━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#زبانحال_امام_علی_ع
هـر زمان کــــردم نظـر دیـدم که بیداری چرا؟
پیـشِ رویم چــــادر از رو بر نمیـــــداری چرا؟
کس نمیگـــوید سلامم،،،کـس نمیگوید جواب
بین این غمــها تو قفلِ غـــم به لب داری چرا؟
رنگِ رخســــــارت خـــبر از روزگارت می دهد
کارِ خانه پـس چرا لبخــــندِ اجـــبـاری چـــرا؟
هــر چـــه پرسیـدم ز حالت زود گفــتی بهترم
پس بگــــو دســـتت ز پهلو بَر نمیـداری چــرا؟
ردِّ خــونی پشـــتِ در روی زمــین بینم،،، ولی
خـیره با چشـمان کم سو سوی مسماری چرا؟
یارِهجده ساله ام رنگت چنان صدساله هاست
دست بر زانو خمیــــده سمــــت دیواری چرا؟
این دعایـت را شـــنیدم مرگ میکــردی طلب
نوبـهـارِ خــــانه ام از عــــمر بیــــــزاری چرا؟
ای همه پشـت و پناهـم عزم رفتـن کرده ای؟
قصدِ این داری که ازمن دست برداری ؟چرا؟
صـبح تا شـب کارِ خانه نیمــه ی شب گرمِ آه
هـر زمان کـردم نظـر دیدم که بیـداری چـرا؟
اثر: کربلایی داریوش جعفری
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
خواستم یاری کنــم اما در آن غـــوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دســـت بابا را نشد
مادرم آن را گـــرفت و تازیانه پشـــت هم،
هی فـرود آمد، ولی دســــتان مادر وا نشد
دست مادر آخـرش واشد ،نمیگـویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگــــر آن زهـرا نشد
من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه،چشد
من فقــط دیـدم، چـــرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشـود
هر چه مانـدم منتظر، فردا و فرداها... نشد
هر چه گشــتم کوچه را،فرداوفرداها،،،نبود
هر چه گشــتم گوشــواره آخرش پیدا نشد
آخـرش خــــم شـد به درگاه علـی، ماه علی
آری،آن قامـت به جز در پای یکـــتا، تا نشد
چشم امیــد یتیـمان! چشـم را وا کــن ببین
ناله هــم ســهــم یتیــمـان تو از دنـــیا نشد
شعر:قاسم صرافان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#غزل
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست
تحمّل غم هجر تو، در توانش نیست
کسی که سوخته از انتظار، میداند
دل از فراق تو جسمی بود، که جانش نیست
کسی که روی تو را دید یک نظر، چون خضر
چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟!
کسی که درک کند دولت حضور تو را
نیاز گوشۀ چشمی به دیگرانش نیست
نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت
که بی حضور تو، حاجت به این و آنش نیست
به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار!
گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست
بهار زندگیام در خزان نشست بیا
«بهار نیست به باغی که باغبانش نیست»
کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی
به جز تو با خبر از قبر بینشانش نیست
بیا و پرده ز راز شهادتش، بردار
پسر که بیخبر از مادرِ جوانش نیست...
#شعر: محمد_جواد_غفورزاده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_کوچه
#بستر_پردرد
#مثنوی
اما غمی دارم که آن را نیست پایانی
داغی که می سوزاندم شاید نمی دانی
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو
زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو
زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است
سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است
فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند
سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند
زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند
مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند
تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست
- پهلوی او هم بشکند - زخمی است ، اما هست
سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست
زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست
وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم
بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم!
منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست
بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست
مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست
آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟!
زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد
دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد
حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟!
زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم
می دانم از بس درد داری ناتوانی تو
اما عزیزم با علی باید بمانی تو
با من بیا این روزها غوغاست در خانه
زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه
همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار
حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار
هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست
باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست
من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم
باید بمانی بار غم برداری از دوشم
زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری
زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری
الجار ثم الدار میخواندی تو قبل از این
حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین
هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش
زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش
شعر:محسن ناصحی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
به نام خدا
#فاطمیه
عالم همــــه بی قرار زهـــرا و علی است
افـلاک هـمـــــه نثــار زهــرا و علی است
پُر فیـضتر از بهشـــت میدانی چیست؟
آن سیـنه که دوستدار زهرا و علی است
شعر:زنده یاد سید رضا مؤید
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#امام_زمان_عج_الله
بیا بیا گل نرگـــــس عـــــزای مــادر توست
صفای فاطمــــیه از صــــــفای مـادر توست
اگــــــر کــه ســــائلم و نوکر همیشـــگی ام
فقط به خـاطـر لطف و عطای فاطمه است
تمـــام عـــــزت شـــــیعه رحین منت اوست
تمـــام زندگــی ما فــــــدای مـــــادر توست
قســـم به مــادر و آن احتجــــاج حـیدریش
دوام خــــدمــت مــا با دعای مـــادر توست
ز نـور چــــــادر او مــــا هــــــمه مسـلمانیم
که اصل طینت مـا خــاک پای مــادر توست
به وقت مرگ که دستم به هر دری کوتاست
امیـد دلخـــوشی من وفـــای مــــادر توست
بیا که با تـن خـــــونین ، هنـوز منتظر است
کـــــه انتــقام تو تنهــا دوای مــــادر توست
شعر: کربلایی قاسم نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
دیر آمدم،،،،
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت میسوخت
سربند یا زهرای محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گل میداد و خنجر داشت میسوخت
شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
#شعر_حسن_بیاتانی
#فاطمیه|#شهدا
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
Shab2Fatemieh1-1401[03].mp3
4.49M
#زمینه_جدید1401
#فاطمیه
#حاج_میثم_مطیعی
بی تو چه کند مولا؟ یا فاطمه الزهرا!
افــــتاده علی از پا، یا فاطـمه الزهرا!
وقت ست که از رحمت،دستی زعلی گیری
افــــتاده ز پا مــولا، یا فاطمه الزهرا!
بعد از تو علی از پای افتاد و ز غم خو کرد
با خــــانه نشینیها، یا فاطمه الزهرا!
رفتی و علی بی تو بیت الحزنی دارد
پر ناله و پر غـــوغا، یا فاطمه الزهرا!
چومحرم رازی نیست، باچاه سخن گوید
تنهاســـت علی تــنها یا فاطمه الزهرا!
شب ها به مزار تو،میگرید ومیسوزد
چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمه الزهرا!
برخاک مزار تو،خون ریخت به جای اشک
از دیدهی خـــون پالا، یا فاطمه الزهرا!
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب اَسما،یا فاطمه الزهرا!
دامان علی از اشک پر کوکب و اختر شد
در آن شـب محنـــتزا، یا فاطمه الزهرا!
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قـــــبر تو ناپیــدا، یا فاطــمه الزهرا!
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#فاطمیه #بعد_شهادت
رفتی و مانـــده در دلم نالۀ بیصـــدای تو
چه زودمستجاب شدفاطمه جان دعای تو
تو تا حیات داشتـی بهـــر علی گریســـتی
علی به طول عمر خــود گریه کند برای تو
دست خزان رسیدو زد لطمه به برگ یاس من
کاش کبودمیشدی صورت من به جای تو
بعد شهادت تو چـون وارد خانه میشوم
مینگرم به هر طرف میشـنوم صدای تو
بود من و نبود من، رکـــن همه وجود من
با چه گناه پشت در شکــست دندههای تو
روز ز پا نشســتهای روز دو دیده بستهای
شب ز چه رفــت زیر گِل روی خدانمای تو
تویی که با نثار جان گشـــود بین دشمنان
بازوی بســــتۀ مرا دســـت گرهگـــشای تو
هـــم زره علی شدی هم ســــپر علی شدی
فـــدایی ره علی، علی شــــــود فـــدای تو
تو زیر تازیانهها دویــــــده در قفـــای من
چهــــار طفل نازنین دویـــــده در قفای تو
قسم به اشک ماتمت قبول کن که "میثمت"
ریخته با شـــرار جــــان پارۀ دل به پای تو
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
« کوثر جوشان حق »
تو آمدی و زن به جمال خدا رسید
انسـانِ دردمـند، به درک دعا رسید
تو آمدی و مهـــر و وفا آفریده شد
تو آمدی و نوبت عشق وحیا رسید
هاجرهر آنچه هروله کرد از پی تو کرد
آخربه حاجت تو به سعی صفا رسید
احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت
مولا اگر رسید به حق، با شما رسید
داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین
شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید
در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد
با داغ تو قیامت زینب فرا رسید
با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک
داغ تو بود بار امانت به ما رسید
تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات
قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات...
شبگریههای غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشک میکنند
ایّامِ تشنهکامی مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد...
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علی خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علی در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههای خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشی که کشیدند تیغ شد...
ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقی علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلای چند، شهید غمت شدیم
سربندهای فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهی نمانده است به حق، غیر راه تو...
شعر:علیرضا قزوه
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#فاطمیه
زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
حلوای خـتــــم شیرخدا را درست کن
#وحید_قاسمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#مدح
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#فاطمیه
بضعه ی خير الورى انسية الحورا تويى
خلقت كون و مكان را علت اولى تويى
كاشف الآيات ، لبخند تو در صبح ازل
تا ابد مسند نشين كرسى لولا تويى
طاهره ، حوراءالانسيه ، بتول و فاضله
راضيه ، مرضيه و صديقه ی كبرى تويى
آيه ی تطهير در شأن دل پاك شماست
عصمت و حسن و حيا در صورت و معنا تويى
( هَل اَتى ) مُهر قبول بذل قرص نان توست
ليلة القدر على ، تفسير اعطينا تويى
نيست از تو هيچ كس محبوب تر پيش رسول
بال پرواز نبى در ليلة الاسرى تويى
خاكبوست جبرئيل و دستبوست مصطفى
دخترى كه در جهان شد مادر بابا تويى
جلوه ی نور نمازت از ملائك دل ربود
آسمان معرفت را زهرة الزهرا تويى
شد شكوفا يازده گل در بهار دامنت
باغبان باغ عصمت ، مادر گلها تويى
مريمى؟ نه ، حضرت مريم كنيز خانه ات
در توسل ، التجاى هاجر و سارا تويى
رشته هاى چادرت حبل المتين انبيا
محور رمز نجات آدم و حوا تويى
ذكر نامت مونس يونس به بطن حوت شد
نوح را مشكل گشا در پهنه ی دريا تويى
اختيار خلق در امر شفاعت دست توست
سايه سار لطف حق در روز وانفسا تويى
آنكه بر سجاده ی تسبيح ، شب تا صبح بود
در نواى ( سَبَّحِ اسمَ رَبّكَ الأعلى ) تويى
بانويى كه در دفاع از عشق ، پهلويش شكست
داشت بر بازو مدال ( وال من والا ) تويى
آنكه با ايثار جان در محضر عشق على
كرد طومار ولايت را به خون امضا تويى
شعر:کمیل کاشانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#حاج_قاسم_سلیمانی
#قصیده
🔹خاتم سلیمانی🔹
به واژهای نکشیدهست منّت از جوهر
خطی که ساخته باشد مُرکّب از باور
کنون مُرکّب من جوهر است و جوهر نیست
به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر
به جوش آمده خونم که اینچنین قلمم
دوباره پر شده از حرفهای دردآور
دوباره قصۀ تاریخ میشود تکرار
دوباره قصۀ احزاب، باز هم خیبر
دوباره آمدهاند آن قبیلۀ وحشی
که میدرید جگر از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزههایِ هوس، مُطربانِ خُنیاگر
مباد اینکه بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دینِ مصطفی، کافر
چنان مکن که کسان را خیال بردارد
که باز هم شده این خانه بی در و پیکر
به این خیال که مِرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه بخوابیم گوشۀ سنگر
زمان زمانۀ بی دردی است، میبینی
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
هزار دفعه جهان شاهراه ما را بست
هزار مرتبه اما گشوده شد معبر
خوشا به حال شکوه مدافعان حرم
که سربلند میآیند یک به یک بیسر
اگر چه فصل خزان است، سبزپوشانیم
برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر
به دودمان سیاهی بگو که میباشند
تمام مردم ایران سپاه یک لشکر
به احترام کسی ایستادهایم اینک
که رستخیز به پا کرده در دل کشور
نفس نفس همۀ عمر، مالک دل بود
کسی که بود به هنگامه مالک اشتر
بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد
رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر
به باوری که در اعماق چشم اوست قسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور
چگونه است که ما کشته دادهایم اما
به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر؟
چگونه است که خورشید ما زمین افتاد
ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر؟
چه رفتنیست که پایان اوست بسم الله
چه آخریست که آغاز میشود از سر
جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی
که مانده است به دستش هنوز انگشتر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی وضو نتوان خواند سورۀ کوثر
خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر
شکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیۀ این قصیده شد، حیدر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
فقط نه پایۀ مسجد که عرش میلرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر
یهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنتر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیتِ حُسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
شعر:سیدحمیدرضا برقعی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━══━═━═
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#مصیبت_کوچه
#غزل
این چند وقت زهرا مشغول دوختن بود
دلواپسِ علی و در فکرِ پیرهن بود
در خانه کار کردم اما به دل نچسبید
از بسکه دستم از صبح بر شانهی حسن بود
با جبرئیل گفتم جانِ تو و علیجان
من را زِ پا در آورد زخمی که در بدن بود
روزیِ خویش را صبح از دست من گرفتهاست
شهری که هیزمِ آن پشت حیاط من بود
شهری که آتش آورد جای عیادت و دید
زهرا بجای آن در مشغول سوختن بود
آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مردم
بر دستْ ریسمان و بر گردنش رسن بود
ماندم علی نیاُفتد بین مدینهای که
مردی نداشت غیر از یک زن که شیرزن بود
گفتم گواه دارم گفتم که ارث دارم
گفتم علی است شاهد اما جواب "لَن" بود
میگفت بین مسجد با من : دروغگویی
آنکه میانِ کوچه بدجور بد دهن بود
اصلا جدا نمیشد دستم, ولی شکستش
از خانه تا به مسجد یک جنگِ تن به تن بود
قنفذ که خسته میشد جایش مغیره میزد
این پشتِ هم زدنها پیشِ ابالحسن بود
در گوشِ گهواره دیشب به گریه گفتم
ای کاش قدِ محسن در خانهام کفن بود...
شعر: حسن لطفی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#شام_غریبان
#مثنوی
نیمهشب مهتاب میشوید علی
آب را با آب میشوید علی
مثل این تنها ندیده هیچکس
شستنِ دریا ندیده هیچکس
چشمه را آیینه را مهتاب را
مرتضی باید بشوید آب را
غسلِ این دریا نمیآید به من
شستنِ زهرا نمیآید به من
خواب میبینم که تعبیرش کنی
آب میریزم که تطهیرش کنی
آب میریزم که آبت کردهاند
خانهی عمرم خرابت کردهاند
اشک از این چشمانِ محزون میچکد
آب میریزم چرا خون میچکد
مثل اشکی مثل آهی یا خیال
سخت میبینم تو را در این هلال
زیرِ نورِ ماه شستن مشکل است
آه را با آه شستن مشکل است
چشمه را گفتی که بی شیون بِشوی
آب را از زیرِ پیراهن بِشوی
مرتضی هم دست و پا گم میکند
زخم گاهی هم تورم میکند
ای زلالِ من مضافت کردهاند
زخمی از ضربِ غلافت کردهاند
لرزه بر زانو نمیآید به من
شستنِ پهلو نمیآید به من
در عوض رفتن نمیآید به تو
رفتنت بی من نمیآید به تو
ضربههایی سهمگین زد داغِ تو
زانویم را بر زمین زد داغِ تو
آب را آیینه را آتش زدند
وایِ من این سینه را ...
خانه تر دیوار تر مسمار تر
در کفن پیجاندنت دشوار تر
آه اقیانوسِ نا آرامِ من
جان ندارد جان بده بر گام من
حال من یا حال طفلان دیدنی است
آستینها بینِ دندان دیدنی است
ضجهها بالا نمیآید چرا
جان بر این لبها نمیآید چرا
بال اگر کوبی قفس وا میشود
پا اگر کوبی نفس وا میشود
بر زمین بسیار میکوبد علی
سر بر این دیوار میکوبد علی
سینهها سنگین همه دق میکنیم
بی صدا بی ضجه هقهق میکنیم
چشمهای نا امیدش را ببین
با حسن مویِ سفیدش را ببین
با حُسینت نالهای سوزنده است
جای شکرش هست زینب زنده است...
بعد از این غمهای تکفین مانده است
وایِ من سختی تدفین مانده است
ای زده هر روز و شب از قوت خویش
روی دوشم میکشم تابوت خویش
شعر: حسن لطفی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
شب شهادت
نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که
ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که
قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد
و گریه میکنم از دستِ روزگاری که
نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم
نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که
حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را
برای شانه کشیدن توان نداری که
نرفته از نظرم خاطرات آنروزی...
که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که
برای بُردن من آمدند در خانه
برای بُردن آنکه نداشت یاری که
به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی
زدند در به تو و میخِ داغداری که
نداد فرصت آنکه به محسنت برسی
نشانده است به پهلوت یادگاری که
از آن به بعد لباست همیشه خونین است
و سینهی تو شکسته است از فشاری که
میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد
گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که
پس از سه ماه فقط التماس من این است
کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که
شعر: حسن لطفی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#فاطمیه #بعد_شهادت
رفتی و مانـــده در دلم نالۀ بیصـــدای تو
چه زودمستجاب شدفاطمه جان دعای تو
تو تا حیات داشتـی بهـــر علی گریســـتی
علی به طول عمر خــود گریه کند برای تو
دست خزان رسیدو زد لطمه به برگ یاس من
کاش کبودمیشدی صورت من به جای تو
بعد شهادت تو چـون وارد خانه میشوم
مینگرم به هر طرف میشـنوم صدای تو
بود من و نبود من، رکـــن همه وجود من
با چه گناه پشت در شکــست دندههای تو
روز ز پا نشســتهای روز دو دیده بستهای
شب ز چه رفــت زیر گِل روی خدانمای تو
تویی که با نثار جان گشـــود بین دشمنان
بازوی بســــتۀ مرا دســـت گرهگـــشای تو
هـــم زره علی شدی هم ســــپر علی شدی
فـــدایی ره علی، علی شــــــود فـــدای تو
تو زیر تازیانهها دویــــــده در قفـــای من
چهــــار طفل نازنین دویـــــده در قفای تو
قسم به اشک ماتمت قبول کن که "میثمت"
ریخته با شـــرار جــــان پارۀ دل به پای تو
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترکیب_بند
« کوثر جوشان حق »
تو آمدی و زن به جمال خدا رسید
انسـانِ دردمـند، به درک دعا رسید
تو آمدی و مهـــر و وفا آفریده شد
تو آمدی و نوبت عشق وحیا رسید
هاجرهر آنچه هروله کرد از پی تو کرد
آخربه حاجت تو به سعی صفا رسید
احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت
مولا اگر رسید به حق، با شما رسید
داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین
شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید
در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد
با داغ تو قیامت زینب فرا رسید
با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک
داغ تو بود بار امانت به ما رسید
تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات
قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات...
شبگریههای غربت مادر تمام شد
زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد
طفلانِ تشنه هروله در اشک میکنند
ایّامِ تشنهکامی مادر تمام شد
آن شب حسن شکست که آرامتر! حسین
چشم حسین گفت: برادر! تمام شد...
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود
شب آمدهست گریهکنان بر مزار تو
دریا شکست موجزنان در کنار تو
بعد از تو چلهچله علی خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علی در مدار تو
زینب کجاست؟ همسفر خطبههای خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟
باران تیر و نعش غریبانۀ حسن
آن روزگار زینب و این روزگار تو
گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب و زینب غریب شام
تو سوگوار زینب و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشی که کشیدند تیغ شد...
ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟
آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟
ساقی علیست، کوثر جوشان حق تویی
ما تشنهایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بیبارگاه تو
در کربلای چند، شهید غمت شدیم
سربندهای فاطمه بود و سپاه تو
از خانۀ تو میگذرد راه مستقیم
راهی نمانده است به حق، غیر راه تو...
شعر:علیرضا قزوه
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
#مدح
#حضرت_زهرا_سلامالله_علیها
#فاطمیه
بضعه ی خير الورى انسية الحورا تويى
خلقت كون و مكان را علت اولى تويى
كاشف الآيات ، لبخند تو در صبح ازل
تا ابد مسند نشين كرسى لولا تويى
طاهره ، حوراءالانسيه ، بتول و فاضله
راضيه ، مرضيه و صديقه ی كبرى تويى
آيه ی تطهير در شأن دل پاك شماست
عصمت و حسن و حيا در صورت و معنا تويى
( هَل اَتى ) مُهر قبول بذل قرص نان توست
ليلة القدر على ، تفسير اعطينا تويى
نيست از تو هيچ كس محبوب تر پيش رسول
بال پرواز نبى در ليلة الاسرى تويى
خاكبوست جبرئيل و دستبوست مصطفى
دخترى كه در جهان شد مادر بابا تويى
جلوه ی نور نمازت از ملائك دل ربود
آسمان معرفت را زهرة الزهرا تويى
شد شكوفا يازده گل در بهار دامنت
باغبان باغ عصمت ، مادر گلها تويى
مريمى؟ نه ، حضرت مريم كنيز خانه ات
در توسل ، التجاى هاجر و سارا تويى
رشته هاى چادرت حبل المتين انبيا
محور رمز نجات آدم و حوا تويى
ذكر نامت مونس يونس به بطن حوت شد
نوح را مشكل گشا در پهنه ی دريا تويى
اختيار خلق در امر شفاعت دست توست
سايه سار لطف حق در روز وانفسا تويى
آنكه بر سجاده ی تسبيح ، شب تا صبح بود
در نواى ( سَبَّحِ اسمَ رَبّكَ الأعلى ) تويى
بانويى كه در دفاع از عشق ، پهلويش شكست
داشت بر بازو مدال ( وال من والا ) تويى
آنكه با ايثار جان در محضر عشق على
كرد طومار ولايت را به خون امضا تويى
شعر:کمیل کاشانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
〖 کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث 〗
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
هدایت شده از متن روضه مقاتل معتبر چهارده معصوم (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#استاد_میرزامحمدی1402
#کانال_متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده ، المغصوبه حقها ، و الممنوعه ارثها ، و المقتول ولدها و المکسوره ضلعها و المظلوم بعلها
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
رنگ پایــــــــیز ، به دیـــــوار بهـــــاری افتاد
بر در خانه ی خورشـــــید شــــــراری افتاد
فاطمه ظـرفیـــت کل ولایت را داشــــــــت
وقت افـــتادن او ، ایـل و تبـــــــــاری افتاد
تکیه بر در زدنش دردسرش شد به خدا
او کـــــــنار در و در نیــز کنـــــــاری افتاد،،،
“و ضرب الباب برجله فکسره،،، ”
آنقدرضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
*شماها کنایه فهمید ، ببینم ازین مصرع چی می فهمید؟*
https://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
آنقدر ضربه ی پاخوردبه در تا که شکست
آنقدر شـــاخه تکان خورد که باری افتاد،،،
*یه وقت دیدن صدا زد “یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی،،، ”
از وقت افتادنش رو زمین ، تا فاصله به هوش آمدنش ، نمیدونم چقدر طول کشید؟!! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن،،،؟ اومد میان مسجد ، چی جوری اومد دیگه نپرس” تازه محسنش سقط شده بود، هنوز از پهلو و سینه ش خون جاری بود یا صاحب الزمان ببخش آقا ، ما هم نمیخوایم بدونیم مادرت چه جوری آمد ،آمد هر جوری بود آمد ، دید یه شمشیر برهنه ، بالاسر امامش گرفتن،،، دستان امامشو بستن ، پیراهن امام رو کشیده بودن بالا ، تا سر و گردن امیرالمومنین که خود بی بی فرمود : “استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله” هی میگن علی بیعت کن ، آگه بیعت نکنی “نضرب عنقک” گردنت و میزنیم ، چه کرد؟ “فخَرَجَتْ فَاطِمَه وَاضِعَهً قَمِیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلَى رَأْسِهَا” پیراهن پیغمبر رو رو سرش گذاشت “آخِذَهً بِیَدَیِ ابْنَیْهَا” دست حسن و حسینش رو گرفت “فصرخت و هی تبکی و تصیح” هی می گفت تو گریه هاش “خلّوا عن ابن عمّی،،، خلّوا عن ابن عمّی،،، ” هر چه ناله زد دید خبری نمیشه ، دست به معجر برد*
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد،،،
*سلمان میگه دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن ، امیرالمومنین فرمود سلمان بلافاصله خودتو برسون به فاطمه ، بگو فاطمه جان اگه نفرین کنی یه جنبنده دیگه رو زمین نمیمونه،،، تو دلت میخوای بگی کاش نفرین میکرد ، اما من میگن اگه نفرین میکرد ما کجا براش گریه میکردیم” ممنونتیم بی بی جان،،، تا سلمان پیغام آورد یه جمله ای به سلمان فرمود ، فرمود : “یریدون قتل علیّ ما علیّ صبرٌ” سلمان اینا میخوان علی مو بکشن ، من تحملشو ندارم ،اجازه نداد سر سوزنی آسیب به امام زمانش برسه،من میخوام بگم فاطمه جان اینا اراده ی قتل علی رو کردن، بیست و پنج سالم نتونستن جسارتی کنند به این معنی، تو طاقت نیاوردی، دست به معجر بردی،،، آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله،،، وقتی از بلندی اومد کنار قتلگاه دید همه دارند نگاه میکنم ،فرمود عمرسعد “ایقتل ابوعبدالله و انتم تنظرون” کاش همه نگاه میکردن مثل مسجد النبی،اما یه وقت زینب دید،شمشیرها بالا میره دیگه برنمیگرده،نیزه دارها،نیزهاشونو بلند میکنن ، دیگه نیزه هاشونو برنمیگردنن ، یکی داره زیر تیغ و تیر و نیزه ها میگه آخ جیگرم،،،
هر جوری بود از قتلگاه فاصله گرفت ، اما دل زینب اینجا باقی موند ، رفت ، چه رفتنی ، همه ی آرزوش این بود هر چه زودتر برگرده بلکه بتونه مثل مادرش امام زمانشو از زیر تیغ و شمشیر نجات بده اما، امان از اون ساعتی که برگشت ، تا روز یازدهم نتونست برگرده وقتی هم که اومد دیگه خیلی دیر شده بود، اخه “فَوَجَدْتُهُ مَکْبُوباً عَلَى وَجْهِهِ وَ هُوَ جُثَّهٌ بِلَا رَأْسٍ” دید یه بدن بی سر،،، مقطع الاعضا،،، اربا اربا تو گودال افتاده،،، حسین،،، بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله،،،
ای مصـحف ورق ورق روح پیکرم
آیا تویی برادر من نیســـــت باورم،،،
*داداش*
این غم کجا برم که زهجده عزیز خود
یک پیرهن نشــــــانه برم نزد مادرم،،،
حسین،،، جان،،، باالحسین یا الله،،،
⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇
http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•
📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهدافمان سهیـم باشید.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─