eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
631 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
115 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوبها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما موسای ما، از طور سینا، بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق، مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را شعر: قاسم صرافان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فلق در سینه اش آتش فشانِ صبح گاهی داشت که خون آلوده پیغام از کبوتر های چاهی داشت... طراوت در هوا از ریشهء زنجیر می روید زمین در خود سپیداری در اعماق سیاهی داشت مگر خورشید را هم می توان خاموش کرد آخر کسی از تیرهء شب در سرش افکار واهی داشت عبایی روی خاک افتاده بود از خاک خاکی تر که در آن نخ نما آغوش، اسرار الهی داشت کدامین گل به جرم عطر افشاندن گرفتار است؟ مگر او نیت دیگر به غیر از خیر خواهی داشت هماره آه او خرج دعا بر مردمان می شد اگر در سینه اش یارای آهی گاه گاهی داشت به تسبیحش قسم زنجیرهء عالم به دستش بود چنین مردی کجا در سر خیال پادشاهی داشت چه بنویسم از آن گودال، ازآن قعر السجون، از زخم از آن زندان که حکم روضه های قتلگاهی داشت تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت تمام سرزمینم غرق در موسی بن جعفر شد تو حول حالنایی، حال و روزم با تو بهتر شد تو مثل جان درون خاک من هر گوشه پنهانی تو شیرازی، خراسانی، قمی، آری تو ایرانی کنون دریای طوفانی ست ایران ناخدایی کن نمک گیر تبار توست این کشور دعایی کن شعر:سیدحمیدرضابرقعی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود چرا که رزق ما از سفره‌ی موسی‌بن‌جعفر بود اگر باب‌الحوائج خوانده می‌شد علتش این است؛ که با قلب شکسته مرهم دل‌های مضطر بود زن بدکار و بُشر حافی و مردان زندان‌بان به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود* اسیری که تمام مدت آزادی‌اش تنها زمان رفتن از زندان به یک‌زندان دیگر بود امام مهربانِ مسلمین افطار هر روزش به دست سندی‌بن‌شاهک ملعون کافَر بود اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند که بر یک تخته‌پاره در غل و زنجیر، پیکر بود به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را به او گفتند؛ "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود شاعر: * امام کاظم علیه السلام فرمودند: «إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي» ترجمه: «خداوند متعال بر شیعه غضب کرد و مرا بین جان خودم و آنان مخیّر فرمود؛ پس به خدا قسم من با جان خودم شیعیان را حفظ کردم» 📚کافی، ج ۱، ص ۲۶۰ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میل پریدن آن امامی که ز تقوا دل روشن دارد دلی از نور خداوند مزین دارد هر زمان روی به گلزار مناجات کند مثل غنچه دل شب میل شکفتن دارد تیر درچله نهاده است به محراب دعا هدف محو ستم سوزی دشمن دارد زین حقیقت که نوشتند زساق المرضوض چه بگویم چه کسی تاب شنیدن دارد گردنش خم نشود در بر دشمن هرگز گرچه او کنده و زنجیر به گردن دارد روزگاری است غریب این که پس ازاین همه رنج نقشی از ارث فدک را به روی تن دارد تازیانه چو زند دشمن ظالم به تنش فاطمه در غم او ناله و شیون دارد کوجگر گوشه ی او تا که بیاید نگرد پاره های جگر خویش به دامن دارد چون همایی که بود مقصد او عرش برین هوس پر زدن و میل پریدن دارد گرچه بسیار دراین سوک نوشتند ولی غربت اوست «وفایی» که نوشتن دارد شعر: حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بنای حرم عدل و امان را بانی ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی تو اَمینُ‌اللَّهی و بر درِ بیتُ‌الشَّرَفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک، از تماشای رُخت دست دهد حیرانی تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه، گیتی از سیل حوادث بشود توفانی گردش چشم تو و گردش افلاک یکی‌ست نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی.. که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود روح قدسیِ تو در کالبد انسانی :: جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی از لب لعل تو، انوار هدایت جاری‌ست ای سحاب کرمت، در همه‌جا بارانی ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را می‌خوانند شجر طیبه در معرفت قرآنی حبس و تبعید به فتوای تو محبوب‌تر است، از قبول ستم و سلطۀ بی‌ایمانی بر در قاضی حاجات مناجات‌کنان عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی آفتابی و سفر می‌کنی از شرق به غرب عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست ای نصیب تو همه بی‌سر و بی‌سامانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید نشود جلوۀ انوار الهی، فانی شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی :: تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی.. «گر چه دوريم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبود در سفر روحانی» با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد عوض گریه کند دیده گلاب‌افشانی به بَرَت آمده‌ام، تا ببرم فیضی از آن جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا می‌بینی چه بگویم؟ که تو خود درد مرا می‌دانی نظری کن که «شفق» مُحرم کوی تو شود ای بنای حرم عدل و امان را بانی! شعر: محمد جواد غفورزاده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ٢٤ رجب ١٤٤٤ حضرت عيسى عليه السلام : طُوبى‏ لِمَن كانَ صَمتُهُ فِكراً . خوشا آن كه سكوتش ، انديشيدن باشد! الخصال: ص ۲۹۵ ح ۶۲ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سه عمل برتر 🔻امام محمد باقر عليه‌السلام: ثَلاثةٌ مِنْ أفْضَلِ الاَعْمالِ: شِبْعـَةُ جُوْعـَةِ المُسْلِمِ وَ تَنْفيسُ كُرْبَتِهِ وَ تَكْسُو عَوْرَتَهُ ❇️ سه چيز از برترين اعمال است: سيركردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عيب او. 📚 مصادقة الأخوان، ص ۴۴ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام راستین آن که آهش دردل هفت آسمان تأثیرداشت روزها درکنج زندان ناله ی شبگیر داشت باب حاجات خلایق بود و پیش اهل فضل باب جود و بخشش او یک جهان تفسیر داشت آفتابی ذره پرور بود در ملک وجود ملک دل ها را به مهر خویش در تسخیر داشت لب زحقگوئی نمی بست آن امام راستین گرچه روز و شب به پا و گردنش زنجیر داشت بیمی از روبه مرامان جهان دردل نداشت شیر در زنجیر بود و ناله ای چون شیرداشت روزها را روزه بود و شام در راز و نیاز باچنین اخلاص و تقوا جنگ با تزوبر داشت من نمی دانم چرا آن زندگ بخش جهان از تمام زندگانی جان و قلبی سیرداشت ای «وفایی » روز آزادی ازآن زندان مدام برسرسجاده ی سبز دعا تکبیر داشت شعر حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عالم که بی وجود شما با صفا نشد دنیا بهشت اهل ولا بی شما نشد حتی نسیم بی گذر از گلشن شما عقده گشا وزنده دل وجانفزا نشد طور تو را نیایش تو غرق نور کرد حتی کلیم مثل توغرق دعا نشد جزاز صدای زمزمه ی یا حبیب تو یک آسمان کبوتر قدسی رها نشد سر رشته ی تمامی حاجات دست توست هرگز کسی بدون تو حاجت روا نشد جز از ره شما که صراط حقیقتید راهی به سوی عرش خداوند وا نشد نوباوگان تو همه جا جلوه کرده اند بی خود که غرق آینه ایران ما نشد معصومه ات بهشت علوم وکمال بود بی او که شهر قم حرم اولیا نشد از جلوه ی رضای تو مشهد منور است این پایتخت معنوی بی او بنا نشد برغربت وغریبی محشر شود دچار هرکس دلش به داغ شما آشنا نشد غوغای زهر باعث خاموشی ات نگشت بی خود کلیم عشق چنین بی صدا نشد آیا دری که جسم تو را روی خویش داشت یادآور در حرم مرتضی نشد؟ چندین کفن بپاس تن اطهرت رسید اما نصیب پیکر تو بوریا نشد با احترام پیکر تو دفن شد ولی دیگر جسارتی به تنت از جفا نشد شکرخدا «وفایی»از الطاف اهل بیت جزبرحریم قدس شما جبهه سا نشد شعر حاج سید هاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد زنده در گور غزلهای فراوان باشد نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد سایه ابر پی توست دلش را مشکن مگذار این همه خورشید هراسان باشد مگر اعجاز جز این است که باران بهشت زادگاهش برهوت عربستان باشد چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده از تحیر دهن غار حرا وا مانده عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست از قضا رد شدی و راه قدر را بستی رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز شاعر این سیب حکایات فراوان دارد چتر بردار که این رایحه باران دارد شعر:حمیدرضا برقعی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نام خدا اگر به دوش غلامان تن تورا بُردند به روی تخته ای از در،تو را چرا بُردند؟ به حیرتم که چه مانده است ازتنت باقی چگونه پیکر کاهیده ی تو را بُردند گُل وجود تو شد پرپر ازستم ، امّا شمیم ناب تو را جانب خدا بُردند حدیث غُربت و صبرتو را به منبرعرش به ذکر نام شریفت فرشته ها بُردند به پاس آن که بخواند نماز بر بدنت خبر برای جگرگوشه ات رضا بُردند خبر رسید که چندین کفن تو را دادند نگفته اند تو را بین بوریا بُردند چه حکمتی است که صحبت چوازکفن آمد گرفت شعله دل و نام کربلا بُردند سزاست خاک عزا برسر جهان ریزد که جان هردو جهان را ازاین سرا بُردند دل «وفایی افسرده را به بال شوق به کاظمین تو از مشهدالرضا بُردند شعر حاج سیدهاشم وفایی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا مدینه! با همه شادی و غم، خداحافظ ز رنج و درد و بلا، بیش و کم خداحافظ به کوهِ غصه از اینجا روم خداحافظ که میبرم همه اهلِ حرم خداحافظ خدای فاطمه کرده بسوی من اِقبال اراده کرده که بیند مرا تَهِ گودال اراده کرده خدا تشنه کام، این لب را که بشنود ز لبِ خشک، ذکرِ یارب را به جسمِ خسته ببیند، عبورِ مرکب را اراده کرده ببیند اسیر، زینب را شبِ مدینه اگر که مجال بگذارد بگو مخدره معجر زیاد بردارد به دخترانِ حرم یک به یک بگو، سردار! که گوشواره و خلخال را سبک بردار سه ساله را همه جا روی دوشِ خود بگذار رباب را کُمکَش کن، به بردنِ گهوار میانِ قافله نوزاد را بگردانند هماره دورِ سرش حِرز را بچرخانند ای آفتابِ حرم، باش سایه سارِ حرم مواظبِ حرمم باش، ای قرارِ حرم بمان تو تا دمِ آخر، بمان کنار حرم رشیدِ من! همه جا باش پاسدار حرم سپاهِ کفر، اگر چشمِ تو ببیند دور خدا نکرده رسد بی حیائی اَش به ظهور خدا نکرده اگر سایه ی تو کم بشود بدانکه قدّ من اول ز داغ خم بشود سپس هجومِ حرامی سوی حرم بشود حجاب و چادر و معجر، نه محترم بشود که احترام به زینب نمی‌کند دشمن ولی سوار به مرکب نمی‌کند دشمن پس از من و تو هزاران بلاست تقدیرش نه محرمی است که یاری کنند، تدبیرش نه فرصتی است که گردد رها ز زنجیرش رگِ بریده کند یاری اَش، به تکبیرش در آن غبار که تا شام و کوفه دارد آه شوند قافله را شمر و حرمله همراه تمامِ آینه ی بوتراب، یاعباس به نیزه رَاسِ تو در اضطراب، یاعباس که پیشِ تو به دو چشمِ پر آب، یاعباس نگاهِ زینب و بزمِ شراب، یاعباس! به غیرِ پَستی و هیزی، نبیند از کفار بجز خطابِ کنیزی، نبیند از کفار شعر: حاج محمود ژولیده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خدا قال رسول الله (ص): ذکر علی عباده این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است اینگونه از شبهای سال، این لیله المحیا سر است عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا: حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری یعنی خدا غير از نبي ، بر هر که دارد سروری صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست شعر: حاج محمود ژولیده http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ