تو شد، ای یوسف کنعانی من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک، زندان تو گشت، ای مه زندانی من
از ندانستن من، دزد قضا آگه بود
چو تو را برد، بخندید به نادانی من
آنکه در زیر زمین، داد سر و سامانت
کاش میخورد غم بیسر و سامانی من
بسر خاک تو رفتم، خط پاکش خواندم
آه از این خط که نوشتند به پیشانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم، ای دیدهی نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان منند
قدمی رنجه کن از مهر، به مهمانی من
صفحهی روی ز انظار، نهان میدارم
تا نخوانند بر این صفحه، پریشانی من
دهر، بسیار چو من سربگریبان دیده است
چه تفاوت کندش، سر به گریبانی من
عضو جمعیت حق گشتی و دیگر نخوری
غم تنهائی و مهجوری و حیرانی من
گل و ریحان کدامین چمنت بنمودند
که شکستی قفس، ای مرغ گلستانی من
من که قدر گهر پاک تو میدانست
مز چه مفقود شدی، ای گهر کانی من
من که آب تو ز سرچشمهی دل میدادم
آب و رنگت چه شد، ای لالهی نعمانی من
من یکی مرغ غزلخوان تو بودم، چه فتاد
که دگر گوش نداری به نوا خوانی من
گنج خود خواندیم و رفتی و بگذاشتیم
ای عجب، بعد تو با کیست نگهبانی من!
پروین اعتصامی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض ادب به امام رضا ع
دور
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود سلام از دور
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست به سینه گذاشتم هرصبح
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
شعر کربلایی مجتبی خرسندی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
منم که شعله کشد هرم آفتاب از من
گلم، که مانده پس از کربلا گلاب از من
غریب صفحه ی تاریخ ام کلثومم
که قول صبر گرفته ابو تراب از من
منم همان که نگاهم به علقمه افتاد
گرفت تا که رقیه سراغ آب از من
خدا نخواست که رفع عطش شود گرچه
همیشه بوده دعاهای مستجاب از من
سپرده بود به من طفل تشنه ی خود را
نخواست گرچه علی را دگر رباب از من
بساط شعله ی اتش به خیمه ها افتاد
چنانکه سوخت در اتش دل کباب از من
نرفت چادرم از سر اگر که سر میرفت
فلک به یاد ندارد رود حجاب از من
برای اینکه ببندد دخیل بر دستم
هزار مرتبه منت کشد طناب از من
شبیه فاطمه ام ، مثل حیدرم ، شیرم
یزید کافر اگر میبرد حساب از من
خرابه شد ز من اباد ، کاخ کفر اما_
به خطبه های علی وار شد خراب از من
شعر سید حجت بحرالعلومی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
.
امام حسین علیه السلام
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند
شعر علی زمانیان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
امام_حسین_علیه_السلام
شب جمعه شب زیارتی ارباب
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت
سلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت
سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت
سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت
سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانت
سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت
سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانت
سلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانت
عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت
شعر حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
1400.11.29_3.mp3
9.49M
روضه شب جمعه
#شب_جمعه
#روضه
#استاد_میرزا_محمدی
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام (ایتا)👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌باز نشر مطالب کانال با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
─┅═༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
ای زینب دوم محمّد
زهرای دگر به بیت احمد
چون خواهر خویش،هست زهرا
قرآن علی به دست زهرا
مظلومه و دختر دو مظلوم
مشهور به نام امِّ کُلثوم
ریحانهء مادر ولایت
هم سنگر خواهر ولایت
توحید زمنطق تو،پیروز
هفتادو دو داغ دیده،یک روز
عصمت زتو اعتبار دارد
زینب به تو افتخار دارد
در دُرج حیا،دُرِّ حسینی
حقّا که تفاخُر حسینی
توحید به چون تو،عشق ورزید
دشمن زِخِطابهء تو لرزید
یک آیه ز آیه های کوثر
در حنجره ات صدای کوثر
خون از سِتَم زمانه خورده
چون فاطمه تازیانه خورده
از کعب نی ات به تن نشانی
می بود مدال قهرمانی
آتش به دل عدو فِشاندی
در کوفه و شام،خطبه خواندی
ای پارهء آیه های تطهیر
ای در نَفَست،صدای تکبیر
سر تا قدمت،همه فروغ است
حوریّه و دیو؟!این دروغ است
تو دخترِ دخترِ رسولی
سر تا به قدم،همه بتولی
حیدر که بُوَد ولیّ ذوالمَن
هرگز ندهد تو را به دشمن
ای اختر آسمان عصمت
ای بانوی قهرمان عصمت
از تربیت علی است،معلوم
قدر و شرف تو،ام کلثوم
من (میثم)میثمِ شمایم
فریاد محرّم شمایم
اوصاف شماست،هست و بودم
پیوسته به جانتان،دُرودم
حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم
با قلم موی خیالم، نقش در دفتر کشیدم
دیدم اما این قلم مو رنگی از جوهر ندارد
منّت از مژگان و ناز از دیدگان تَرکشیدم
کم کم از دشت شقایق صحنه ای ترسیم کردم
با گلاب اشک خود باغ گلی پَرپَر کشیدم
یک جهان شیدایی و یک آسمان عشق و محبت
یک بهشت آزادگی را ساده با جوهر کشیدم
گر چه در باور نمی گنجد ولی در دشت و صحرا
عطر زهرا و شمیم مهربانی های پیغمبر کشیدم
یک بیابان العطش بین دو دریای خروشان
آه سردی از نهاد ساقی کوثر کشیدم
سوره ای سرشار از"84" آیات عزت
صورتی قرآنی از"72" یاور کشیدم
نغمه "الموت احلی من عسل" را نقش برلب
انعکاسی از یقین، تصویری از باور کشیدم
با سرود دلکش "هیهات من الذلة " کم کم
پرچمی در ابرو باد از کاکل اکبر کشیدم
در کنارعلقمه پهلوی نخلستان عاشق
مَشک آب و تک سواری تشنه در دفتر کشیدم
دست های ساقی لب تشنه را آنجا ندیدم
" جام آبی" با نماد دست آب آور کشیدم
یک چمن گل، یک نیستان ناله را وقتی که دیدم
روی موج دجله نقش ساقی و ساغر کشیدم
بانگ " هل من ناصری" پیچیده در هفت آسمان ها
شهسوار عشق را تنها و بی یاور کشیدم
سینه ام آتش گرفت از آه و جانم بر لب آمد
روی دست باغبان تا غنچه ای پَرپَر کشیدم
صحنه تودیع اهل بیت وحی آمد به یادم
ساق پای اسب را در دست یک دختر کشیدم
آتش لب های تشنه، برق تیغ و برق دِشنه
جلوه های دل فریبی از گل و خنجر کشیدم
دجله ای از اشک حسرت روی " تلّ زینبیه "
حجله ای رنگین کمان از صبر یک خواهر کشیدم
عصر عاشورا میان موجی از گل های پَرپَر
زیر تیغ خارها تصویر نیلوفر کشیدم
در میان خیمه های سوخته در رقص آتش
با کبوترهای سرگردان به هر سو سر کشیدم
چهره خورشید را از مشرق سر نیزه تابان
ماه را در بستری از خاک و خون، بی سر کشیدم
در شبی مهتاب وابری با سرانگشتان لرزان
برق چشم ساروان و نقش انگشتر کشیدم
در تنوری غرق در نور خدایی در دل شب
قرص ماهی را نهان در خاک و خاکستر کشیدم
پا به پای کاروان در سایه سار " دیر راهب "
آه سرد از دل کشیدم جلوۀ دلبر کشیدم
خطبه زینب قیامت کرد در حال اسارت
شام را چون رستخیز و کوفه را محشر کشیدم
پیش چشم زینب آزاده در کاخ ستمگر
خیزران و قاری قرآن و تشت زر کشیدم
تا شفق هم رنگ شد با سینه سر خان مهاجر
بوم نقاشی به دستم بود و طرح پَر کشیدم
اثر از محمدجواد غفورزاده(شفق)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
باید از جلوۀ او عرش منوّر باشد
هر کسی مثل شما، دختر کوثر باشد
بیگمان این دل شیری که تو داری، بانو!
میتواند فقط از جانب حیدر باشد
زینب دوّم گلخانۀ زهرا شدهای
چه قشنگ است!که زینب دو برابر باشد
پیش دریای دلت، موج بلا، کوچک بود
عاشقی، صبر تو از عقل، فراتر باشد
«امّکلثوم»! دعا کن، نرسد روزی که
دختری شاهد افتادن مادر باشد
خاطرت باشد اگر، شاهد عاشورایی!
آتش خیمه هم از آتش آن در باشد
تو چهدیدی؟چهشنیدی؟چهکشیدی؟آنروز
بدنی بیسر و یک نیزه که با سر باشد
اوّلین شاعر این داغی و شعرت، بانو!
شعلهای گشته که بر سینۀ دفتر باشد
بیسبب نیست که عمرت به درازا نکشید
وای! از آن دل که در آن داغ برادر باشد
شعر قاسم صرافان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
در انتظار تو تا كي سحر شماره كنم؟
ورق ورق شب تقويم كهنه پاره كنم؟
نشانه هاي تو بر چوب خط هفته زنم
كه جمعه بگذرد و شنبه را شماره كنم
براي خواستن خير مطلقي كه تويي
به هر كتاب ز هر باب استخاره كنم
شب و خيال و سراغ تو،باز مي آيم
كه بهت خانه ي در بسته را نظاره كنم
تو كي ز راه ميايي كه شهر شبزده را
به روشنايي چشمم چراغواره كنم؟
ز ياس هاي تو مشتي بپاشم از سر شوق
به روي آب و قدح را پر از ستاره كنم
هزار بوسه ي از انتظار لك زده را
نثار آن لب خوشخند خوشقواره كنم
هنوز هم غزلم شوكراني است الا
كه از لب تو شكرخندي استعاره كنم
شعر حسین منزوی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
یا فاطمه الزهراء (سلام الله علیها)
مبادا باغبانی در بهاران
خزانِ نخل بارآور ببیند
مبادا در بهار زندگانی
که نخلی ، چیده برگ و بر ببیند
مبادا عندلیبی لانه ی خویش
ز برق فتنه ، در آذر ببیند
چه حالی دارد آن مرغی که از جفت
به جا در لانه مشتی پر ببیند
وز آن جانسوزتر احوال مرغی است
که جای لانه ، خاکستر ببیند
ندارد کودکی طاقت که نیلی
ز سیلی صورت مادر ببیند
گل سرخ ست مادر ، کی تواند
رخ خود را چو نیلوفر ببیند
هزاران بار اجل بر مرد خوش تر
که سیلی خوردن همسر ببیند
چه حالی می کند پیدا خدایا!
اگر این صحنه را ، حیدر ببیند؟
مگو رو کرده پنهان تا مبادا
رخش را ، ساقی کوثر ببیند
تواند آن که مولا بی نگاهی
رخ محبوبه ی داور ببیند
خسوف مه ، کسوف آفتاب است
نخواهد خصم بد اختر ببیند
میان شعله ، در از درد نالید
که یا رب قاتلش کیفر ببیند
ولی از روی مولا شرم دارد
که مسمارش به خون اندر ببیند
چسان مولا ازین پس خانهٔ خویش
تهی از دخت پیغمبر ببیند؟
نهان کن چادر و سجّاده اش را
مبادا زینب مضطر ببیند
برو دیوار و در را شستشو کن
مگر این صحنه را کمتر ببیند
استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
غزل
ما را بس است سلسله جنبان اشاره اى
کافى است بزم سوختگان را شراره اى
تا پاى بر فلک نگذارى ز مهد خاک
مويت اگر چو شير شود شيرخواره اى
همت بلنددار که با همت بلند
هر جا روى به توسن گردون سواره اى
از اهل فکر باش که با دورباش فکر
هم در ميان مردم و هم بر کناره اى
از آفتاب تجربه گرديد سنگ موم
وز خام طينتى تو همان سنگ خاره اى
از هستى دو روزه به تنگند عارفان
تو ساده لوح طالب عمر دوباره اى
يک بار نقش پاى خود اى بى خبر ببين
تا روشنت شود که چه مست گذاره اى
شرط است ريختن عرق سعى موج را
هر چند بحر عشق ندارد کناره اى
مردان عنان به دست توکل نداده اند
تو سست عزم در گرو استخاره اى
از روزگار تيره و بخت سياه روز
ابرو ترش مساز اگر درد خواره اى
نتوان به کنه عشق رسيدن ز فکر پوچ
در بحر آتشين چه کند تخته پاره اي؟
از دست من اگر چه نجسته است هيچ کار
پرکارى تو کرد مرا هيچکاره اى
تا آفتاب عشق تو تيغ از ميان کشيد
هر پاره اى شد از دل من ماهپاره اى
اين آتشى که چهره او برفروخته است
دل را به غير آب شدن نيست چاره اى
صائب ز آفتاب رخ يار شرم کن
از ره مرو به روشنى هر ستاره اى
شاعر صائب تبریزی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
سعدی شیرازی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هدایت شده از ابوالفضل عامری
به مناسبت حلول ماه رجب
ماه پر فیض رجب، ماه نبی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست
ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن
خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست
ماه میلاد شریف دو محمّد دو علـی
که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست
جمعۀ اول این ماه، جمال ازلــی
در تماشای رخ حضرت باقر پیداست
دوم ماه رجب عید بـزرگی دگـر است
عید میلاد علی بن جواد بن رضاست
سوم ماه رجب آن دهمین حجت حق
جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست
دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد
موجزن رایحۀ عطر ولایت به فضاست
بـارک الله که در سیزده ماه رجـب
عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست
کعبه آغوش گشوده چـو گریبان از هم
که ز قلب حرمالله، علی عقدهگشاست
صاحبخانه ندا داد که ای بنت اسد
خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست
قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم
پسر تو علی است و پسر او عیسـاست
نجل پاک تو امام است بـه نجل مریم
گرچه او مریم و عیساش پیامآور ماست
این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست
نیمۀ ماه رجـب روز وفات زینـب
اوکه دخت علی ومادر صبر است ورضاست
زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز
زنده از خطبۀ او واقعۀ کربوبلاست
شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن
که حسین دگر است و نفسش عاشوراست
بیست و پنج رجب از بهر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست
روز آزادی زندانی زهرای بتـول
روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست
گوییا در دل تـاریـک سیهچال، هنـوز
بانگ العفـو بلند از دو لب آن مـولاست
آن کـه دربـارۀ وی آمده سـاق مرضوض
چشمها گر ز غمش خـون بفشانند رواست
روز بیسـت و ششم مـاه رجب داغ پدر
بـر دل و بـر جگـر سوختۀ شیر خداست
بـر دل ختم رسل داغ ابـوطالـب مانـد
آن کـه ایمـانش فـوق همۀ ایمانهاست
بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست
عید بعثت کـه نبـی رخت رسالت پوشید
به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست
عید پرواز بشـر، عید نزول قـرآن
عید نابودی بـت، عید تجلای خداست
بیست و هشت رجب آغاز فراقیست بزرگ
که حسینبنعلی عازم دشت و صحراست
کـاروان پسـر فاطمه هنگـام سحر
سر به کف دارد و عازم به سوی کربوبلاست
عزم حج دارد و در اول ره مـیبینـد
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست
همقدم زینب و عباس و علیاکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست
گاه بر فرق علـیاکبر خـود مینگرد
گاه میگرید و چشمش به دو دست سقاست
گاه در سینه کند نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریـده سر پاکش ز قفاست
سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر
سپر سنگ شدن حج امام شهداست
«میثم!»آن تربت ششگوشه بود در بر تو
وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
شعر حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
به مناسبت ماه رجب
صفای طیبه دارد صفای ماه رجب
که عالمی شده مست از دعای ماه رجب
ولادت سه امام و رسالت نبوی
فزوده بربرکات و صفای ماه رجب
مقام و منزلتش نیست کمتر از رمضان
بلند باد شکوه نوای ماه رجب
بخوان ترانه یا ذوالجلال و الاکرام
که مشکلت بگشاید خدای ماه رجب
به روز اول این مه ولادت باقر
شدست موجب عز علای ماه رجب
به روز دهم امام جواد آمده است
به پاسداری رحمت سرای ماه رجب
به سیزدهم مه از فروغ روی علی
جلا گرفته رخ دلگشای ماه رجب
به بیست و هفتم مه بعثت رسول خدا
به حق شده سبب اعتلای ماه رجب
بخوان نماز و مناجات کن به خلوت شب
که بهرمند شوی از عطای ماه رجب
شبی خوش است(کلامی) برات می بخشند
به حرمت صلوات و دعای ماه رجب
شعر حاج ولی الله-کلامی زنجانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
ای نامه سربه مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
ای میوه بوستان احمد
ای حاصل وصلت دو معصوم
مجهول جهانیان، چو زهرا
چون زهره، ولی به عرش،معلوم
هرچند که غافل از تو تاریخ
ما گرچه به غفلت ازتو محکوم
مانند حسین، گشته جاری
عطر تنت از حجاز تا روم
در صبر و وقار، همچو زینب
پرونده ظلم کرده مختوم
خدمت شده افتخار جبریل
وقتی تو و زینبید، مخدوم
شرمنده خطبه بلیغت
منظومه هر کلام منظوم
"" نان و نمک تو خورده مولا
درآن شب واپسین محتوم""
دیدی تو اگر چه داغ زهرا
هم غربت دفن، در شبی شوم
هم داغ برادری که بی سر
هم داغ برادری که مسموم
هم داغ برادری که بی دست
افتاده به خاک از آب، محروم
هم اکبر خود که گشته پرپر
هم قاسم خود که گشته مقسوم
اما زتو صبر گشته عاجز
زیرا تو فراتری ز مفهوم
هم ظلمت کوفه از تو نابود
هم شام سیاه، ازتو معدوم
جانم به فدای خاک پایت
ای سرو خمیده، ام کلثوم!...
شعر افشین علا
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
میلادیه امام باقر علیه السلام
سلاله ی زهرا
مدینه بار دگر، جلوه ای دگر دارد
شمیم عاطفت از پیش، بیشتر دارد
به کوچه باغ مدینه، گلاب می پاشند
نسیم عشق، از آن رهگذر ، گذر دارد
گُلی شکفت؛که محراب سبزطاعت حق
زاشک نیمه شب او، شکوه وفر دارد
مهی دمید،که درآسمان دانش وفضل
رُخش ، نشانه ز والشمس والقمر دارد
به اهل علم بگو، باقر العلوم آمد
کسی رسید که از راز ها خبر دارد
کلام اوست پُراز این حلاوت و، پیداست
به روی لعل لبش، تُنگی از شکر دارد
به شکر این گل نورسته، سیّد سجّاد
دوباره سجده به درگاه دادگر دارد
به شوق دیدن گلزار آرزو و امید
پدر نطاره به رخساره ی پسر دارد
پُرا ز شمیم بهشتی شود فضا،این گُل
ز روی غنچه ی خود چون که بوسه بر دارد
رواست گرکه بگویم حسین ، از قدمش
زاشک شوق به دامان خود گُهر دارد
از آن سپیده که سر زد ز چهره اش،دیدند
که در فروغ رُخش، جلوه ی سحر دارد
ز شوق مقدم دریا شکاف علم وکمال
به هر که می نگرم، عالمی دگر دارد
بیا به بزم سرور سلاله ی زهرا
که فاطمه به چنین محفلی نظر دارد
سعادتی است کسی را که از محبّت او
برای آخرتش توشه ی سفر دارد
در آرزوی مدینه«وفایی» از ره دور
در انتظار نگاهش دوچشم تر دارد
شعر حاج سید هاشم وفایی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
بهار امامت
امشب دوباره محفل شادی به پا کنید!
با چشم دل نظاره به باغ ولا کنید!
ازشوق دل سری زگریبان بدر برید!
لب را چو غنچه ها به گل خنده وا کنید!
از هر چه غم رسیده به دل دست برکشید!
یادی ز شادی دل آل عبا کنید!
درپنجمین بهار امامت به باغ عشق
با شوق دل چو بلبل عاشق نواکنید!
آمد خبر که باقر علم نبی رسید
تاکوی او کبوتر دل را رها کنید!
تا جلوه ای زنور نمازش به ما رسد
بردرگه خدای توانا دعا کنید!
وقتی که شادگشته دل زین العابدین
دل را به او دهید و به او اقتدا کنید!
باهم دم از سرور دل فاطمه زنید!
تا کسب آبرو ز در اولیا کنید!
با آرزوی بوسه به خاک مدینه اش
دست طلب دراز به سوی خدا کنید!
یا اهل بیت ختم رسولان شب عطاست
اخلاص ومعرفت به«وفایی» عطا کنید!
شعر حاج سید هاشم وفایی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
امام زمان علیه السلام
پرده بر انداز و رخت کن عیان
حضرت غائب شه صاحب زمان
رویش جانها همه با دست توست
سبزی دنیاست ز تو ارمغان
مردم دنیا همه در چنگ ظلم
جمله اسیرند، بیا وارهان
وعده قرآنی یزدان تویی
کعبه دلهای همه عاشقان
چشم به اصلاح تو دارد جهان
مصلح ظالم کش حیدر نشان
لشگر تو لشگر ظلمت شکن
در سپهت نور الهی عیان
روز ظهور تو بهاران شود
در همه عالم کران تاکران
منتقم خون شهیدان تویی
با تو دگر نیست مزاری نهان
امر فرج را تو زداور بخواه
ای سبب خلقت کون ومکان
منتظرانیم به فریاد رس
لطف نما بر همه ای مهربان
ما و غم هجر تو یار نکو
ما وملامتگری دیگران
ای گل پایانی هشت وچهار
درد فراقت شده باری گران
بشنو زما نغمه عجل ظهور
سایه خو را بسر ما رسان
جمعه کمان گیر وبه تیر وصال
کن دل هجران زده ی ما نشان
کعبه برو آن دولبت باز کن
صوت اناالمهدی خود را بخوان
شعر:اسماعیل تقوایی
.
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
ولادت امام باقر ع
آن مقتدا كه هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام كه معصوم هفتم است
دارد حريم كعبه ی دين احترام از او
دريا شكاف علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهی كه شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشنی كه يافته فيض مدام از او
گل های باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوه گری هر كدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
دانش به حُسن مطلع او گفت آفرين
بينش رسيده است به حُسن ختام از او
بطحا شده است باغ بهشت از ولادتش
يثرب شده است روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومه های عشق گرفتند وام از او
تا رهنمای خلق شود در ره نجات
بالله گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول كريم بود
شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او
اين آفتاب عشق كه سوي دمشق رفت
گفتی گرفت روشنی روز شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت كند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هر چند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حكم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پاي
تير و كمان گرفت امام همام از او
تير و كمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت
راضی نشد كه خصم شود تلخ كام از او
تير نخست چون به هدف كارگر فتاد
پروانه يافتند يكايك سهام از او
می دوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خدای نصرت و سعی تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بی مبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبری كه بهر لحظه قدسيان
در عرش می برند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان كربلا
خيزد هنوز رايحه آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جای مانده حرمت بيت الحرام از او
از صد هزار بوسهی خورشيد خوشتر است
خال سياه كعبه و يك استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد كه بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حميری» است
شعر «كميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشسته اند
آنان كه چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست
جامی ز حوض كوثر و شرب مدام از او
شعر محمدجواد غفورزاده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
میلاد حضرت امام محمد باقر ع
دلم پر مى زند امشب براى حضرت باقر
كه گویم شرحى از وصف و ثناى حضرت باقر
ندیده دیده ى گیتى به علم و دانش و تقوا
كسى را برتر و أعلم به جاى حضرت باقر
ز بهر رفع حاجات و نیاز خویش گردیده
سلاطین جهان یكسر گداى حضرت باقر
زبان از وصف او الكن، قلم از مدح او عاجز
كه جز حق كس نمى داند بهاى حضرت باقر
نزاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم
به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر
به ذرّات جهان یكسر بود او هادى و رهبر
كه جان عالمى گردد فداى حضرت باقر
برو كسب فضیلت كن چو مردان خدا اى دل
ز بحر دانشِ بى منتهاى حضرت باقر
اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یكتا
بهر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر
شعر حُسن فرح بخشییان ژوليده نيشابورى
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از ابوالفضل عامری
مدح حضرت امام محمد باقر علیه السلام
هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تـو میتـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟
چه ماه روحفزایی که درنخستین شب
امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام
خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام
امـام باقـر یعـنی محـمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام
امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن
امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام
امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام
امام باقر یعنی امام علم و عمـل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام
مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه
که راست زهره که در مدح او کند اقدام؟
ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام
اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام
به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام
ز تشنگی جگرم شعله میکشد ساقی!
بیا شراب محبّت مرا بریـز به کام
به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جـز به دوستیاش دل نمیشود آرام
عجیب نیست اگر در تمـام حادثهها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام
به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، میشوند «هشام»
ستانده روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، ز لبهای جانفزایش کـام
مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش
پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام
نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نـور میستاند وام
کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام
پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر
شفا گرفته زخاک درش خواص و عوام
هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امـام همام
چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیدۀ او شام، تیرهتر از شام
بـه شاهی دو جهان ناز میکند میثم
اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام
شعر حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ